تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

  خانه   |    آرشيو صفحات اول سايت    |   جستجو در سايت  |  گنجينهء سکولاريسم نو

9 اسفند ماه 1403 - 27 ماه فوریه 2025

برای درک یک واقعیت

بامداد اعتماد

رژيم‌اسلامی مخصوصا در این ماه‌های اخیر به طرز بی‌سابقه‌ای مشغول تولید محتوا علیه نظام پهلوی‌ست. از برنامه‌های تلویزیونی تا ده‌ها اکانت در شبکه‌های اجتماعی مشغول مبارزه با نظامی هستند که اگرچه ۴۶ سال پیش برچیده شد، اما خاطره‌اش و امید به بازگشتش بیش از هر زمان دیگری زنده است.

در یکی از این پست‌ها، ثابتی نامی که نماینده مجلس است، از ما (گه سلطنت ‌طلب خوانده شده ایم) می‌پرسد که چرا در سال۵۶ تورم افزایش یافته بود؟ او با مقایسه تورم سال۵۶ با آنچه در سالهای اخیر رخ داده مدعی می‌شود که رژيم‌اسلامی اقتصاد ایران را زیر تحریم بهتر مدیریت کرده است تا نظام پهلوی بدون تحریم.

آنچه در این تصویر می‌بینید نرخ تورم در بزرگترین اقتصادهای جهان در ۶۰ سال اخیر است. همانطور که در این نمودار واضح است این ۶ اقتصاد بزرگ جهان در میانه دهه ۱۹۷۰ یک افزایش تورم بی‌سابقه را تجربه کردند. چیزی که از آن به عنوان تورم بزرگ (The great inflation) در اقتصاد یاد می‌شود.

آنجا مقطعی در تاریخ جنگ سرد است که بنظر می‌رسد پیروز جنگ سرد، نه دموکراسی‌های غربی که شوروی‌ست. اساسا تمام مصاحبه‌هایی که می‌ببینید شاه در آنها با لحنی تند از غرب انتقاد می‌کند هم مربوط به همین دوره است. شاه به عنوان متحد غرب، به غرب نهیب می‌زند که در وضعیت مناسبی قرار ندارد.

در همین دوره هم هست که شاه برای حل فاصله میان طبقه متوسط تحصیل‌کرده و نظام پهلوی به دنبال راه‌حل می‌گردد. دموکراسی‌های غربی در این بازه زمانی در اوج نابسامانی خویش قرار دارند و طبیعتا نمی‌توانند مثالی الهام‌بخش برای شاهی باشند که می‌خواهد ساختارهای سیاسی ایران را به روز کند.

در آن سال‌ها، غرب بزرگترین شریک اقتصادی ایران‌ بود. طبیعتا این تورم در اقتصاد ایران هم وارد می‌شد. نظام پهلوی تقریبا تا سال ۱۹۷۱ (۱۳۵۰) این تورم را مدیریت کرد. تورم ایران در سرتاسر دهه ۴۰ زیر ۵ درصد بود. اینجا تورم ایران را در مقایسه با تورم آمریکا، انگلستان و فرانسه می‌بینید.

غرب سرانجام در میانه دهه ۱۹۸۰ توانست مشکل تورم بزرگ را حل کند و نرخ تورم را به زیر ۵ درصد بازگرداند. اگر نظام پهلوی باقی مانده بود، ایران هم احتمالا بعنوان شریک اقتصادی غرب شاهد کاهش نرخ تورم می‌بود. نرخ تورم ایران هم احتمالا به همان نقطه‌ای بازمی‌گشت که در دهه ۱۳۴۰ قرار داشت.

اتفاقی که بواسطه انقلاب ۵۷ رخ نداد. تورم ایران بیش از پیش افزایش پیدا کرد، آن هم در جهانی که دیگر با تورم بزرگ درگیر نبود. اینجا می‌توانید تورم بعد از انقلاب را با تورم همان سه کشور آمریکا، فرانسه و انگلستان مقایسه کنید و ببینید آنچه امثال ثابتی می‌گویند تا چه حد پرت ‌و پلاست.

برای عمله رژيم‌اسلامی، مقایسه کارنامه اقتصادی این حکومت با نظام پهلوی فقط یک خطای استراتژیک نیست، شکلی از دیوانگی‌ست. برای اینکه ببینید همان سال ۵۶ هم با امروز ما تا چه اندازه متفاوت است کافی‌ست به بخشنامه‌های سالانه حداقل دستمزد که در زمستان هرسال به تصویب می‌رسد نگاه کنید.

من اینجا بخشنامه‌هایی که در زمستان ۱۳۵۶ و در زمستان ۱۴۰۲ به تصویب رسیده‌اند را می‌گذارم. حداقل دستمزد روزانه مصوب سال ۵۶، ۲۱۰ ریال بود. این یعنی حداقل دستمزد ماهانه ۶۳۰۰ ریال است. با ۶۳۰۰ ریال در زمستان سال ۵۶ می‌شد نزدیک دو سکه تمام پهلوی ( دقیقا ۱٫۹۱ سکه تمام پهلوی) خرید.

۱،۹۱ سکه تمام پهلوی با نرخ امروز نزدیک ۱۳۳ میلیون تومان می‌ارزد. کدام کارگر صفر ایرانی امروز ۱۳۳ میلیون تومان در ماه درآمد دارد؟! حداقل دستمزد روزانه‌ای که در زمستان پارسال به تصویب رسید نزدیک ۲۳۹هزار تومان بود. این یعنی ۷ میلیون و دویست هزار تومان در ماه. فاصله را می‌بینید؟!

کارگر صفر ایرانی در سال۵۶ با حقوق ۱۶ روزش می‌توانست یک سکه تمام پهلوی بخرد، امروز اما باید ۲۹۱ روز کار کند تا بتواند پول لازم برای خرید همان سکه را بدست بیاورد. این فاصله ضرری‌ست که مهجورترین و فقیرترین بخش‌های این جامعه از انقلابی که ۴۶سال پیش بنام آنها رخ داد متحمل شده‌اند.

همه اینها را نوشتم که بگویم اتفاقا دید ما به نظام پهلوی یک دید واقعی‌ست. نظام پهلوی مثل هر ساختار سیاسی واقعی دیگری، مشکلاتی را به ارث برده بود، و مثل هر ساختار زنده دیگری، در مسیر حرکت‌اش هم درگیر چالش‌هایی جدید می‌شد که گاهی جزیی از واقعیات اداره یک کشور در جهان واقعی است.

اما برای مشکلات‌اش به دنبال راه‌حل می‌گشت. از دیگرانی که درگیر همان چالش‌ها بودند می‌آموخت. آن چالش‌ها را حل می‌کرد. به پیش می‌رفت، و با چالش‌های جدید مواجه می‌شد. در حین این مسیر هم تا جایی‌که امکان داشت تلاش می‌کرد تا مانع بروز چالش‌های جدید شود، یا از شدت آنها بکاهد.

چیزی که در هر کشور پیشرفته‌ای که سطحی از خیرخواهی در حاکمان‌اش وجود دارد هم قابل دیدن است. به همین خاطر هم مشکلات‌اش از جنس مشکلاتی بود که در پیشرفته‌ترین اقتصادها هم قابل دیدن بود. مثلا در اینجا تورم نظام پهلوی با آمریکا و انگلستان و فرانسه مقایسه شده است، نه حتی کره‌جنوبی.

بحث درباره رژيم‌اسلامی اما بکل متفاوت است. ما با حکومتی مواجه‌ایم که به طرزی کاملا غیرعادی و منحصربفرد بحران‌زا و بحران‌زی‌ست. مشکلات چنین حکومتی هم از جنس مشکلات هیچ کجای دیگر جهان نیست. مشکلاتی‌ست که خود رژيم‌اسلامی آنها را ساخته، مدام در آتش آنها دمیده تا بقا پیدا کند.

به همین خاطر هم وقتی زندگی زیر سایه رژيم‌اسلامی را با زندگی در سایر ممالک جهان مقایسه می‌کنید نتیجه چیزی می‌شود شبیه همین نمودار تورم بعد از انقلاب. وضعیت آنها بصورت یک خط صاف دیده می‌شود. انگار در آن کشورها اساسا هیچ بحرانی وجود ندارد، هیچ چالشی در این ۴۶ سال نداشته‌اند.

مقایسه رژيم‌اسلامی با نظام پهلوی هم همین‌ است. در برابر این تاریکی مطلق، آن اندک خاکستری‌های نظام پهلوی ابدا قابل دیدن نیست. این واقعیتی‌ست که برای درکش به هیچکدام از این آماری که اینجا آوردم نیاز ندارید. نرخ مهاجرت ایرانیان در این ۴۶سال برای درک این واقعیت بتنهایی کافی‌ست.

 

@BamdadEtemaad

بازگشت به خانه