بازگشت به خانه

ا

ما کوشندگان راه آزادی، شايستهء اين بی عدالتی ها نيستيم

نامهء کناره گيری برخی از اعضاء شورای ملی ايران

جمعه 17 آبان ماه 1392 ـ  8 ماه نوامبر 2013

به نام ایران که رهایی اش همهء آرمان ما است

ایران یاران گرامی، اعضای محترم مجمع مؤسس شورای ملی ایران،

همراه یکدیگر در نخستین مجمع موسس شورای ملی ایران در پاریس حضور یافتیم، با همگان پیمان بستیم تا در راه آزادی ایران همگام شده و با احترام به قواعد و اصول تشکیلاتی که بر سر آنها با یکدیگر توافق حاصل نمودیم، مسیر دشوار مبارزه با حکومت جمهوری اسلامی را با تکیه بر خرد، همت و نیروی جمعی مان طی نماییم.

ما بعنوان برگزیدگان این گردهمایی از آن لحظه خویش را موظف به خدمت در چهارچوب آرمانهای مشترکمان دانسته و در راستای تحقق اصول مندرج در منشور شورای ملی پا به عرصه همکاری در ارگانهای این شورا نهادیم.

در این کار گروهی هرچه فراتر آمدیم با کمبودها و نقصان های متعددی روبرو شدیم که امید برطرف نمودن آنها را با همفکری و همدلی یکدیگر در خود پروراندیم و چه بسا کوشش های فراوانی با هدف حل این معضلات از سوی ما صورت پذیرفت که شوربختانه همواره موانعی از نتیجه بخشی آنها جلوگیری نمودند.

با کمال تاسف پس از گذشت حدود شش ماه از تشکیل شورای ملی شاهد مواردی هستیم که بنیاد مبارزه را با ادامه چنین وضعی بخطر انداخته و عده ای افراد بی نام و نشان و خود محور و مستبد تمام اداره شورای ملی را در کف خود قرار داده اند و پیشرفت امور را نه تنها متوقف نموده اند، بلکه به آرمانی که می رفت با تشکیل شورای ملی با هدف نابودی جمهوری اسلامی اعتماد مردم را جلب نماید، بزرگترین ضربه ها را وارد کردند، در چنین شرایطی ادامه فعالیت ها توقف کامل پیدا کرده و با پرونده سازی های دروغین، خود محوری ها، عدم شفافیت در عمل، بی توجهی به آرای کسب شده و بد نام کردن مبارزین و همرزمان در شورای عالی و دفتر سیاسی، یارای خدمت را ناممکن ساخته اند و ادامه این روش های نا پسند و غیر قانونی ما را از هدف اصلی مبارزه باز میدارد و ضربه ای بس جبران ناشدنی به اعتماد و امید مردم وارد می نماید.

ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﻧﺎﻣﻄﻠﻮﺏ، ﻗﺎﻧﻮﻥ شکنی ها، ﻋﺪﻡ ﺷﻔﺎﻓﻴﺖ، ﺧﻮﺩ ﻣﺤﻮﺭی ها، ﻋﺪﻡ ﺭﻋﺎﻳﺖ ﺣﻘﻮﻕ ﺍﻋﻀﺎی ﺷﻮﺭﺍی ﻋﺎﻟﯽ ﻭ ﺩﻓﺘﺮﺳﻴﺎﺳﯽ، ﻋﺪﻡ ﺩﺭک ﺩﺭﺳﺖ ﺍﺯ ﻣﻔﺎﻫﻴﻢ ﺩﻣﻮﮐﺮﺍﺳﯽ ﻭ ﭘﻠﻮﺭﺍﻟﻴﺴﻢ، ﺗﺨﻄﯽ ﺁﺷﮑﺎﺭ ﺍﺯ ﺍﺻﻞ ﺁﺯﺍﺩی ﺑﻴﺎﻥ، ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺟﻠﺴﺎﺕ ﻏﻴﺮ ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ، ﺩﻭ ﻗﻄﺒﯽ ﮐﺮﺩﻥ فضای ﺷﻮﺭﺍی ﻋﺎﻟﯽ ﻭ دفتر سیاسی، ﺗﺼﻮﻳﺐﺁﺋﻴﻦ ﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎ ﻭ ﺑﻴﺎﻧﻴﻪ ﻫﺎی ﻓﻮﺭی ﻭ ﻏﻴﺮ ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ، رأی ﺳﺎﺯی، عدم صداقت و ترویج دروغ، ﻋﺪﻡ ﺍﺭﺳﺎﻝ ﮔﺰﺍﺭﺵ ﺑﻪ ﺍﻋﻀﺎ ﻭ ﻋﺪﻡ ﻗﺒﻮﻝ ﻣﺴﺌﻮﻟﻴﺖ در قبال ﺭﻓﺘﺎﺭ و کردار خویش، ﺣﻀﻮﺭﺍﻓﺮﺍﺩ ﺑﺎ ﺍﺳﺎﻣﯽ ﻏﻴﺮﻭﺍﻗﻌﯽ ﻭ ﻧﻴﺰ ﺭﻭﺷ ﻬﺎی ﻏﻴﺮﺩﻣﻮﮐﺮﺍﺗﻴﮏ ﻭ ﺣﺬﻓﯽ ﻭﻏﻴﺮﻩ، ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺍﻳﻦﺗﺨﻠﻔﺎﺕ ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪ ﺍی ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻭ ﻳﺎ ﺁﺷﮑﺎﺭ ﺑﺎ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺿﻌﻴﻒ و از پیش برنامه ریزی شده ﻫﻤﺎﻫﻨﮕﯽ نمود ﻭ بر خلاف خواست و مطالبات مردم عزیزمان تمام توان خود را بر پایهء تخریب منتخبین و از میان بردن اعتبار و اتحاد میان آنان و چه بسا در پایان ریشه کن نمودن این بنای ﻧﻮ ﭘﺎ نمود.

با توجه به پیگیری های مجدانه در ماه های اخیر، شوربختانه در نبود باور جمعی به فعالیت مبارزات سازمانی در میان همهء اعضای شورای ملی و نبود ساختار تشکیلاتی که زمینه ساز همکاری جمعی را فراهم آورد، با خودمحوری حلقهء کوچکی روبرو گشتیم که تا این لحظه تلاش داشته اند با ایجاد جو خفقان و در نظر نگرفتن اصول دموکراتیک، صدای هرگونه انتقاد سازنده را در گلو خفه نموده و با توسل به سوء استفاده از جایگاه بدست آورده، اقدام به حذف منتقدین و جایگزینی های غیر قانونی نمایند.

بدینوسیله با ایجاد اختلال در کار گروهی، موجبات بحران های عدیده ای را رقم زده اند که عملاً به زیر سؤال رفتن کارایی این شورا و از دست رفتن مشروعیت قانونی آن انجامید.

این حلقهء کوچک، بی اخلاقی ها و تخلفات را تا بدانجا پیش برده اند که امیدی در جهت همکاری میان افراد از طیف های مختلف اپوزیسیون در این شورا بجای نمانده و بسیاری از میهن پرستان دلسرد از این شورا راه خویش را از این حرکت جدا نموده اند.

نمایندگان منتخب این شورا در نبود شفافیت و ارتباط لازمه میان ارگان های این حرکت شورایی، قادر به تحقق بخشیدن به آرمان های مشترک اعضای مجمع مؤسس نبوده و ادامهء چنین روندی را برای آیندهء سیاسی اپوزیسیون مخرب بر می شمرند و خویش را موظف به آگاهی رسانی عمومی در این امر خطیر می دانند.

