تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

  خانه   |    آرشيو صفحات اول سايت    |   جستجو در سايت  |  گنجينهء سکولاريسم نو

 14 دی ماه 1399 -  3 ژانويه 2021

ما و آينده نگری

در حاشیهء پادکست اخير سکولار دموکرات های ايران
سام قندچی

کادرهای حزب سکولار دموکرات ایرانیان، در ادامهء بحثِ هفتهء پیش خود تحت عنوان «حزب ما و آینده نگری»، که در آن تمرکز بر موضوع «آینده نگری چیست؟»، قرار داشت، در پنجشنبهء گذشته نشست تازه ای داشتند که طی آن، و در ادامهء بحث هفتهء قبل شان، به «انواع و لوازم آینده نگری» پرداختند. من، پيش از اين، دربارهء نشست نخست نوشته ام و اين هفته به تمرکز بر برنامه دوم کادرهای اين حزب می پردازم.

بحث نشست دوم را نيز دکتر اسماعیل نوری علا آغاز کرد و طی سحنانی سه موضوع را مطرح نمود:

- یکی در مورد اصطلاح «آینده نگر» در زبان فارسی بعنوان معادلی برای اصطلاح «فیوچریسم» و پيشنهاد اصطلاح «آینده مداری» بمثابه یک آلترناتیو،

- دو دیگر اینکه آیا فقط دولت باید آینده نگر باشد یا که ضرورت دارد احزاب نیز آینده نگر باشند

- و بالاخره اینکه انواع آینده نگری تحلیلی، نظری و مشارکتی برای حزب به چه معنی است؟

***

تا آنجا که به موضوع اول مربوط می شود، برخی هم خواسته اند در متون فارسی زبان اصطلاح «آینده گرا» را بعنوان «فیوچریسم» به کار ببرند. شخصاً آن اصطلاح را نمی پسندم و دلیل اش هم اینکه اصطلاح مزبور با این برداشت همراه است که «آینده چیزی است که ما می دانیم چیست و می خواهیم بطرف آن برویم».

البته، در سوی دیگر افراط، آنهایی قرار دارند که ابداً نمی خواهند آینده ای را تعریف و بسوی آن هدف گیری کنند (مانند «انجمن جهان آینده»)، که عملاً آنقدر منفعل می مانند که از بین می روند!

نتیجه اينکه، به نظر من، دکتر نوری علا درست می گویند که اگر از اصطلاح «آینده نگری» تنها نگاه به آینده و بدون اقدامی برای خلقِ آینده استنباط شود، آنگاه با همان مشکلی مواجه خواهیم شد که «انجمن جهان آینده» با آن روبرو ست.

برای این نگارنده، اصطلاح «آینده نگر» در زبان فارسی، همانطور که دکتر نوری علا نیز بر موضوع دانش تأکید کردند، به معنی کسی است که با استفاده از دانش، ژرف اندیش است و نه آنکه فقط مشاهده گری سطحی. هرچند که، نظیر برداشت «کانت» از حسیات، چشم ها وحس بینایی فرد در خود با تفکر همراه است.

اما اگر، بمنظور پرهيز از برداشت منفعل از «نگرش»، کسی اصطلاح «آینده مدار» را به کار ببرد، شخصاً مشکلی با آن ندارم؛ اما مطمئناً با اصطلاح «آینده گرا» مخالفم و دربارهء علت مخالفتم نیز به تفصیل هم به فارسی و هم انگلیسی بحث کرده و حتی آرزو داشته ام که اصطلاحی نظیر «آینده نگر» در زبان انگلیسی هم وجود داشت، که ندارد و معادل اش در انگلیسی دقیقاً همان معنای «مشاهده گر» را می دهد که دکتر نوری علا به درستی می خواهد از آن اجتناب کند.(1)

اساساً یک آینده نگر، سناریوهای مختلف از آینده را مطرح می کند و سعی دارد تا سود و زیان هر کدام را ارزیابی نموده و، به نسبتی که يکی از سناریوها دورنمای بهتری را ارائه دهد، برای تحقق آن تلاش می ورزد. و در اين راستا است که ابزارهای مختلفی نظیر «دلفی»، «آنالیز زمینه» (مثلاً در متن روزنامه ها)، و نظایر آن در «آینده نگری تحلیلی» مورد استفاده قرار می گیرند(2) و (3).

بحث امروز دوستان در حزب سکولار دموکرات ایرانیان واقعاً جالب بود که دقیقاً همین موضوعِ «هدف» هر جمع آینده نگر را در نظر داشت و دقیقاً توضيح می داد که چرا سناریوهای مختلف سیاسی یا اقتصادی در مورد آینده بايد برای کسی که عضو يک دولت یا حزب است،  مدنظر باشد.

***

در عين حال، بحث آقای عباس دانشور نیز، در ارتباط با روند خیزش فاشیسم، بحثی بسیار جالب در مورد هدف آینده نگرها بود. یعنی می پرسيد که چرا در دولت «وایمار» کسانی که در عالم سیاست فعال بودند یا در حزب سوسیال دموکرات آلمان حضور داشتند، نسبت به رشد فاشیسم واکنش درست نشان ندادند.(4)

یک بحث خوب دیگر نیز، در جلسه ی دو روز پیش کادرهای حزب سکولار دموکرات ایرانیان، توسط خانم نسترن نیکی علیی مطرح شد، در رابطه با شکل گیری داعش و کمربند سبز (که القاعده و طالبان را نیز شامل می شد)(5). بحث خانم نسترن نیکی علیی بسیار درست است و متأسفانه حتی امروز هم که در فرانسه، بعد از گردن زدن یک معلم مدرسه توسط اسلامگرایان، طرح هایی جهت آموزش سکولاریسم ارائه شده، هنوز در مغرب زمين کاری جدی برای مقابله ی فکری با «کوکلاکس کلان های اسلامی» آغاز نشده است، هرچند که از تجربهء یازدهم سپتامبر در نیویورک که جهان را تکان داد بیست سالی می گذرد! گوئی، به قول ادوارد کورنیش، کسی حاضر نیست برای کودکانی که هنوز آواره نشده اند اعانه بپردازد.

کار آینده نگری پیشگیری است و همیشه هم تأمین منابع مادی برای انجام آینده نگری بسیار دشوار است. با این حال، اگر احزاب بر موضوع آینده نگری تأکید کنند، از آنجا که با عالم سیاست در ارتباط تنگاتنگ قرار دارند، می توانند از بسیاری فجایع جلوگیری نمايند.(6)

ضمناً مایهء افتخار اینجانب است که دوستان «حزب سکولار دموکرات ايرانیان» مطالبی را که در این عرصه نوشته ام، سودمند یافته و در اين پادکست از آنها ياد کرده اند. دوستانم در اين حزب اهداف مشخص آینده نگری را در عرصهء سیاست ایران مقابل خود قرار داده و مشخصاً طرحی برای رسیدن به سکولار دموکراسی آینده نگر برای ایران را مطرح کرده و ابعاد دموکراسی و موانع مقابل آن برای به سرانجام رساندن چنین سناریویی را به تفصیل مورد ارزیابی قرار داده اند.(7)

با بهترین آرزوها برای دوستان در سال نوی جهانی.

 دوازدهم دی ماه 1399  - January 2, 2021

_____________________________________

1. من در کتاب «گرودیی زیر میکروسکوپ» به این بحث از لحاظ فلسفی اشاره کرده ام.

2. اين روش ها را مقایسه کنيم با آنچه سوسیالیست ها مطرح کرده اند. آنها، از زمان مانیفست مارکس و انگلس، آینده ای در نظر داشته اند که در آن «مالکیت خصوصی» از بین رفته و «مالکیت عمومی» (که در واقعیت معنایی جز «مالکیت دولتی» ندارد جای آن را گرفته است. آنها برای تحقق چنين آينده ای تلاش می کردند زيرا تصورشان اين بود که با چنين جابجائی راديکالی در مورد «مالکيت» به «جامعهء بی طبقه» و پایان استثمار انسان از انسان می رسند. اما اگر آنها در مورد «مالکیت دولتی» کاری آینده نگرانه کرده بودند، در همان قرن نوزدهم تشخیص می دادند که، در واقع، با اين کار تنها «بوروکراسی دولتی» را جایگزین «سرمایه داران خصوصی» خواهند کرد که طی آن حتی مبنای اقتصادیِ «رقابت» را– که وسيله ای برای کنترل است - از بین برده و عملاً به «دسپوتیسم» يا استبداد خواهند رسید. در عين جال توجه کنيم که عاقبت تئوری دیکتاتوری پرولتاریا و ایدئولوژی کمونیستی و جهان بینیِ سِحر آمیزِ ماتریالیسم دیالکتیک و تاریخی نیز، مکمل طرح اقتصادی آنها شده است؛ مجموعه ای که ما امروز آن را «توتالیتاریسم» می نامیم.

3. آیا «آینده نگر»ها نيز از چنین اشتباهاتی مبرا هستند؟ البته که نه. جريان «انجمن جهان آینده» (که در بالا ذکر شد) اشتباهی در قطب متضاد بود. آن انجمن اصلاً وظیفهء خود را انتخاب میان سناریوهای مختلف قرار نداد و فقط کارش عملاً مثل یک مؤسسه آمار شد و چون مؤسسه ای غیرانتفاعی بود که قرار نبود به دولت یا جایی خدماتی ارائه کند، حتی بسیار ضعیف تر از مثلاً «سازمان برنامه» در ایران، عمل کرد. شاید مؤسساتی نظیر «رَند» در آمریکا، که مشتریان دولتی یا خصوصی دارند، موفق تر هستند، البته با توجه به اينکه آنها را بايد یک بیزینس دانست!

به هر حال، و به همین دلیل، در سال 2003، یعنی دوسال بعد از نخستین بحران بزرگ تکنولوژی های جدید در «سیلیکان ولی» آمریکا که اساساً اقتصاد را در آن منطقهء شمال کالیفرنیا برای حدود 7 سال نابود کرد، «انجمن جهان آینده» ديگر حرفی برای گفتن نداشت، چرا که هیچوقت وظیفهء خود را رهبری سیاسی یا اقتصادی نمی دید. به همین دلیل خانم جوانی که برای آقای ادوارد کورنیش کار می کرد از آنجا رفته و در مجلهء «وایرد» استخدام شد و مقاله ای منتشر کرد تحت عنوان «آینده نگری مرده است»، و در آن مقاله همهء دم و دستگاه «انجمن جهان آینده» و خود آقای ادوارد کورنیش را به تمسخر گرفت و، در عين حال، مجلهء «وایرد» را بعنوان نمونه ای موفق، مطرح کرد.

اما، در واقع، او داشت «سیب» را با «پرتقال» مقایسه می کرد، چرا که مجلهء «وایرد» یک مجلهء علمی نظیر مجلهء «دانشمند» است که پیش از انقلاب در ایران منتشر می شد، یا مجلاتی نظیر «فرارو» که امروز در ایران منتشر می شوند. اينگونه مجلات روندهای علم و تکنولوژی را دنبال می کنند و مشتریان خود را دارند، در حالیکه «انجمن جهان آینده» را آینده نگرهایی تشکیل می دهند که نوعی فعالیت آینده نگرانهء مشارکتی بر اساس ایده آل های خود دارند، و دلیل عدم موفقیت آنها این بوده که حاضر نبوده اند واقعاً رهبری در عرصهء سیاسی یا هرگونه عرصهء دیگری را تقبل کنند؛ در حالی که در آن زمان دیگر تکنولوژی های فراصنعتی به رهبریِ فکری و سیاسی نیاز داشتند.

البته اينگونه رهبری بعداً شکل گرفت و امروزه بسياری از شرکت های «سیلیکان ولی» در واشنگتن، پايتخت امريکا، وکیل استخدام کرده اند و در عرصهء سیاست فعال هستند. اتفاقاً در همان سال 2003، صاحب این قلم در مورد این ماجرا، مقاله ای در پاسخ آن خانم منتشر کرد، تحت اين عنوان که «آیا می خواهیم آینده نگرها پیشگو باشند یا فرمانده!» متأسفانه آن مقاله را هیچوقت به فارسی ترجمه نکردم.

4. اتفاقاً در همان زمان کائوتسکی، که لنینیست های آن زمان تا می توانستند به او حمله می کردند، موضوع یهودیان در آلمان را مورد بررسی قرار داده بود. کتاب کائوتسکی در مورد یهودیان و بحث نژاد بسیار خواندنی است هرچند شاید کمتر کسی نام آن کتاب را شنیده باشد! من دو سال پيش در یادداشتی در مورد اين کتاب اشاره ای داشتم.

5. من نيز چهار سال پیش، در نوشته ای تحت عنوان «هیولای اسلامگرای فرانکنشتاین»، به این موضوع اشاره کرده ام.

6. اشتباه بزرگ آینده نگرهای آمریکا این بود که از عالم سیاست دوری جستند. اين خود بحث مفصلی است که یکبار به زبان انگلیسی مطلبی درباره ی دلیل آن نوشتم، اما چون بیشتر به جنبش آمریکا مرتبط می شد، و فرصت هم نداشتم، متأسفانه به فارسی ترجمه نشده است. امروز آینده نگرهای آمریکایی در هر دو حزب اصلی آمریکا حضور دارند، اما فراکسیون جداگانه ای ندارند.

7. از جمله نگاه کنيد به مقاله اينجانب در شمارهء ششم «گیتی مداری»، نشريهء تئوريک اين حزب.

 

http://www.ghandchi.com/3978-isdp-ayandehnegari-part2.htm

مطالب مرتبط: 1     2     3     4     5     6     7     8    9    10   11    12    13     14     15     16     17     18     19

 

بازگشت به خانه