تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو صفحات اول سايت | جستجو در سايت | گنجينهء سکولاريسم نو |
29 خرداد ماه 1404 - 19 ماه ژوئن 2025 |
|
ترجمه نازنین ایلخانی
مقدمه
در ششم ژوئن ۱۹۴۴، ارتشهای متفقین با عملیاتی عظیم موسوم به "دیدِی" (D-Day) به سواحل نرماندی فرانسه حمله کردند. این حمله، که آغازگر فرایند آزادی فرانسه از اشغال نازیها بود، نقطهای تعیینکننده در جنگ جهانی دوم به شمار میرود. اما چرا ملت فرانسه، که کشورشان بار دیگر به صحنهٔ نبرد بدل میشد، از این هجوم خارجی استقبال کردند؟ آیا این استقبال، بدون هزینه بود؟ مقاله حاضر میکوشد با بررسی زمینههای تاریخی، سیاسی و اجتماعی فرانسه در سالهای ۱۹۴۰ تا ۱۹۴۴، همدلانه و با دیدی انتقادی، به این پرسش پاسخ دهد که چرا برخی فرانسویها حملهٔ متفقین را با آغوش باز پذیرفتند و این آزادیبخشی چه پیامدهایی برای آنها داشت.
زمینه تاریخی: سقوط فرانسه و نظم ویشی
فرانسه در ژوئن ۱۹۴۰، تنها شش هفته پس از حملهء آلمان نازی، تسلیم این کشور شد و به دو بخش تقسیم گردید: یک بخش شمالی که مستقیماً توسط آلمان اشغال شد، و یک بخش جنوبی با مرکزیت ویشی که تحت حکومتی دستنشانده و همکار با آلمان به ریاست مارشال پتن اداره میشد.
در این دوران، غرور ملی فرانسویان جریحهدار شد. بسیاری دولت ویشی را خیانتکار میدانستند؛ چراکه با نازیها همکاری میکرد، قوانین ضد یهودی صادر میکرد، و مخالفان را سرکوب مینمود.
در همین حال، ژنرال شارل دوگل، که از فرانسه گریخته بود، از لندن آغاز به سازماندهی "فرانسه آزاد" کرد. مقاومت در داخل کشور، در قالب شبکههایی از روزنامههای زیرزمینی، عملیات خرابکارانه، و حمایت از فراریان یهودی، رشد یافت.
دلایل استقبال از متفقین
با گذشت چهار سال از اشغال، بسیاری از مردم فرانسه دیگر امیدی به اصلاح دولت ویشی نداشتند. دلایل استقبال از متفقین را میتوان چنین برشمرد:
- خستگی و نفرت از اشغال نازی: حضور خشن آلمانها، مصادرههای اقتصادی، سربازگیری اجباری، و اعدامهای تلافیجویانه مردم را دچار وحشت و خشم کرده بود.
- امید به آزادی: برای بسیاری، حمله متفقین نشانهای از پایان تحقیر بود. بازگشت جمهوری، آزادی مطبوعات، و حقوق مدنی، امیدهایی بودند که در دل مردم زنده نگه داشته میشدند.
- نقش تبلیغات رادیویی و مقاومت: صدای شارل دوگل از رادیو بیبیسی لندن، پیامهایی دلگرمکننده برای مردم ارسال میکرد. نیروهای مقاومت، در هماهنگی با متفقین، شور آزادیخواهی را در سراسر کشور برافروختند.
- رهایی از دولت ویشی: حمله متفقین فرصت مناسبی برای پایان دادن به حکومتی بود که بسیاری آن را غاصب و خائن میدانستند.
عملیات نرماندی: نبردی خونین برای آزادی
در بامداد ۶ ژوئن ۱۹۴۴، بیش از ۱۵۰ هزار سرباز از ایالات متحده، بریتانیا، کانادا و دیگر متحدان، با پشتیبانی دریایی و هوایی عظیم، در پنج ساحل نرماندی پیاده شدند. این عملیات، که "بزرگترین تهاجم آبی-خاکی در تاریخ" نام گرفته، با مقاومت شدید نیروهای آلمانی روبرو شد.