در شش ماهی که از حیات سیاسی این شورا میگذرد، به دلیل خودکامگی های این حلقهء کوچک که همهء امور را تحت کنترل خود در آورده اند، در راستای مسئولیت ها و اختیارات تعریف شده و محوله به نمایندگان منتخب در نهاد نظارتی (شورای عالی)، هیچگونه اعتماد و آزادی عملی جهت بررسی صحت و درستی امور سیاسی صورت نگرفته، گزارش مالی غیر مصوب و حسابرسی نشده توأم با ارقامی که هیچکدام آن به تائید شورای عالی و دفتر سیاسی نرسیده، پرداخت هزینه های نامتجانس و خلاف، بحساب نیاوردن جمع کل وجوه دریافت شده، انتصابات غیر قانونی در شورای عالی و کمیسیون های شورای ملی ایران و حذف و تغییر مفادی از اصول منشور شورای ملی ایران که همهء این موارد بدون اطلاع و مشورت با ارگان های شورای ملی صورت پذیرفته است، تنها پاره ای از تخلقات این حلقه کوچک می باشد.

بدینوسیله ما منتخبین، امضاء کنندگان و حامیان شورای ملی ایران، عدم همکاری و کناره گیری اعتراضی خویش را از این حرکت غیر دموکراتیک و غیر ملی که ارکان و پایه های حکومت جمهوری اسلامی را آشکارا، جهت گذار و استقرار حکومت دموکرات و سکولار هدف قرار نداده است، اعلام می داریم و طبق مادهء 40 اساسنامهء شورای ملی ایران خواهان بر پایی هر چه سریع تر مجمع عمومی فوق العاده می باشیم، تا هر چه سریع تر راهکارهای نجات از این بحران را اعلام و انتخابات مجدد برگزار گردد، تا شاید بتوان قطار از ریل خارج شدهء شورای ملی ایران را بر جایگاه واقعی آن بازگردانیده و گامی جهت رهایی ملت عزیز و در بند ایران برداریم.

بنا به آگاهی نامهء آقای همایون صدوقی (دبیر شورای عالی) که در آن تمامی مصوبا ت 4 سپتامبر و 5 اکتبر را، بدلیل نداشتن حد نصاب رسمیت نشست شورای عالی، باطل اعلام نمودند، و افراد منتصب در این دو تاریخ به شورای عالی تحمیل شده اند، از نظر ما منتخبین ِ مجمع عمومی موسس، شورای عالی شامل 35 عضو منتخب و دفتر سیاسی دارای 9 عضو منتخب می باشند.

        مﺎ کوشندگان راه آزادی، ﺷﺎﻳﺴﺘﻪء این ﺑﯽ ﻋﺪﺍﻟتی ها در شورای ملی ﻧﻴﺴﺘﻴﻢ، ﺑﺮﺍی ﻧﺠﺎﺕ ﻣﻠﺖ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﻭ ﺑﻨﺎی ﻋﺪﺍﻟﺖ ﻭ یک پارچگی ﺑﺎ ﻗﺎﻣﺘﯽ ﺑﻠﻨﺪ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺷﮑﻨﺎﻥ ﺍﻳﺴﺘﺎﺩﻩ ﺍﻳﻢ.

پاینده ایران

پانزدهم آبان ماه 1392 خورشیدی، برابر با ششم نوامبر 2013 میلادی

با احترام، امضاء کنندگان:

خانم سوگل آیرم،

آقایان: همایون صدوقی (دبیر شورای عالی)، فرخ پیرنیا، هادی طلاکوب، فرهمند کلایه، منوچهر شجاعی، رامین نیکو، علی فرازنده، سینا دبستانی، علی صالحی پامناری، نامدار بقایی یزدی، سیاوش آذری، امیر عباس فخرآور، نیما سعیدی.

 

نظر خوانندگان

پرتو نوری علا: کاش استعفا دهندگان قدری روشن تر از گروه "خودکامه" سخن می گفتند یا نامشان را افشاء می کردند. اعتراض به عملکرد برخی افراد با نام و نشان، هیچ جنبه غیرقانونی ندارد. شما برای استعفای خود می توانید و باید مستند صحبت کنید. بردن نام و نشان افراد، پاپوش دوختن برای کسی نیست، بلکه به آگاهی عمومی کمک می کند. در ضمن، بدون نکته فروختن به عاقل، باید بگویم بی عدالتی نسبت به هیچکس خوب نیست، چه رسد به کوشندگان راه آزادی. اما کاربرد کلمه "شایسته" مناسب هدف نویسندگان نمی تواند باشد. چرا که کلمه شایستگی برای متصف کردن کسی به القاب نیکو و خوب است. شاید منظور، کلمه مستحق، بوده است.

 

آريوبرزن داريوش: امروز مطلع شدم که چهارده نفر از اعضای منتخب و شاغل در شورای عالی و دفترسياسی شورای «ملی» ايران به عللی که بطور مشروح در اطلاعيه خود، که در روز ششم ماه نوامبر 2013 انتشار يافته، بيان کرده اند، از ادامهء همکاری با اين نهاد اعلام انصراف داده و در قسمتی از اعلاميهء خود نوشته اند:

«با کمال تأسف، پس از گذشت حدود شش ماه از تشکیل شورای ملی، شاهد مواردی هستیم که بنیاد مبارزه را با ادامهء چنین وضعی بخطر انداخته و عده ای افراد بی نام و نشان و خود محور و مستبد تمام ادارهء شورای ملی را در کف خود قرار داده اند و پیشرفت امور را نه تنها متوقف نموده اند، بلکه به آرمانی که می رفت با تشکیل شورای ملی با هدف نابودی جمهوری اسلامی اعتماد مردم را جلب نماید، بزرگترین ضربه ها را وارد کردند،. در چنین شرایطی ادامهء فعالیت ها توقف کامل پیدا کرده و با پرونده سازی های دروغین،خود محوری ها، عدم شفافیت در عمل، بی توجهی به آرای کسب شده و بد نام کردن مبارزین و همرزمان در شورای عالی و دفتر سیاسی، یارای خدمت را ناممکن ساخته اند و ادامهء این روش های ناپسند و غیرقانونی ما را از هدف اصلی مبارزه باز می دارد و ضربه ای بس جبران ناشدنی به اعتماد و امید مردم وارد می نماید.»(1)

به ياد دارم، در يادداشتی به تاريخ آدينه 30 ماه فروردين  1392، با عنوان «آيا شورای ملی، آينده ای روشن بدنبال دارد؟» نوشتم که: «پارادايم های هژمونی طلبی و ميل به فرادستی، يعنی بلايای بزرگ و مخربی که هميشه در تحقق اتحاد ملی، گسترش امر مبارزهَ فراگير مردمی عليه حکومت انيران دستار به سر و حاکمان قلدر بر ميهنمان ايران موجبات آسيب هائی چشمگير و جبران ناپذيراجتماعی شده اند، بدون ترديد ناديده گرفتن آشکار معيارهای پذيرفته شدهء دمکراتيک در روند فعاليت های سياسی اجتماعی هستند که، از ديرينگی، اپيدمی بیماری خودشيفتگی (Narcissism) در بخشی از جامعهء ايرانيان خبر مي دهد، که به دور از تبعات زيانب خش اين امراض دماغی، البته نخواهيم توانست کارزاری راسيوناليستی و بی غل و غش عليه اشغالگران کشورمان راه بياندازيم. رفتارهای غيراخلاقی در صحنهء کنونی سياسی، با توجيهاتی ماکياوليستی مانند "هدف وسيله را توجيه مي کند"، باند بازی، حذف مخالفان فکری، و انحصاری کردن همهء امور در يد خودمان، تاکتيک های ورشکسته و بی اعتباری که ريشه در نابخرد انگاشتن ديگران داشته و اغلب توسط کارگزارانی مغرض، بااطلاع و آگاهی از قبح و شناعت اين افعال، با نوعی سر سپردگی به تحقق اهداف نادرست به جلو برده مي شوند. طبقهء استيلا طلب و پروپاگانديست نه تنها کوشش دارد که از نظر سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مردم و جامعه را تحت کنترل و رهبری خود قرار دهد، بلکه مُصر است تا قواعد غيرمعقول، شيطانی و جهان بينی ويژهء خویش را در محيط پيرامونی، چنان منتشر و رايج کند تا اين امر در اذهان عوام، گاه به گونهء "انديشهء معقول" و "خرد مطلق" جلوه گری نمايد.»(2 )

امروز نيز، با نگاهی دقيق به لبهء جلوی منطقهء نبرد 34 ساله مخالفين ايرانی (اپوزيسيون) با جمهوری اسلامی، به روشنی در مي يابيم که اغلب رهبران «اپوزيسيون» از ابتدا تا امروز فقط به تئوری سازی و نطق و خطابه پرداخته و بطور اکيد هيچ قدمی در سازماندهی، همراهی و مساعدت با نسلی سوخته که با برخورداری از هيچ امکاناتی فقط با جسارت و از خود گذشتگی بطور پراکنده در برابر دشمن به اقدامات ايذائی پرداخته است، برنداشته و هيچ تجربهء عملی مبارزاتی در اين عرصه نياندوخته اند.

پُرسش کنونی از شاهزاده رضا پهلوی اين است که ايشان

«چرا در گذشته، بعد از آنکه از اقدامات و مذاکرات وسيع خود برای تحقق و پيشبرد نظريهء "امروز فقط اتحاد" با مخالفين سلبی و انديشه ای خود، مانندمارکسيست ـ لننيست ها، ملی گرايان، و بطورکلی دگرانديشانی که همه به زير چتر جمهوری خواهی جمع شده و با استراتژی اصلاح نظام به پيش مي روند، جهت ايجاد يک جبههء فراگير برای مبارزات ملی در برابر جمهوری اسلامی طرفی نبسته و از پاسخ های منفی آنها نااميد شدند، بلافاصله کوششی برای پايه گذاری سازمانی تخصصی و انديشه ور با شرکت باورمندان به سامانهء پادشاهی پارلمانی ننموده، و يا به همراهان سياسی خود در تأسيس يک قرارگاه پرقدرت و مؤثر مبارزاتی توصيه هائی عملی ارائه نفرمودند تا، با ايجاد آن سامانه و بکار گيری صحت در عمل و ثبات در عقيده آنچنان جاذبه ای مؤثر در صحنهء مبارزه توليد شود که در آينده، بلاشک، همهء آن دگرانديشان را نيز بخود جذب کند؟

«و آيا تشکيل چنين مجموعه ای، بنام شورای «ملی» ايران، اينگونه نسنجيده و به دست عده ای غير متخصص و بی تجربه، در صحنهء فعلی نبرد رهائی قادر خواهد بود که در آينده آن فراگيری وسيع ملی برای پيوستن همهء گروه های سياسی عقيدتی را ايجاد و به اصطلاح همگی ِ سرنگونی طلبان ايرانی را به زير يک چتر فراخواند؟»

با درک منطقی شرايط کنونی و شناخت وضعيت نامساعد امروز ِ مبارزهء رهائی توسط ايرانيان مخالف رژيم، پيشنهاد مي گردد که، هر چه زودتر، ابتدا همهء سازمان ها و منفردين طرفدار سامانهء پادشاهی پارلمانی، با شعار «وحدت در عمل، نه در سلايق»، به تأسيس يک جبههء گسترده و فعال برای پيشبرد اهداف ملی، يعنی تدارک مبارزات وسيع مدنی جهت سرنگونی رژيم دستار به سران حاکم بر ميهنمان و نيل به شرايط انجام انتخابات آزاد برای گزينش سيستم دولتی مناسب در آينده از سوی يکايک افراد ملت، نائل و زمينهء برقراری حکومتی دمکرات، سکولار  و پاي بند به موازين حقوق بشر و ملحقات آن، و متکی به علائق ملی، را در آينده تاسيس و دوباره به جمع ملل آگاه، مترقی و صلح جو در جهان بپيونديم.

 

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه