تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو صفحات اول سايت | جستجو در سايت | گنجينهء سکولاريسم نو |
4 فروردین ماه 1404 - 24 ماه مارس 2025 |
|
امید بستن خامنه ای به حنگ!
هیمن بایزیدپور
پیشگفتار: رژِیم اسلامی خود را برای یک درگیری نظامی محدود با آمریکا آماده کرده است به این امید که در سایۀ جنگ مشکلات داخلی کشور در اثر سرکوب به حاشیه رانده شوند. وضعیت رژِیم اسلامی چنان به هم ریخته است که رهبران آن خوب می دانند که هیچ چیز برای عرضه کردن بر سر میز مذاکره ندارند. در مذاکره، خامنه ای باید همه چیزش را بدهد. صحبت های او گویای سردرگمی رژِیم اسلامی از اتخاذ یک تصمیم فکرشده است. مسئلۀ اصلی رژِیم اسلامی فقط زنده ماندن است.
اظهارات علی خامنه ای و دیگر مقامات رژِیم اسلامی صریحاً نشان می دهند که حکومت ایران، چنانکه عباس عراقچی وزیر امور خارجۀ جمهوری اسلامی گفت، خود را برای سالی دشوار و پیچیده و مشخصاً برای جنگ با آمریکا و اسرائیل آماده کرده است.
آیا حقیقتاً حکومت ایران و شخص رهبر رژِیم اسلامی جنگ را به مذاکره با دولت کنونی آمریکا ترجیح می دهد و اگر آری چرا؟ در این گفتگو ، روزنامه نگار و تحلیلگر مسائل ایران، به این پرسش و پرسش های دیگر پاسخ می دهد.
*****
علی خامنه ای در واقع خیلی دوپهلو صحبت کرد: او بار دیگر گفت که رژِیم اسلامی ایران ارتباطی با حوثی ها ندارد و اساساً فاقد نیروی نیابتی است و در جای دیگری از اظهارات اش لحنی تهدیدآمیز به کار گرفت و حرف ها و هشدارهای همیشگی خود را علیه آمریکا تکرار کرد. به گمان من رژِیم اسلامی خود را برای یک درگیری نظامی محدود آماده کرده است. به گمان علی خامنه ای اگر آمریکا و اسرائیل قصد اقدام نظامی علیه رژِیم اسلامی را داشته باشند، اقدام آنها محدود و غیردامنه دار خواهد بود به ویژه این که از نظر رژِیم اسلامی مسائل و مشکلات داخلی کشور زیر سایۀ چنین جنگی فراموش شده یا به حاشیه خواهند رفت. ارزیابی رژِیم اسلامی این است که آمریکا وارد یک جدال گسترده و طولانی مدت با رژِیم اسلامی ایران نخواهد شد.
اما، به نظر من، وضعیت رژِیم اسلامی چنان وخیم و به هم ریخته است که رهبران آن خوب می دانند که هیچ چیز برای عرضه کردن بر سر میز مذاکره ندارند. آنان هیچ کارت برندهای ندارند که بتوانند به یاری آن در مذاکره چانه بزنند و در قبال امتیارهایی که می دهند چیزی دریافت کنند. اگر زمانی خامنه ای می توانست بگوید "نه جنگ نه مذاکره" امروز تنها گزینۀ او "یا جنگ یا تسلیم" است.
خامنه باید در مذاکره همه چیزش را بدهد بدون آن که چیزی به دست بیاورد. او می داند که اگر مذاکره کند، ترامپ به مسئلۀ هسته ای ایران بسنده نخواهد کرد، او خیلی چیزهای دیگر از جمله از میان رفتن نیروهای نیابتی ایران را طلب خواهد کرد. اشارۀ مجدد خامنه ای به نیابتی های حکومت اسلامی بی دلیل نیست. این که او مدعی است که رژِیم اسلامی نیروی نیابتی نداشته و ندارد از سر تصادف نیست. با این حال، رژِیم اسلامی نمی تواند از این دست مسائل که اهرم فشار او بوده اند به راحتی چشم بپوشد.
به این خاطر است شاید که خامنه ای گزینهء جنگ با آمریکا را نهایتاً به مذاکره با آمریکا ترجیح می ؛ به این امید که جنگ با آمریکا دامنه دار نخواهد بود. او خیال می کند که تأسیسات اتمی ایران در سراسر کشور پراکنده و بعضاً در اعماق زمین پنهان هستند و در نتیجه بمباران آنها کار ساده ای نخواهد بود. حکومت ایران حتا امیدوار است که بتواند بمرور نیروهای نیابتی خود را بازسازی کند. این که در این کار موفق خواهد بود یا نه موضوع دیگری است. برای نمونه، اسماعیل قاآنی در سفر اخیرش به عراق به شبه نظامیان عراقی وابسته به تهران گفت که در حال حاضر از انجام هر گونه عملیاتی خودداری کنند. معنای این حرف این است که اولویت رژِیم اسلامی در حال حاضر حفظ باقیماندۀ نیروهای نیابتی اش است. رژیم اسلامی اکنون در موضع دفاعی است و می خواهد قوایی را که برایش باقی مانده حفظ کند و به مرور و در صورتی که زمان کافی داشته باشد مجدداً آنها را بازسازی کرده و گسترش دهد و به این ترتیب موضع از دست رفتۀ خود را در منطقه بازیابد.
در واقع، گزینه ها و انتخاب های رژِیم اسلامی همگی گزینه هایی نیستند که منافع آن را تأمین کنند. انتخاب های آن در سردرگمی محض صورت می گیرند. صحبت های خامنه ای به تنهایی گویای این سردرگمی و ناتوانی رژِیم اسلامی از اتخاذ یک تصمیم فکر شده است. رژِیم اسلامی تمام کارت های خود را از دست داده و مسئلۀ اصلی اش فقط زنده ماندن است؛ زنده ماندن در چهار سال آینده ولو به بهای یک جنگ محدود در خارج، سرکوب مردم در داخل و ایجاد بحران های تازه؛ تا از این طریق بتواند صرفاً موجودیت خود را برای مدت دیگری حفظ کند. رژِیم اسلامی نظامی است که در بحران های موجود بحران های تازه تری می آفریند تا از این طریق بحران های اصلی فراموش شده یا به حاشیه رانده شوند.
اما مهمتر از مسئلۀ جنگ با آمریکا، مسئلهء بحران های اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی کشور است که برای رژِیم اسلامی ایران بسیار پرهزینه تر و دشوارتر از مثلاً حملۀ نظامی خارجی هستند. نگرانی رهبران رژِیم اسلامی از وضعیت داخل کشور است نه خارج از کشور. هیچ شکی نیست که بحران های اقتصادی ایران در سال جدید عمیق تر و شدیدتر خواهند شد. اما، بحران های داخلی فقط به مسائل اقتصادی محدود نمی شوند. برخی از آنان، نظیر بحران آب، قابلیت آن را دارند که به انفجارهای بزرگ اجتماعی تبدیل شوند. برای نمونه، سدهای بزرگ تهرانی با هجده و نوزده میلیون نفر جمعیت فقط ده درصد ظرفیت خود ذخیرۀ آب دارند.
در جریان جنبش مهسا/ژینا، مردم ایران تجارب مبارزاتی بسیار با ارزشی کسب کردند و می توانند از آنها در روزها و ماه های آینده استفاده کنند، بگذریم از این که جنبش اجتماعی ایران همچنان دارای خلل هایی است که برطرف نشده اند و برخی از آنها مربوط به مسئلۀ رهبری و شکاف ها و اختلافاتی است که میان لایه های مختلف اپوزیسیون وجود دارد.
برگرفته از سایت رادیو صدای فرانسه