خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

دوشنبه 1 ارديبهشت ماه 1392 ـ 21 ماه آوريل  2014

بحران عمیق تر و پیامدهای وحشتناک!

شهباز نخعی

Shahbaznakhai8@gmail.com

ماجرا از سال های میانی دهه 1970 میلادی، در پی چند برابر شدن یکبارهء بهای جهانی نفت آغاز شد.  پیش درآمد ماجرا، یک دهه پیش از آن، در سال 1343 بود که دولت حسنعلی منصور بهای هر لیتر بنزین را از 5 به 6 ریال افزایش داد. شورش به پا شد. در تهران اتوبوس ها به آتش کشیده شد و در تبریز، اصفهان و دیگر شهرهای بزرگ تقریباً حکومت نظامی برقرار شد. چند ماه بعد نیز حسنعلی منصور توسط تروریست های فداییان اسلام در مقابل مجلس شورای ملی به قتل رسید. این ماجرا چنان زهرچشمی از دولت های بعدی گرفت که نه تنها دیگر سودای افزایش بهای بنزین را در سر نپروردند، بلکه آیت الله خمینی، در بدو تکیه زدن بر مسند قدرت، وعدهء «آب را مجانی می کنیم، برق را مجانی می کنیم» نیز داد!

سال های بعدی هم جنگ بود و سودای خام "فتح قدس از راه کربلا" و "جنگ، جنگ تا رفع فتنه از عالم"! وقتی تق این شعارهای سبکسرانه نیز با پذیرش قطعنامهء 598 شورای امنیت سازمان ملل، که خمینی آن را به "سرکشیدن جام زهر" و "معامله کردن آبرو با خدا" تعبیر کرد نیز درآمد و پس از چند ماه خودش هم "ارتحال" کرد، با آغاز ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، صندوق بین المللی پول مجموعه ای از تدابیر اقتصادی را توصیه کرد که به "تعدیل اقتصادی" موسوم شد. ازجملهء این تدابیر کاهش یا حذف یارانه های روز به روز سنگین تری بود که برای پایین نگاه داشتن بهای سوخت و برخی از مواد غذایی از بودجهء دولت پرداخت می شد. اثر زهرچشمی که پیامدهای افزایش یک ریالی بهای بنزین در سال 1343 گرفته بود، چنان شدید بود که دولت های هاشمی رفسنجانی و خاتمی از اجرای آن شانه خالی کردند تا این که همای اقبال بر شانهء محمود احمدی نژاد نشست و او در سال 1384 در فرآیندی که هاشمی رفسنجانی داوری دربارهء آن را به "دادگاه عدل الهی" واگذار کرد به مقر ریاست جمهوری راه یافت و مأمور شد تا بار سنگین پرداخت یارانه را از دوش حکومت بردارد.

واقعیت این است که اصل موضوع حذف پرداخت یارانه های سنگین برای مواد سوختی، که تداوم آن هیچ نتیجه ای جز اتلاف ثروت های عمومی، ایجاد مشکلات زیست محیطی و رونق بخشیدن به قاچاق فرآورده های سوختی ندارد، برنامه غیرمعقولی نیست. اما، آنچه که تاکنون به عنوان برنامهء "هدفمندی یارانه ها" اجرا شده و این روزها کارش به التماس و درخواست دولت از مردم برای "انصراف" رسیده، بدترین شکل ممکن اجرای این برنامه بوده است. به عنوان مثال: اگر 20 سال پیش، در آغاز دور دوم ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، برنامه ای 20 ساله برای حذف تدریجی یارانه ها تدوین و هر سال 5 درصد ازمیزان یارانه های پرداختی کاسته و به قیمت ها افزوده می شد و پول حاصل از آن در امور صنعتی و تولیدی کارآفرین سرمایه گذاری می گردید، امروز کشور در لبهء پرتگاه اقتصادی قرار نمی گرفت و، به گفتهء شیخ حسن روحانی، با رشد اقتصادی منفی 5.8 درصدی روبرو نمی شد.  در یک چنین برنامهء دراز مدتی، افزایش تولید و اشتغال، تورم ناشی از افزایش قیمت را هضم می کرد و در پایان 20 سال – یعنی همین امسال – با خود رونق و رفاه به بار می آورد. با سرمایه گذاری تدریجی در ایجاد هزاران واحد تولیدی، صنعتی و خدماتی، هم از شدت نیاز به واردات – از جمله دسته بیل از اندونزی و سنگ قبر از چین – کاسته می شد و هم صدها هزار – یا میلیون ها – کار و شغل ایجاد شده راه را بر پیشروی خطرناک هیولای بیکاری می بست.

دریغ که چنین نشد و توصیهء صندوق بین المللی پول به بدترین و زیان بارترین شکل ممکن، یعنی نظام پرداخت نقدی آن هم به بیش از جمعیت سرشماری شده کشور – ازجمله حدود 5 میلیون ایرانیان برونمرزی – اجرا شد. اکنون 40 ماه از آغاز نخستین مرحلهء پرداخت نقدی "یارانهء هدفمند" می گذرد و تاکنون دولت بیش از 140 هزار میلیارد تومان صرف این کار کرده و آثار منفی و زیانبار آن از جمله چند برابر شدن نرخ کالاها و خدمات و کاهش 70 درصدی ارزش پول ملی موجب خالی تر از پیش شدن سفره های مردم شده و امان آنان را بریده است.

در چنین شرایطی، دولت اعتدال گرای شیخ حسن روحانی، با التماس و درخواست و کارزارهای تبلیغاتی گسترده، دست به دامن مردم شده که خودشان از دریافت یارانه "انصراف" دهند و چنان که شواهد نشان می دهد، مردم تاکنون به این درخواست روی خوشی نشان نداده اند.  بنا بر یک نظرسنجی که از 8 تا 26 فروردین ماه انجام شده، 86 درصد از پرسش شوندگان به درخواست "انصراف" نه گفته، 9.6 درصد به آن پاسخ مثبت داده و 4.4 درصد نیز گفته اند که هنوز تصمیم نگرفته اند.

به این ترتیب، دولت اعتدال گرا عملاً در بن بست قرار گرفته و آچمز شده و راه پس و پیش ندارد.  از سویی، بنا بر توافق با مجلس در سال جاری، قیمت حامل های انرژی – نفت، گاز، بنزین و برق – افزایش می یابد و به گفتهء کارشناسان اقتصادی موج تورمی جدیدی که 45 تا 50 درصد برآورد می شود به همراه می آورد و سفره های مردم را خالی تر از پیش می کند. ازسوی دیگر، دولت برای تأمین پرداخت یارانه های نقدی ناگزیر از تحمل کسر بودجه، استقراض یا چاپ اسکناس می شود که این نیز به نوبه خود به تورم افسارگسیخته و بی ارزش تر شدن پول کشور دامن می زند و دستورالعمل های بخشنامه ای مضحک مقام معظم رهبری در مورد "اقتصاد مقاومتی" هم چیزی بیش از یک شعر سست و بی وزن و قافیه نخواهد بود.

تارنمای "پارسینه"، وابسته به هاشمی رفسنجانی، بی رغبتی مردم به پذیرش دعوت دولت از بخشی از آنان برای "انصراف" از دریافت یارانه نقدی را چنین توصیف می کند: «بی اعتنایی نسبت به درخواست دولت برای خودانصرافی از گرفتن یارانه نشان دهندهء بحران عمیق تری است که اگر به موقع و دراین مرحله درمان نشود خیلی زود همه با پیامدهای وحشتناک آن روبرو خواهند شد»!

نوشتهء تارنمای وابسته به هاشمی رفسنجانی، مغالطه ای سست و بی پایه است زیرا مشخص نمی کند به فرض که مردم – که محکوم به خوردن چوب و پیاز با هم هستند – از دریافت یارانه نقدی انصراف دهند، چه تضمینی وجود دارد که از "بحران عمیق تر و پیامدهای وحشتناک آن" در امان بمانند!

28 فروردین ماه 1393

 

نظر خوانندگان

 

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه