معنای واژهء «مِهستان»
در فارسی اصيل «مِه» به معنی بزرگ و نخبه است و صفت تفصيلی «مِهتر» هم از آن می
آيد. واژهء «اِستان» هم، که از اسم مصدر «استادن» يا «ايستان» آمده، به معنی
محل ايستادن و جمع شدن و زندگی کردن است. مثلاً بلوچستان به معنی محل زندگی قوم
بلوچ است. همچنين است کردستان و خوزستان. نيز واژه های دبستان و دبيرستان هم در
اين مقوله می گنجند. به همين دليل می توان واژهء land در زبان انگليسی را نيز
به استان برگرداند. مثلا England را انگلستان می گوئيم، به معنی سرزمين انگل ها.
همچنين اند مجارستان و بلغارستان و... گرجستان و تاحيکستان و نظاير آنها.
بر اين اساس «مِهستان» هم به معنای «محل گرد آمدن بزرگان» است، که يادگاری ست
از دوران پادشاه اشکانی که معنای عام آن همان «محلس شورای بزرگان قوم» بوده است.
در اين باره می دانيم که برخی نویسندگان
خارجی این مجلس را مُغستان مینامند ولی حسن پیرنیا نویسندهٔ کتاب ایران باستان
آورده که: «به نظر مؤلف "مُغستان" تصحیفی است که نویسندگان خارجه کردهاند؛
مُغستان مِهستان بوده و این کلمه از مِه آمده، که به معنی بزرگ است، پس مُغستان
به معنی مجلس مُغها نیست، چنانکه بعضی تصور کردهاند، بل به معنی مجلس بزرگان
است. بهترین دلیل آن که این مجلس فقط از مُغها تشکیل نمییافت، برعکس اعضای
غیرروحانی بیشتر بود».