خانه   |   آرشيو مقالات   |   فهرست نويسندگان و مطالب شان   |   آرشيو صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

ا

شباهت اصلاح طلبی به نژادپرستی

مکاتبه ای دربارهء يک مقاله

خسرو بندری ـ دکتر امير فصيحی

پنج شنبه 28 آذر ماه 1392 ـ  19 ماه دسامبر 2013

سايت «جنبش»: پس از انتشار مقالهء خانم پرتو نوری علا، با عنوان «معمای خانم عبادی و حقوق بشر اسلامی»، آقای خسرو بندری يادداشت کوتاهی به شرح زير خطاب به نويسنده به سايت «جنبش» ارسال داشت که عيناً، هم در صفحهء نامه ها و هم در زير مقالهء خانم نوری علا، منتشر شد. امروز يادداشت ديگری از جانب آقای دکتر امير فصيحی به دست مان رسيد که در پاسخ آقای بندری است. از آنجا که در اين مکاتبهء بين يک اصلاح طلب و يک انحلال طلب نکات جالبی وجود دارد، علاوه بر منعکس کردن يادداشت دکتر فصيحی در بخش نظريات وارد، اين مکاتبه را بصورت مستقل نيز منتشر می کنيم.

 

نظر آقای خسرو بندری: دوست عزیز خانم نوری علا. راست اش در واقع نقد شما از خانم شیرین عبادی تنها به تفاوت در دو نگرش در خصوص چگونگی گذار از جمهوری اسلامی بر می گردد و برخورد با خانم عبادی برای اثبات مدعای گروه شما با تمام احتیاط هایی که کرده اید مثبت نیست. گروه شما بناحق به دیگران برچسب می زند که همه می خواهند همین نظام بماند و فقط اصلاحاتی در قانون اساسی بشود. این نظر نادرست است و چون بنیاد مقالهء شما وخط فکری گروه تان بر این فرض استوار شده باعتقاد من بی راهه می روید.فعالیت حقوق بشری نوعی چشم اسفندیار جمهوری اسلامی است. جنبش مدنی مردم ایران بعلت فضای اختناق سیاسی بر حقوق مدنی مردم پافشاری می کند. این کار جمهوری اسلامی را در فشار داخلی و نیزبین المللی قرار می دهد. افشای نقش روحانیون در کنترل قوانین و مغایرت آن با اصول پذیرفته شدهء حقوق بشر هم مردم پسند است و هم در جامعهء جهانی خریدار دارد. اگر جمهوری اسلامی به ادعای شما در حال سقوط بود و آنها پنهانی با امریکا یا دول دیگر ساخت و پاخت کردند گروه شما، یا کل اپوزسیون چه می توانست بکند؟ غرب  وشرق و جمهوری اسلامی بدنبال منافع و مصلحت خود هستند. نقش ما آگاهی دادن به مردم در ایران و جلب حمایت نهاد های مدنی بین المللی است. اینکه جمهوری اسلامی بعلت ماهیت خود که محوریت دین را همراه با فساد مدنی مسئولین آمیخته قادر به حل مشکلات مردم ایران نیست حرفی قطعی است اما روش برخورد با آنها متناسب است با توان اجرایی مردم و مخالفین. با «مرگ بر جمهوری اسلامی» هیچ اتفاقی نمی افتد اما تقاضاهای حقوق بشری و نیز تاکید بر ضرورت آزادی های اجتمایی وسیاسی در توان سطح گسترده ای از مردم است و هم جهان پسند. قصه بسیار است و تا زبان مشترکی پیدا نکنیم حرف امثال عبادی غریب به نظر می رسد. پیروز شاد باشید.

 

نظر دکتر امير فصيحی: جناب بندری عزیز. بدیهی ترین و ابتدائی ترین درس حقوق بشر که در  قرن بیست و یکم به هر کودکی یاد داده می شود، این است که فرا از نژاد، مذهب، جنسیت، قومیت، زبان و غیره... همهء انسانها از دیدگاه قانون برابر و یکسانند. اگر گروه نژاد پرستی در این میان خواهان به رسمیت شناختن نژاد خود در قانون اساسی باشد، هر چقدر هم نیت شان رحمانی باشد، هنوز آن گروه در میان نژاد پرستان قرار می گیرد. آنان می توانند مدعی حقوق بشر، سکولار دمکراسی، انتخابات آزاد باشند ولی ادعای آنها دلیلی برای سکوت و چشم پوشی نسبت به نژاد پرستی آنها و ادامه ظلم و خشونتی که در قانون اساسی به دست آنها نهادینه شده باشد نیست. در همین چهارچوب، با کسانی که خواهان به رسمیت شناختن مذهب خود در قانون اساسی می باشند نیزمانند آن نژاد پرستی که خواهان به رسمیت شناختن نژاد خود در قانون اساسی است می باید مبارزه کرد.  امیدوارم که تا اینجا با شما اختلاف نظر نداشته باشم.

شما می گویید :" گروه شما [جنبش سکولار دمکراسی ايران] بناحق به دیگران برچسب می زند که همه می خواهند همین نظام بماند و فقط اصلاحاتی در قانون اساسی بشود."

