تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

  خانه   |    آرشيو صفحات اول سايت    |   جستجو در سايت  |  گنجينهء سکولاريسم نو

25 اردیبهشت ماه 1404 - 15 ماه مه 2025

زنانِ بی حجاب، تابوت‌ بر دوشانِ اندام شیوا

آتفه چهارمحالیان

از شیوا ارسطویی در کنار همه‌ء آن‌چه نزدیک‌تران به او نوشته‌اند، تابوتی به غایت زیبا هم به‌جا ماند. از معدود دفعاتی بود که تصویر قاب‌گرفته‌ء زنی آنگونه و آن‌چنین بر بهشت زهرای تهران وزیدن گرفت و تصویری کم‌نظیر از زنانی دسته‌جمعی که در خانهء هنرمندان تهران، تابوت زنی دیگر را با گیسوهای رهایشان قاب گرفتند و در میان خیل مردانِ تماشاگر، به رودخانه و خاکِ سفری نامفهوم سپردند.

زنانی پُر از زخم‌های عشق، نازایی‌ها و زایمان‌های عشق، سروده‌ها و ناگفته‌های عشق، بازجویی‌ها از عشق، زندان‌ها و سنگسارهای عشق. زنانِ زیرِ تابوتِ شیوا هر کدام تکه‌ای از او بودند و چیزی کمتر یا بیشتر از او. گام‌های جسدِ شیوا بودند به‌سمتِ آرمیدن. شکلِ زنده‌ء تابوتی سرتاسر زنانه، زنده کردن، خلق و آفرینش و تابشِ معنا از تابوتی بردوش، تصویر و زیبایی، پاسخ و خودِ خودِ کنش.

و این شاید یکی از سیاسی‌ترین شکل‌های وداع در سرزمینی است که بدن زن، مو، نگاه، صدا، فاعلیت فردی یا جمعی، تصویر زیبا، صدای زیبا، حتی اندوه و ماتم اش، سال‌هاست ممنوع است، چه برسد به تابوتی که قانون شرع آن را بار و آنِ مردان می‌داند. تابوتِ شیوا ارسطویی همه‌ء قوانین را شکست؛ در میانه‌ء «بهشت زهرا»، در دل حکومت مرگ، خود را چون متنی تاریخی بر همه‌ء مناسک رسمی و بر مردانگیِ کانونیِ مالکان اجتماعیِ سوگ نوشت.

زنانی که با حجابِ اختیاریِ ممنوع، تابوتی را بر دوش گرفتند که تنِ زنی دیگر در آن خوابیده بود، به احترامِ سوگواری، به رسم کهن وداع عمل کردند به شیوه‌ای که تابوی اساسی نظام را به چالش کشید: تصاحب و بازآفرینیِ زنده‌ء سوگ به مثابه‌ مقاومت، در سرزمینی که جز در الگوی نظام و سنت، هر شکلی از زیستنِ زن همیشه نوعی «خروج از قانون» است.

زنانی که تابوتِ شیوا را برکشیدند نقش‌ها و الگوها را تغییر دادند، از زنانی گریان در حاشیه‌ء سوگ، به فاعلانی بدل شدند که در دلِ کانونِ مرگ، کنشِ زندگی را از ژرفای اندوه زایانده، وداع را به یک رخداد مبدل می کنند؛ آنان لحظه‌ای از شکاف در نظمِ مسلط را برکشیدند و جامعه‌ای که بیش از چهل‌ سال بدن زن را به تاریکی، جداسازی و سرکوب سوق داده بود، با صحنه‌ای روبرو کردند که در آن تابوتِ زن، حاملِ معنا شد.

این، واژگونیِ هژمونی‌ای بود که مرگ را، حتی در لحظه‌ء پایان، «مردانه» تعریف می‌کند. در نظامی که مرگِ زن باید در سکوت، در سایه، با واسطه‌ء مردان و در چارچوبِ مناسک شرعی رخ دهد، زنانِ تابوت‌بردوش، به گرداندنِ حلقه‌ء ناممکن‌ تقریر‌شده‌ء تقدیر امکان دادند و ساختار سوگواری را از انقیاد بیرون کشیدند. زنان هنرمندی که در متنِ تاریخِ سانسورشده، تابوتِ شیوا را از کالبدی در حالِ فرورفتن در خاک، به اثری اجتماعی‌ـ‌سیاسی بدل کرد.

https://www.radiozamaneh.com/854271

 بازگشت به خانه