تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو صفحات اول سايت | جستجو در سايت | گنجينهء سکولاريسم نو |
13 اسفند ماه 1403 - 3 ماه مارس 2025 |
|
درسی برای رژیم اسلامی
سام قندچی
آقای
زلنسکی که، با اشتباه خود در زمان دور دوم جنگ روسیه و اوکراین باعث شکست آن کشور
در جنگ شد، همچنان دارد با یک مشت حرف کشکی بیشتر به آیندهء اوکراین لطمه می زند،
به جای آنکه، بعنوان رهبر اوکراین، به اشتباه خود در دور دوم جنگ اوکراین و روسیه
اذعان و از مردم اوکراین به خاطر اشتباه اش عذرخواهی کند و با گنده گویی های بیشتر
همچنان در پی راه انداختن جنگ جهانی سوم برای حل مشکل اوکراین نباشد! اما در همهء
این جریانات درسی هم برای ایران، ایرانیان و رژیم اسلامی ایران هست!
این رژیم همیشه دوست دارد از قتل قاسم سلیمانی و انجام آن بدستور ترامپ حرف بزند اما همهء ماجرا را نمی گوید! ترامپ در دور اول ریاست جمهوری اش به ایران پیشنهاد کرد که شخصاً به تهران برود و با سید علی خامنه ای رودررو مذاکره کند. یعنی هراسی از خطرات چنین تصمیمی برای خودش نداشت همانطور که با کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی، دیدار کرد و همین حالا هم با پوتین، رهبر روسیه، ملاقات می کند. فقط آدم های وحشی، نظیر دانشجویان خط امام که از اول در سال 1358 ایران را به این روز انداختند، روابط دیپلماتیک را نمی فهمند! من تا به حال نخواسته ام در مورد جزئیات رویداد کشته شدن قاسم سلیمانی نظر بدهم اما اکنون، وقتی که ایران در معرض نابودی توسط حملهء نظامی اسراییل و آمریکا قرار دارد می خواهم وارد بحث دربارهء حقایقی تلخ در مورد قاسم سلیمانی شوم! سلیمانی نمی فهمید که یک دیپلمات نیست و فقط یک فرمانده نظامی است. خودِ من هم یک دیپلمات نیستم و تازه یک فرمانده نظامی هم نیستم و فقط یک قلمزن هستم و این را در مورد خودم می فهمم و امر هم به من مشتبه نمی شود که حیال کنم دیپلمات هستم یا که فرمانده نظامی! به هر حال قاسم سلیمانی، نظیر دانشجویان خط امام؛ با عدم درک دیپلماسی، تصمیم های دیپلماتیک بدون اجازهء مقامات دیپلماتیک می گرفت که یک بار و به درستی محمد جواد ظریف آنها را در مصاحبه ای مطرح کرد! من همیشه از منتقدان آقای محمد جواد ظریف بوده و هستم، نه به دلیل کار دیپلماتیک ایشان بلکه چون کلاً با اصلاح طلبی ارتجاعی مخالفم. اما موضع ظریف در مورد قاسم سلیمانی درست بود. قاسم سلیمانی از هواپیماهای شخصی برای اهداف نظامی استفاده می کرد که جان مسافران را در خطر قرار می داد؛ کاری که در زمان جنگ ایران و عراق باعث هدف گرفته شدن یک هواپیمای مسافری ایران توسط آمریکا شد و مقصر هم رژیم اسلامی ایران بود که آن کار ضدانسانی را با مردم خود کرد. اما بعد از آن تجربهء تلخ ایران در زمان جنگ با عراق، قاسم سلیمانی همچنان به کار شنیع استفاده از هواپیماهای غیرنظامی برای اهداف نظامی تا به آخر ادامه می داد و اسم اش را می گذاشت «تاکتیک نظامی» که آم را، نظیر هر تروریست دیگری، با باور به شعار «هدف وسیله را توجیه می کند»، انجام می داد! او زمانی هم با پاکستان سر شاخ شده بود و داشت همان کارها را می کرد. او داشت در پایان زندگی اش هم یک فاجعهء دیگر در عراق راه می انداخت و شروع به کاری کرد نظیر گروگانگیری در سفارت آمریکا اما این بار در عراق. و بعدها در خبرها خواندم که دونالد ترامپ دستور حذف او را صادر کرده است.
من از کشتن و انتقامجویی، از هر سو که باشد، حمایت نمی کنم ولی، به قول سعدی در گلستان، وقتی پسر هارون الرشید از او می پرسد که کسی به او دشنام بد داده تو چه کار باید کند، خلیفه می گوید «تا می توانی پاسخ نده اما اگر نتوانستی طاقت بیاری همان دشنام را به او بده». در حقیقت ترامپ با قاسم سلیمانی مقابل به مثل کرد. آمریکا بارها به او - وقتی که او در عراق مرتب تحریکات اش را انجام می داد - هشدار داده بود.
قابل انکار نیست که همهء حضور ایران در عراق نتیجهء همکاری ایران با عراق برای سرنگونی صدام حسین از قدرت بود وگرنه رژیم اسلامی از عراق شکست خورده بود، هرچند پیش از شروع دور دوم جنگ می توانست با امتیازات بالا پیروز شود. به همین دلیل هم بود که امضای قرارداد صلح را خمینی «نوشیدن جام زهر» خواند و نه «پیروزی در جنگ» و، نظیر زلنسکی در امروز، به جای انتقاد از خودش بخاطر ادامهء جنگ از همه غیر از خودش طلبکار بود و در سال 1367 بسیاری از زندانیان سیاسی دههء 60 را، که حکم اعدام نداشتند، اعدام کرد؛ و اگر رفسنجانی برنامهء سازندگی را آغاز نکرده بود شاید دیگر رژیم اسلامی ادامه نمی یافت. البته و به هر حال، پایان جنگ به نفع مردم ایران بود و مبارزات مردم نیز برای تغییرات مثبت در ایران و رسیدن به رژیمی سکولار دموکرات به شکل مسالمت آمیز ادامه پیدا کرد و ادامه هم خواهد یافت، مگر اینکه این بار جنگ خانمانسوز دیگری با اسراییل و آمریکا و شاید جنگی اتمی، ایران و ایرانی و منطقه و جهان را نابود کند.
من همان موقع نوشتم که محمد جواد ظریف حس کرده که ما با تغییر اساسی در سیاست آمریکا روبرو هستیم و در نتیجه ماجرای هواپیمای اوکراینی به فاجعه های بیشتر جنگ دو کشور منجر نشد؛ فاجعه هائی که دلیل شان عدم فهم نظامیانی در دستگاه قدرت رژیم اسلامی است و همین نافهمی بعدها مسافران هواپیمای اوکراینی را هم به کشتن دادند و آنها هنوز بابت اشتباه شان از مردم عذرخواهی نکرده اند! و امروز هم ممکن است نظامیانی نظیر قاسم سلیمانی، با فقدان درک دیپلماسی، ایران را به ورطهء جنگ تمام عیار بکشانند! (1)
ترامپ و پوتین رهبران بزرگ ترین دولت های متخاطم در دنیا هستند و بلد هستند با هم در یک اتاق بنشینند و به کشورهای هموند خودشان کمک کنند نه آنکه مانند قاسم سلیمانی بروند خیال کنند دیپلمات هستند و کشور خود را بسوی نابودی بکشانند. خونخواهی برای قاسم سلیمانی و ادامهء این فجایع درد مردم و کشور ایران را دوا نمی کند و برای همه بیشتر فاجعه می آفریند!
به امید جمهوری آینده نگر دموکراتیک و سکولار در ایران.
_______________________
1.با اینکه مریض هستم در یکی دو ماه اخیر یک سخنرانی در مهستان داشتم که فقط بگویم با اسراییل صلح کنید! من نه عاشق سخنرانی هستم و نه بیکار و نه حالا وقتی که با سرطان درگیرم می خواهم وقتم را برای بحثهای تلویزیونی بگذارم و در حقیقت خیلی وقتها خوشحالم که دشمن احمقی باعث شد که بیش از دو مصاحبه با صدای آمریکا نداشته باشم که یکی در مورد راههای «رفع فیلترینگ» بود در مورد حماقتی که رژیم اسلامی از روز اول مرتکب شد در حالیکه امروز حتی طالبان و پیش از آن سالهاست که پاکستان اینترنت آزاد دارند و حتی دکتر مسعود پزشکیان هنوز نتوانسته قول خودش برای رفع فیلترینگ را به انجام رساند که دلیل اصلی خواست اقشار تحصیل کرده ی ایران برای سرنگونی رژیم اسلامی است که حتی بسیاری از حمله ی نظامی اسراییل به ایران حمایت می کنند! دومین مصاحبه ام 18 سال پیش نیز از عنوانش مشخص است که در مورد «آینده نگری و پایان مرگ» بود که برای دوست و دشمن مفید است. با اینهمه علاقه ای ندارم که مصاحبه ی بیشتری داشته باشم چون وقتش را ندارم و تنها دو مصاحبه ای که با آقای احمد رضا بهارلو در صدای آمریکا داشتم که در آنزمان با کمک دو دوست عزیز دکتر فرج اردلان و آقای علی سجادی که در صدای آمریکا کار می کردند میسر شد دیگر مصاحبه ای نداشتم تا این دو مصاحبه دو سال اخیر که اولی برای بررسی جنبش مهسا بود و دومی هم به دلیل خطر فوری جنگ تمام عیار با اسراییل و نابودی ایران و ایرانی. حالا آیا رژیم اسلامی حاکم بر ایران از تجربه ی اشتباهاتش در زمان گروگانگیری و بعد هم دور دوم جنگ ایران و عراق درس گرفته یا همچنان می خواهد حق به جانب از کشته شدن قاسم سلیمانی حرف بزند و ترامپ را تهدید کند! من که با هیچ طرف این دعواهای سیاسی تماسی ندارم و فقط این خبرها را در اینترنت می خوانم و نظر خود را همانزمان هم نوشتم و قاسم سلیمانی هم احتمالاً از چنین نظراتی اطلاع داشته که حتی آقای ظریف هم به نوعی در آن نوار مصاحبه اش ذکر کرده بود که این تصمیمات غلط قاسم سلیمانی ذکر شده بود و نتیجه اش هم مایه ی تأسف است ولی نگذاریم سرنوشت یک ملت را این وقایع تعیین کند و به قول آمریکایی ها ««موو آن»»!
30 بهمن 1403