تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو صفحات اول سايت | جستجو در سايت | گنجينهء سکولاريسم نو |
20 اسفند ماه 1403 - 10 ماه مارس 2025 |
|
زنان چگونه به کابوس اقتدارگرایان تبدیل میشوند؟
مهران صولتی
هشتم
مارس را روز جهانی زنان نامیدهاند. به دنبال سوژهگی کمنظیر زنان ایرانی در جنبش
زن، زندگی، آزادی اکنون میتوان نگاه متفاوتی به این روز داشت. زنان جامعه ما
میخواهند با مردان برابر باشند، در همه چیز؛ فرصتهای تحصیلی، اشتغال، ازدواج و
برخورداری از تمام مزایای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی. از همینرو کوشیدهاند
تا ثابت کنند تفاوت آنها با مردان مربوط به امور بیولوژیک است نه موارد دیگر. در
حقیقت زنان سایر تفاوتها را نوعی برساخت اجتماعی و ناشی از حضور فرهنگ مردسالار و
ساختارهای سلطه میدانند. تا اینجا قضیه کاملا منطقی به نظر میرسد چون تا آزادی
منفی و سلبی محقق نشده و زنجیرهای بسته شده بر دست و پای زنان گسسته نشود نمیتوان
به آزادی مثبت و ایجابی زنان امیدوار بود. ولی پرسش اینجاست که پایان این رقابت
کجاست؟
در دیالکتیک ارباب و بندهی هگل، اصالت با ارباب است چرا که عمل او از نوع کنشی میباشد و ابتکار عمل با اوست، میدان بازی را طراحی و قوانین آن را تعریف میکند ولی عمل بنده واکنشی به رفتار ارباب میباشد، میکوشد تا ارباب را نفی کند در حالی که همزمان او را به عنوان دشمن خود به رسمیت میشناسد و در زمینی بازی میکند که او قوانیناش را طراحی کرده است. لذا همواره نقشی فرعی را ایفا میکند، و چشم به تک ارباب دارد تا پاتکی را به اجرا گذارد. جنبش پاییز ۱۴۰۱ نشان داد که زنان به جای بازی در زمین مردان و تلاش برای شبیه شدن به آنها در همه عرصهها ، میتوانند زمین بازی خود را طراحی کنند. در این طرح پرداختن به مفروضات زیر ضروری به نظر میرسد:
● زنان و مردان مکمل یکدیگرند بنابراین نقص یکی به معنای کمال دیگری نیست. دو طرف باید در یک تعامل هم افزا نقایص یکدیگر را برطرف نمایند. زنانگی واجد امتیازاتی است که مردان از آنها بیبهرهاند. تشبه جستن به مردانگی از سوی زنان صرفا آنها را دنبالهرو مردان میسازد.
● بیشترین خشونت علیه زنان، نه از سوی مردان بلکه از سوی خود زنان تئوریزه میشود! همان اندیشهای که با شعار حفظ شان و منزلت، زنان را خانهنشین میخواهد و آنها را از مشارکت اجتماعی منع میکند. اتفاقا در این زمینه مردان بسی بیشتر مدافع حضور اجتماعی و اقتصادی زنان هستند.
● بسیاری از مصادیق خشونت علیه زنان نه ناشی از مردان، بلکه ناشی از ساختارهای مردسالارانه است. ساختارهایی که اصلاح آنها مستلزم جلب همکاری بخشی از مردان دموکراسیخواه جامعه است. این چنین است که مطالبه دموکراسی بر حقوق زنان اولویت مییابد.
● خودآیینی زنان بزرگترین تهدید برای حکومتهای اقتدارگرا محسوب میشود. نظامهایی که میکوشند در پوشش حفظ ارزشهای مذهبی و خانوادگی کنترل بدن زنان را در اختیار گرفته و آنها را به جنس دوم تبدیل نمایند.
● زنان میتوانند با پرورش نسلی از دختران و پسران پرسشگر، خودآیین و مطالبهگر منادی آزادی و برابری بوده و به کابوس حکومتهای اقتدارگرا در سراسر جهان تبدیل شوند. تاثیری ماندگار که میتواند حتی برای مردان جامعه نیز الهامبخش باشد.
برگرفته از تلگرام نویسنده
@solati_mehran