با این حال، مردم محلی اغلب با شادی به استقبال سربازان رفتند. در تصاویر ثبتشده از آن روزها، زنان نرماندی گل بر تانکها میگذارند، کودکان دست سربازان را میگیرند، و مردان اشکریزان پرچم فرانسه آزاد را برافراشته میکنند.
اما در پس این صحنههای احساسی، واقعیتی تلخ پنهان بود: جنگ، به هر حال، جنگ است.
خسارات جانی و مالی حمله متفقین به فرانسه
گرچه هدف متفقین آزادی فرانسه بود، اما عملیات نظامی بدون هزینه نبود. خسارات وارده بر مردم فرانسه قابل توجه بود:
- تلفات غیرنظامیان: تنها در بمباران شهر کائن، بیش از ۲۰۰۰ غیرنظامی کشته شدند. در مجموع، برآورد میشود که بیش از ۲۰ هزار غیرنظامی فرانسوی طی بمبارانهای متفقین کشته شدند. بمبارانهایی که با هدف تضعیف خطوط تدارکاتی آلمان انجام میشدند، اغلب مناطق مسکونی را نیز نابود میکردند.
- تخریب زیرساختها: راهآهن، پلها، کارخانهها و بنادر به شدت آسیب دیدند. مناطق کشاورزی مینگذاری شدند و خانههای بسیاری تخریب گردیدند.
- خسارت به میراث فرهنگی: برخی کلیساها، موزهها و اماکن تاریخی در جریان حملات هوایی یا درگیریهای زمینی آسیب دیدند یا کاملاً نابود شدند.
- کشتارهای انتقامی توسط نازیها: پس از پیادهسازی متفقین، نازیها در برخی روستاها دست به کشتار جمعی زدند. نمونه مشهور آن، کشتار اورادور-سور-گلان است که در آن بیش از ۶۰۰ تن از ساکنان، از جمله زنان و کودکان، قتل عام شدند.
دوگانگی در حافظهٔ جمعی فرانسویان
سالها پس از پایان جنگ، فرانسویها با احساسی دوگانه به عملیات متفقین نگاه میکردند. از یک سو، این عملیات را آغاز آزادی و پایان خفت اشغال میدانستند. از سوی دیگر، ویرانیهایی که بر سرشان آوار شد، نمیتوانست به راحتی فراموش شود.
روند بازسازی، که توسط برنامه مارشال و دولت جمهوری چهارم پیگیری شد، کوشید خاطره مثبت از متفقین را در حافظه عمومی تثبیت کند. اما در لایههای پنهانتر، روایتهای مردم محلی از بمبارانها، گرسنگی، آوارگی، و مرگ عزیزان، باقی ماند.
نگاه آخر
استقبال فرانسویها از حمله متفقین را باید در بستر ناامیدی چهار ساله، اشغال نظامی، استبداد دولت ویشی، و امید به آزادی فهمید. آنها در متفقین، نه صرفاً نیروهای خارجی، بلکه ناجیان خود را میدیدند. با این حال، آزادی رایگان نبود. هزاران نفر جان باختند، شهرها و خانهها ویران شدند، و فرانسه بار دیگر میدان جنگ قدرتهای خارجی شد.
این تجربه، نشان میدهد که آزادی حتی وقتی از بیرون میآید، هزینه دارد. اما زمانی که مردمی، برای رهایی از ستم، از نیروهای خارجی استقبال میکنند، نه لزوماً خیانت کردهاند و نه عقل خود را از دست دادهاند. بلکه تصمیمی دردناک در سایهٔ شرایطی استثنایی گرفتهاند.
________________________
*پیوند به متن فرانسوی در ویکیپدیا:
Histoire de la France pendant la Seconde Guerre mondiale
منابع فارسی که مترجم پیشنهاد می کند:
مارک مازور، اروپا در قرن بیستم، ترجمه عبدالله کوثری، نشر مرکز، ۱۳۸۸
شارل دوگل، یادداشتهای امید، ترجمه فریدون مجلسی، انتشارات علمی، ۱۳۶۳
ایان کرشا، هیتلر: نِمیهٔ دوم زندگی، ترجمه حسن افشار، نشر ماهی، ۱۳۹۷
انتونی بیوُر، جنگ جهانی دوم، ترجمه حسن افشار، نشر ماهی، ۱۳۹۶
فیلم مستند «اورادور»، ساختهی فرانسین لوفور، ۱۹۹۹