تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

19 مهر ماه 1398 ـ  11 اکتبر 2019

آنچه از تراژدی «کردستان سوریه» می توان آموخت

سام قندچی

قبل از ورود به مطلب حاضر لازم است گفته باشم که داستان کردستان های سوریه و عراق و ترکیه، و بخشی از روسیه، که هر چهار تا بازماندهء کردستان عثمانی هستند (یعنی بعد از شکست عثمانی در جنگ جهانی اول چند تکه شده اند) اصلاً و کاملاً و از لحاظ تاریخ شان با کردستان ایران متفاوت است، و اغلب فقدان دانش کافی برخی تحلیلگران سیاسی در مورد تاریخ کردستانِ ایران  موجب آن است که بسیاری تشبیهات را بین کردستان ایران و بخش های مختلف کردستان عثمانی سابق مطرح کنند، حال آنکه کردستان ايران هرگز چندان تفاوتی با مناطق دیگر این کشور نداشته است.

برخی ها از يکی بودن زبان (که چندان هم يکی نيست!) در مناطق پنج گانهء کردنشين استفاده کرده و آن را دليلی بر وجود اشتراکاتی بر می شمارند که می توانند موجب بهم پيوستن اين مناطق شوند.  اما اگر اشتراک زبان قرار بود از «مناطق مجاور همزبان» یک کشور بسازد، همهء کشورهای عربی باید در هم ادغام شوند؛ یا همهء کشورهای اسپانیولی زبان آمریکای لاتین با هم يکی شوند!

اما، اين مطالب نمی تواند نافی اين واقغيت باشد که می توان از آنچه در مناطق ديگر کردنشين می گذرد برای موضع گيری در مورد سرگذشت قبلی و بعدی کردستان ايران درس نگرفت. مطلب حاضر صرفاً از اين منظر به ماجراهای کنونی می نگرد.

****

در پی خروج نیروهای نظامی آمریکا از سوریه، شاهد حملهء ترکیه به مناطق کردنشین شمال سوریه بودیم. در اين رابطه، بسیاری از نیروهای سیاسی اپوزیسیون ایران حمایت خود را از کردهای سوریه اعلام و این اقدام دولت اردوغان را محکوم کرده اند و مشخصاً «فراخوان سایت گزارشگران در دفاع از روژآوا و محکومیت اقدامات نظامی ارتش ترکیه» در این مورد توضیح داده است.

البته برخی دیگر هم، نظیر اکبر گنجی، نظر منفی خود را دربارهء وضعیت حاضر در کردستان عراق و سوریه اعلام کرده و آقای دکتر رامین احمدی نیز در نوشتاری تحت عنوان «جشن انتی امپریالیست ها در کشتار مردم کرد»، پاسخ داده اند.

اما صاحب این قلم در اینجا نمی خواهد به موضوع اوضاع چند سال اخیر جنگ با داعش و بشار اسد، و نقش روسیه، آمریکا، و حکومت اسلامی مسلط بر ايران در سوریه وارد شود، چرا که در گذشته در اين مورد بسیار بحث کرده است.

موضوع مورد نظر در اینجا اساساً مشکل «رهبری سیاسی در کردستان سوریه» است، يعنی در منطقه ای که در دست شاخه ای از جریان تروریستی «پ. ک. ک.»ی ترکیه است؛ نيروئی که کاملاً با دو نیروی اصلی موجود در کردستان عراق، یعنی «اتحادیهء میهنیِ» زنده یاد جلال طالبانی و تشکیلات «پارتی دموکراتی کوردستان» بارزانی، متفاوت است؛ چرا که هر دو و، بویژه اولی، از جنبش های مردمی برخاسته و در زمان هایی بخاطر «دفاع از خود» مسلح شده اند، و نه آنکه گروه های تروریستی محسوب شوند.

اين نکته را هم بايد در نظر داشت که اگرچه حزب شعبهء «پ.ک.ک» در سوریه، اساساً، درگیر کار تروریستی نیست اما، از آنجا که هدف حزب مادر آنها، یعنی «پ.ک.ک.» که در ترکیه متمرکز است، ایجاد «کردستان بزرگ» از بهم پيوستن کردستان های ترکیه، عراق، سوریه و ایران است، خودبخود شعبهء سوریه ای آن نیز در منطقه، و بویژه با ترکیه، با مشکل روبرو می شود؛ هم به دلیل طرح «کردستان بزرگ» و هم به دلیل مشی «تروریستی» حزب مادر.

دوباره تأکید می کنم که تجربهء فعالیت این شاخهء «پ.ک.ک.» در کردستان سوریه (بر عکس «پ.ک.ک.»  در ترکیه، و حتی بر عکس «پژاک» در ایران) نقشی تروریستی نبوده و بویژه در چند سال اخیر، در دفاع از سوریه در برابر داعش، و نیز در مبارزهء دموکراتیک علیه رژیم بشار اسد، فعال بوده است. همچنین در سرزمین هایی که این جریان در قدرت است، نظیر «کوبانی»، به شکل دادن جامعه ای دموکراتیک کمک کرده است.

در عين حال، علاوه بر موضوع «تروریسم» و «طرح کردستان بزرگ» (که به دلیل ارتباط با «حزب مادر»، یعنی «پ.ک.ک.»، مطرح است) مسألهء دیگر کردهای سوریه این است که قادر نبوده اند با نیروهای سکولار دموکراتیک در نقاط عرب نشین سوریه همکاری نزدیک ایجاد کنند.

به هر حال، نکته مهم آن است که توجه کنيم (همانگونه که در گذشته هم بحث شده) همهء این مسائل به مردم سوریه مربوط می شوند و، در عين داشتن اميد به موفقيت کردهای سوريه، هرگونه دخالت اپوزیسیون ایران در این درگیری های منطقه ای کاملاً اشتباه است. ا

آنچه جنبش مردم ایران می تواند از این تجربه یاد بگیرند این است که جریاناتی نظیر پژاک (که شعبهء «پ.ک.ک» در ایران است)، در بهترین حالت، همين گونه آینده را برای کردستان ایران رقم خواهند زد و به همين دليل لازم است که جریان پژاک از اپوزیسیون ایران طرد شود.

بخصوص که «رفع تبعیض اتنیکی در کردستان ایران» نظير مشکلات مناطق کردنشين خارج از مرزهای ايران نيست و بيشتر مشابه همين مشکل در هر منطقهء دیگر ایران است؛ چرا که همهء ایرانیان طی چند هزار سال - به قول آمریکایی ها - با هم در یک دیگ جوشیده اند و در نتيجه توسل به اهداف «پ.ک.ک» و شعبهء ايرانی آن که به تجزیهء کشور و فدرالیسم می انجامد به نفع ایران و ایرانی نیست.

به امید جمهوری آینده نگر دموکراتیک و سکولار در ایران،

هجدهم مهر ماه 1398 - Oct 10, 2019

http://www.ghandchi.com/2882-kurds-syria.htm

بازگشت به خانه