حميدرضا رحيمی: مکتوبات فدوی

خانه | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو

مکتوبات «فدوی»

طنزنوشته های هفتگی حميدرضا رحيمی

8 دی ماه 1393 ـ 29 ماه دسامبر 2014

- See more at: http://isdmovement.com/2014/12/122914/122914.Hamidreza-Rahimi-Maktubat.htm#sthash.kYKq8zVJ.dpuf

مکتوبات «فدوی»

طنزنوشته های هفتگی حميدرضا رحيمی

8 دی ماه 1393 ـ 29 ماه دسامبر 2014

- See more at: http://isdmovement.com/2014/12/122914/122914.Hamidreza-Rahimi-Maktubat.htm#sthash.kYKq8zVJ.dpuf

مکتوبات «فدوی»

طنزنوشته های هفتگی حميدرضا رحيمی

8 دی ماه 1393 ـ 29 ماه دسامبر 2014

- See more at: http://isdmovement.com/2014/12/122914/122914.Hamidreza-Rahimi-Maktubat.htm#sthash.kYKq8zVJ.dpuf

مکتوبات «فدوی»

طنزنوشته های هفتگی حميدرضا رحيمی

23 اسفند ماه 1403 - 13 ماه مارس 2025

من برای نبرد با تاریکی شمشیر نمی کشم، چراغ می افروزم! / زرتشت

این روزها، دوباره، اعلیحضرت العظما خامنه ای و پرزیدنت ترامپ بر سر ماجراهای هسته ای شدیداً سرشاخ شده اند!.. حضرت آقا بر این باور است که:

از سوئی، خاج پرستان به سرکردگی برادر ترامپ نیز معتقدند که «هسته بازی در حکومت ولائی» بمثابه «تیغ در کف زنگیِ مست» است و برادران متقابلاً می گویند که آن مستی ناشی از میِ عرفانی و بی خطر است! خاج پرستان اما در پاسخ اضافه می کنند که حضرت آقا می توانست، پیش از شورش و طغیان جامعه، بجای غنی کردن "اورانیوم"، مردم را غنی کند!.. معظم له اما برادران مؤمن و معتقد چینی و روسی را به خاج پرستان غربی ترجیح می دهد:

باری، فدوی همچنان به عملیات محسوس و نامحسوس خود در این راستا ادامه می دهد و نتیجه را نیز متعاقباً به آگاهی خوانندگان محترم ضدانقلاب خواهد رساند.

فدوی نمی داند که برادران، کثرالله امثالهم، چه هیزم تری به ضدانقلاب و معاندین فروخته اند که پیوسته زیر ضرب آنان هستند. بعنوان مستوره، ماجرای اخیر برادر محسن رفیق دوست به شرح زیر است که در آن، به ترور مخالفان شدیداً اعتراف فرموده است:

*محسن رفیق‌دوست، رئیس سابق بنیاد مستضعفان که سمت وزارت سپاه را نیز در دهه شصت برعهده داشت، روز ۱۸ اسفند در مصاحبه‌ای با سایت دیدبان ایران گفت: «من فرمانده ترور تیمسار اویسی، فریدون فرخزاد، پسر اشرف [پهلوی] و شاپور بختیار بودم»./ایران وایر

بزرگوار در این میان حتا حرفه ای که منتسب به حضرت آقاست را نیز مصادره کرده است:

*محسن رفیق دوست: دَرِ خانه نصیری، رئیس ساواک،" گدایی" می‌کردم! / پارسینه

باری مرور ادامهء اخبار حاکی ست که نامبرده فرمایشات مذکور را بی هماهنگی بیت صادر کرده است:

*وایر: به دنبال بازتاب گستردهء اعتراف محسن رفیق‌دوست، از فرماندهان سابق سپاه، به نقش داشتن در ترورهای برون مرزی جمهوری اسلامی، دفتر وی طی اطلاعیه‌ای گفت رفیق دوست در سنوات گذشته «جراحی مغز با عوارض گسترده» داشته و سخنان اش قابل استناد نیست!

در این مورد نیز فدوی عرض می کند که تا آنجا که می داند، جراحی ای در کار نبوده است زیرا وی از بدو تولد از فقدان مغز شدیداً رنج می برده است!

و اما، دیگر از اجحافاتی که در این میانه بر این زبان بسته رفته است، یکی هم تقلیل شیرین کاری های وی به «ترورهای برون مرزی جمهوری اسلامی» ست در صورتی که چنین نیست و بزرگوار در ترورهای درون مرزی هم دارای کارنامهء درخشانی ست که فقره ای از آن را برای جوری جنس، در پی می آورد:

* پارسینه: ماجرای کشتن یک ساواکی توسط محسن رفیقدوست. غروبی داشتم می رفتم توی خیابان صاحب جم، هوا تازه تاریک شده بود. دیدم این ساواکی دارد از بالا می آید طرف پایین. معلوم هم هست که مست است. خلاصه دنبال او رفتیم و خانه اش را توی آن خیابان، که معروف بود به چهار راه سوسکی، یاد گرفتیم. یکی دو بار دیگر من او را دیدم بعد دیگر اصلا تصمیم گرفتم که یک بلایی سر این بیاورم. البته خیلی هم نامنظم می آمد. معمولا شب ها ساعت 30/9-10 می آمد می رفت خانه اش. یک جلسه رفته بودم مشهد خدمت حضرت آیت الله العظمی میلانی. داستان را به صورت کلی برای ایشان [گفتم] که یک همچین شخصی این جوری کرده و اگر که مثلا این دست حاکم اسلام بیفتد، با این چکار می کنند؟ ایشان فرمودند: این جور اشخاص مهدورالدم هستند، اینها ظلمه هستند، اینها عمله ظلم هستند. بعد از چند وقت موضوع را به صورت بازتری خدمت مرحوم آیت ا... مطهری عرض کردم . بعد به طریق دیگری این جریان را خدمت حضرت آیت ا... مهدوی کنی - که الحمدالله در قید حیات هستند و خدا ایشان را طول عمر بدهد - عرض کردم . از حرف های هر سه تای اینها دریافتم که این آدم ، کشتنی است! توی یک جلسه ای موضوع را به مرحوم اندرزگو گفتم ؛ اندرزگو گفت: «همهء اینها کشتنی هستند، اما کاری نکنید که مثلا به خاطر این گیر بیفتی چون ما اگر قرار باشد که گیر بیفتیم، بگذار برای کارهای بالاتر گیر بیفتیم که ان شاء ا... خدا قبول کند». یک شبی که به شدت باران می آمد، شاید یکی از شب هایی بود که توی تهران کمتر آن جور باران می آید. البته من چند شبی کشیک او را کشیدم با یک چماق حسابی و چون کمتر شبی بود که این مست نباشد. بالاخره او از ماشین پیاده شد، می خواست برود خانه اش. من مخفی شده بودم و با چماق زدم توی سر این، او افتاد و یک هفت هشت تا چماق دیگر هم زدم توی سر و کله این و هُل اش دادم افتاد توی جوی آب و رفتم. فردای آن روز شایع شد که یک جنازه ای توی میدان شوش توی آب ها پیدا شده. و ان شاء ا... خدا قبول کند! (منبع: خاطرات محسن رفیقدوست، مرکز اسناد انقلاب اسلامی).

«از حساب رسمی سپاه در بانک صادرات در فرانکفورت

۴ دهه برای ماستمالی‌ و فراموشی‌شون زمان صرف شده بود!...

فدوی امروز خبر مصور و منگوله داری بشرح زیر دریافت کرد:

باری، مراتب در شرایطی که سرگرم ورزش سنگین دوره کردن تسبیح و بازی با انگشت بیست و یکم مبارک و نیز، بعلت ابتلا به لرزش قهرمانانه، بحال ترّقص در آمده بودند، به شرف عرض خاک نعلین ملک پاسبان سپهر اقتدار حضرت آقارسید؛ در پاسخ همینطور که قهوهء قجر"ترامپ "(جام زهر- م) را مزمزه می کردند فرمودند به تخم مبارک مان که رونالدو به اُمّ القراء نمی آید، شما بروید و چند فقره طلبه را از حوزهء علمیه حمل و در زمین فوتبال رها کنید تا ضمن چریدن در چمن، چند گل هم به دروازه خودی بزنند!؛ فرمایش دیگری نداریم، برادر فدوی!

...لکن خودمانیم، تنوعی که در جامعهء شکوهمند اسلامی ما وجود دارد،در هیچ کجای جهان پیرامون دیده و یافت می نشود!.. فی المثل، شما اگر فکر می کنید که در جامعهء شکوهمند فقط یک نوع اعدام وجود دارد،شدیداً در اشتباهید؛ مراد فدوی طناب و تیرباران و قتل های زنجیره ای و از این قبیل مجازات های پیش پا افتاده نیست. باری بعنوان راهنمایی عرض می کند که جرم اینگونه شهروندان همگی مشابه و در یک کلام، زن بودن است! یعنی اگر زن نبودند، الآن زنده بودند!..

*"حجاب اجباری" جان یک زن را در تهران گرفت!/ گویا- تیتر

فدوی فقرات زیر را هم برای جوری جنس علاوه می کند تا رستگار شود؛ چرا که این نخستین بار نیست که "زنان ایران " به دلیل اجبار به پوشیدن شال و مقنعه جان خود را از دست می‌دهند.

*خبرگزاری رکنا، آبان ۱۴۰۲ از مرگ یک" زن" کارگر ۲۶ ساله در نیشابور خبر داد و دلیل آن را گیر کردن شال این زن در دستگاه و کشیده شدن به داخل آن اعلام کرد.

*در آبان سال ۱۴۰۰ نیز یک نفر از کارگران "زن " کارخانه‌ای به نام «نساجی کویر سمنان» واقع در شهرک صنعتی شرق، به علت گیر کردن مقنعه‌اش در دستگاه رینگ ریسندگی جان باخت. همکاران این کارگر ۲۱ساله که نامش «مرضیه طاهریان» بود، در شرح رویداد گفته بودند، ابتدا مقنعه سر او در دستگاه گیر کرد و به همین ترتیب سر وی نیز به دستگاه کشیده شد./ ایران وایر

برادر سید حسن (ع) نصرالله، معروف به خرس الله، اخیراً حضرت آقا را ترک و، علیرغم میل باطن، به لقاء الله پیوست. در مناقب آن شهید از دست رفته بسیاران گفته و نوشته اند که گوشه ای از مراسم تدفین تتمه نامبرده را در پی ملاحظه می کنید:

و اما هواخواهان آن بزرگوار به این مقدار بسنده نکرده و اظهار داشته اند که «مگر ما از خاج پرستان چه کم داریم که برای ایشان، جشنواره و برنامه های بزرگداشت و از این قبیل دایر نمی کنیم؟!..» اشارهء برادران به مورد زیر است:

*هفتاد و پنجمین جشنواره بین‌المللی فیلم برلین با اعطای جایزه "خرس طلایی" به فیلم "رویاها" ساخته داگ یوهان هاوگرود، داستانی عاشقانه دربارهء دلباختگی یک دختر نوجوان به معلم زن خود به پایان رسید./ صدای آلمان