جناب بندری! اصل 177 قانون اساسی جمهوری اسلامی صراحتاً می گوید:" محتوای اصول مربوط به اسلامی بودن نظام .. تغییر ناپذیر است."* بنابراین کسانی که خود را اصلاح طلب می خوانند می خواهند در همین چارچوب اصل 177 قانون اساسی، "یعنی حفظ اسلامیت نظام"، تغییراتی ایجاد کنند. مفهوم این جمله آن است که برای از بین بردن اسلامیت قانون اساسی، این قانون می باید منحل شود و اسلامیت نظام غیر قابل اصلاح است.

کسی که می گوید من اصلاح طلب هستم و انحلال طلب نیستم یعنی می خواهد در چهارچوب اصل 177 قانون اساسی (با حفظ اسلامیت نظام)  تغییراتی انجام شود و این اشخاص و گروه ها، هر چقدر ادعای حقوق بشر و سکولار دمکراسی و خشونت پرهیزی داشته باشند، مانند آن نژاد پرستی می باشند که از یک سو خواهان به رسمیت شناختن نژاد خود در قانون اساسی و از سوی دیگر مدعی حقوق بشر است. بنابراین، اصلاح طلبان را "طرفداران و خواستاران حفظ نظام جمهوری اسلامی" خواندن نه تنها "ناحق" نیست که عين "حقیقت" است.

شخصی که با وجود اصل 177 قانون اساسی نظام اسلامی، خود را اصلاح طلب می خواند و هنوز خواهان اصلاح رژیم است و ادعای حقوق بشر، سکولار دمکراسی یا انتخابات آزاد دارد، یا خود را فریب می دهد، یا آگاهانه خواستار حفظ اسلامیت نظام و فریب عموم می باشد. وظیفهء یک فعال حقوق بشر یا فعال خشونت پرهیز، رسیدن به حقیقت است. و در این راه نه تنها باید تضاد گفتار اصلاح طلبان را شکافته و آنها را در مقالات خود نقد کند که از همکاری سیاسی یا اجتماعی یا فرهنگی با آنها، مانند همکاری با نژاد پرستان نیز پرهیز نماید.

صحبت شما در مورد این که فعالیت حقوق بشری و جامعه مدنی نوعی چشم اسفندیار جمهوری اسلامی است کاملاً درست است ولی ادعای شما که اصلاح طلبان خواهان گذار از نظام جمهوری اسلامی می باشند یا خود فریبی می باشد یا سعی در فریب عموم.

 

* اصل 177 قانون اساسی جمهوری اسلامی:"محتوای اصول مربوط به اسلامی بودن نظام و ابتنای کلیه قوانین و مقررات بر اساس موازین اسلامی و پایه‏های ایمانی و اهداف جمهوری اسلامی ایران و جمهوری بودن حکومت و ولایت امر و امامت امت و نیز اداره امور کشور با اتکاء به آراء عمومی و دین و مذهب رسمی ایران تغییر ناپذیر است." 

نظر خوانندگان

مهریار فروزنده: جناب دکتر فصیحی، ضمن تایید نظرتان در مورد نهادینه شدن آپارتاید مذهبی در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، که بمراتب بدخیم تر از نژاد پرستی است، باید اضافه کنم که آخوندهای خودکامه، ظالم، حریص و مزور، برای دوام حکومت جور و فسادشان، صدها طرح و برنامه ریخته اند و با هزینه کردن از محل درآمد های سرشار نفتی کشور، هواخواهان پیدا و نهان شان را، در همه جای جهان پراکندند تا هر یک بزبانی و اطواری، در ادامهء این حکومت ضد ایرانی، بکوشند. آنها، کسانی را در کسوت نویسنده،  روزنامه نگار، استاد دانشگاه، لابی گر و کنشگر سیاسی، بخدمت گرفته اند و این اواخر هم دست به ایجاد تشکلات سیاسی زده اند که با شعار های بظاهر حقوق بشری بلکه دور را از دست اپوزیسیون انحلال طلب، خارج کنند و همانند شگرد هایی که در داخل کشور بکار می گیرند، کاری کنند،  که در خارج کشور و بخصوص در اروپا و آمریکا،  صحنه، مبارزه ی سیاسی علیه خود را، آنچنان شیر تو شیر جلوه دهند که کسی نتواند تشخیص دهد چه کسی واقعاً مخالف سیستم ضد حقوق بشر حکومت مذهبی ایران است و چه کسی آب به آسیاب آخوندها می ریزد. در نبود یک تشکل منسجم و کار آمد بین المللی از اپوزیسیون ایرانی و واقعاً سکولار - دموکرات و انحلال طلب، فضای مجازی تبادل نظرات و اطلاعات، پر می شود از افاضات نعل وارونه زن ها، که همگی خود را دلسوز مردم داخل کشور جا می زنند و دم می گیرند که اوضاع سیاسی و حقوق بشر در ایران، بتدریج و به دست همین اصلاح طلبان حکومتی بهبود خواهد یافت! بدون اینکه بگویند که در قالب یک حکومت دینی، آن هم از نوع شیعهء دوازده امامی اش، بشرء، بقول آخوند مصباح یزدی، اساساً، کاره ای نیست که بخواهد حقی هم داشته باشد. در آخر، می خواهم به آقای خسرو بندری عرض کنم، برادر، برو این دام بر مرغ دگر نه / که عنقا را بلند است آشیانه. ما بعد از سی و پنج سال، دیگر همهء ترفند های جمهوری اسلامی را شناختیم و توسط هیچ کس یا سازمانی رنگ نمی شویم.

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه