تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

  خانه   |    آرشيو صفحات اول سايت    |   جستجو در سايت  |  گنجينهء سکولاريسم نو

4 امرداد ماه 1400 -  26 ماه ژوئیه 2021

دنیاهای مجازی و واقعی، آینه های روبرو

حمید آقایی

مالکم گلادول (Malcom Gladwell) در مقاله ای در سال ۲۰۱۰ در نشریه نیویورکر به نقش رسانه های اجتماعیِ عصر اینترنت در اعتراضات و جنبش های مدنی می پردازد. وی مقاله خود را با خاطره ای از یک جنبش اعتراضی سال ۱۹۶۰ که توسط دانشجویان سیاه پوست در اعتراض به تبعیض نژادی و ممانعت از ورود آنان به یک کافه مخصوص سفید پوستان صورت گرفت، آغاز می کند. مالکم گلادول در ادامه این خاطره گویی می نویسد که این اعتراضات در روزهای بعد بتدریج گسترش می یابند و هر روز بر تعداد دانشجویان سیاه پوست که در سکوت بر روی صندلی های کافه مخصوص سفید پوستان می نشستند، افزوده می شود. اعتراضاتی که بعدا مبنا و نقطه آغاز یکی از وسیعترین جنبشهای ضد تبعیض نژادی در سالهای ۱۹۶۰ در امریکا می گردند.

وی با مقایسه بین جنبش های اعتراضی و فعالیت های مدنی در ده های گذشته و جنبش ها و فعالیت هایی که از طریق اینترنت و رسانه های اجتماعی آنزمان صورت می گرفت نتیجه گیری می کند که با گسترش استفاده از وسایل ارتباط جمعی اینترنتی این تهدید وجود دارد که فعالیت ها و اعتراضات مدنی از این به بعد بیشتر در محدوده ارتباطات اینترنتی صورت گیرند و به این ترتیب محدود و محصور گردند. محدوده و ارتباطاتی که از عمق کافی برخوردار نیستند و بدنبال خود شبکه های اجتماعیِ اینترنتی ایجاد می کنند که از طریق گرهگاه ها و نقاط اتصال ضعیف و موقت بنا شده اند که به آسانی نیز می توانند محو شوند.

اما آغاز تجمعات اعتراضی در میدان تحریر قاهره وجه دیگری از نقش موثر رسانه های اجتماعی اینترنتی را در بسیج، سازماندهی و اطلاع رسانی برای حضور در میدان تحریر نشان می دهد. به این معنی که رسانه های اجتماعی اینترنتی بجای اینکه صرفا برای ابراز نظر و آگاهی بخشی و حتی ابراز وجود و اعتراض مورد استفاده قرار گیرند، در جریان تجمعات اعتراضی در میدان تحریر قاهره، بازتابی از حضور فیزیکی مردم در میدان تحریر را، آینه وار، به نمایش می گذارند. در حقیقت فضای اینترنت تبدیل به شبکه های اجتماعی مجازی برای کمک به سازماندهی ارتباط شبکه ای در بین فعالین سیاسی در عرصه عمل و خیابان می شود.

خوشبختانه پس از یک دهه از واقعه میدان تحریر، که آغازگر تحول بزرگی در نقش شبکه های اجتماعی اینترنتی در سازماندهی اعتراضات مردمی شد، اکنون هم شبکه های اجتماعی اینترنتی (سوشیال مدیا) و هم سازماندهی اعتراضات از طریق سوشیال مدیا، به مدارهای بسیار بالایی از رشد تکنولوژی و فرهنگ استفاده از آن رسیده اند، بطوریکه حتی می توان گفت سازماندهی امور اجتماعی و زندگی روزمره مردم بدون وجود سوشیال مدیا امر غیر ممکنی شده است و شبکه های اجتماعی اینترنتی به بخش جدایی ناپذیری از زندگی انسان تبدیل شده اند.

 

حیات سیاسی

از سوی دیگر، زندگی اجتماعی ملت هایی که توسط نظامهای اقتدارگرا، که سعی می کنند اراده سیاسی نظام را جز بخشی از زندگی مردم کنند، اداره می شوند، خواه نا خواه یک زندگی کاملا سیاسی است. در این نوع نظامها حتی انتخاب نوع پوشش، آموزش و کار متاثر از دکترین حاکم است؛ میدان بازی سیاسی و شرکت در انتخابات برای نمایش دمکراسی نیز کاملا توسط حکومت تعیین و تنظیم می شوند.

جامعه ایران نمود بسیار بارزی از چنین جوامعی است که توسط نظام های اقتدارگرا و تمامیت خواه اداره می شود. جامعه ای که همه ابعاد آن خواه نا خواه به سیاست آغشته شده است. اما جامعه ایران با رقم زدن جنبش های اعتراضی مسالمت آمیز بویژه از سال ۱۳۸۸ به بعد و امتناع از شرکت در نمایش انتخاباتی ۱۴۰۰ نشان داده است که دیگر نه رعیت استبداد است و نه یک امت واحده تحت امر ولایت؛ بلکه شهروندی است مدرن که حیات اجتماعی را به حیات سیاسی خود پیوند زده است. حیات سیاسی که به اشکال مختلف در مقابل «حیات و زندگی سیاسی» تحمیلی نظام حاکم ابراز وجود می کند. به عبارت دیگر، زندگی اجتماعی ما ایرانیان در حقیقت همان زندگی سیاسی است که شاخصه اصلی آن مقاومت در برابر سیاست های تحمیلی حکومت بر همه ابعاد زندگی تا حتی روابط خصوصی، می باشد.

میشل فوکو در کتاب خود تحت عنوان تاریخ سکسوالیته می نویسد، تا قرنهای طولانی ما انسان را مطابق تفکر ارسطویی موجود زنده ای می پنداشتیم که از یک استعداد سیاسی نیز برخوردار است؛ (موجودیت سیاسی وی فرع بر بخش های دیگر زندگی او انگاشته می شد). در دنیای مدرن اما، این معادله کاملا برعکس شده است، به این معنی که موضوع اصلی سیاست همانا (تمامی) زندگی انسان می باشد و اداره سیاسی یک جامعه باید بر موجودیت انسان متمرکز گردد. (The Politics of Life Itself Theory Culture Society 2001:) . وی بر این مبنا نظریه معروف خود را تحت عنوان عصر بیوپولیتیک (biopolitics age) تئوریزه کرده و اعلام می دارد که سیاست در حقیقت همان اداره و مدیریت امور زندگی مردم برای تامین یک زندگی مطلوب برای آحاد جامعه می باشد. زندگی توده مردم و تک تک انسانها در حقیقت حیاتی ترین امری است که یک دولت می بایست به آن بپردازد. فرایند های حیاتی و ضروری یک زندگی، از سلامت روانی، جسمی و اجتماعی تا تشکیل خانواده و بهره مندی از امکانات تفریحی اجزای اصلی برنامه های یک دولت مدرن را تشکیل می دهند، و اصولا موضوع اصلی سیاست، حیات بیولوژیک انسان می باشد.

اما در ایران تحت حاکمیت نظام ولایت فقیه، همه امور حیاتی مردم در واقع صحنه مبارزه و جنگ بین دو نوع از سیاست نیز شده است. از یک سو سیاستی که مردم را یک «امت پیرو امام» می خواهد و قصد اداره همه امور مردم مطابق یک الگوی ایدئولوژیک دارد؛ و در نقطه مقابل، سیاستی که در آن هر ایرانی خود را یک شهروند مستقل و مختار می بیند و اراده آزاد خود را با امتناع، اعتراض و مقاومت در برابر الگوهای تحمیلی نشان می دهد. این نوع از سیاست را می توان سیاست هویت طلب نامید.

سیاست هویت طلب

امروزه سیاست هویت طلب (identity politics) نقش بسیار جدی در جوامع امروزی بازی می کند. جنبش های فمینیستی، جنبش های منطقه ای و اتنیکی که تحت ستم و تبعیض حکومت مرکزی هستند و با رجوع به هویت فرهنگی و تاریخی خود پناهگاهی جستجو می کنند، جنبش های جوانان که مطالباتشان که در کادر نگاه سنتی به سیاست غیر سیاسی بنظر می رسند، مانند جنبش حق خواهی هم جنس گرایان و دگرباشان و جنبش نجات محیط زیست و… همه و همه بخش هایی از سیاست را در جامعه ایران تشکیل می دهند.

در سیاست هویت طلب، حق داشتن عقاید خاص خود، انتخاب نوع زندگی، حق آموزش فرهنگ و زبان مادری و تعلق داشتن به مجموعه ای اتنیکی که این فرهنگ و زبان را نمایندگی می کند  و انتخاب محل زندگی، از حقوق اولیه شهروندی و جزئی از هویت فردی انسان امروز است. یک جریان سیاسی مدرن که چنین شرایطی را بخوبی درک کرده و به ضرورت ها و الزامات آن باور پیدا نموده است دیگر نمی تواند بمانند یک حزب و سازمان سیاسی سنتی وارد عرصه سیاست و جامعه شود. این جریان باید بتواند نقطه اتصالی برای همه نحله ها و گرایشات درون جامعه خود باشد؛ و وظیفه اصلی خود را تلاش برای مدیریت مطالباتِ مبتنی بر هویت های فردی، جمعی و اتنیکی در کادر اصول اولیه مورد توافق عموم، از جمله یک قانون اساسی و یک ساختار سیاسی قانونمند، دمکراتیک و غیر متمرکز در کادر تمامیت ارضی کشور محل سکونت، بداند.

 

نقش شبکه های اجتماعی در سیاست هویت طلب

اعتراضات سازمان‌یافته بازنشستگان و مستمری بگیران در سال های اخیر، اعتصابات ادامه دار کارگران نیشکر هفت تپه و در ماه های اخیر اعتراضات سراسری و به هم پیوسته کارگران پیمانی شرکت های نفت و گاز، نمونه بارزی از سیاست هویت طلب و حیات سیاسی کارگران و اقشار مزدبگیر است، همانطور که خواسته های بحق اتنیک در استانهای حاشیه ای ایران و جنبش های زنان در تمامی دوران حاکمیت جمهوری اسلامی یک سیاست هویت طلبانه و ابراز وجود در برابر سیاست حاکم بوده است.

 

این نوع از حیات سیاسی هویت طلبانه اگرچه خود را همواره در کف خیابان و آغاز یک جنبش اعتراضی نشان داده است، اما تفاوت بسیار بارزی با جنبش های خیابانی بدون شکل و حضور به یکباره مردم معترض در خیابانها (مانند خیزش دی ماه ۹۶) دارد.

بر خلاف تصور برخی که کمبود این مرحله از جنبش اعتراضی مردم ایران را سازمان‌یافتگی و مدیریت می دانند، این جنبش هایِ در ظاهر بی شکل، توانسته اند با استفاده بهینه از شبکه های اجتماعی اینترنتی به یک سازماندهی مدرن و زیرپوستی دست یابند. تداوم، نظم، همزمانی و همزبانی جنبش های اعتراضی کارگران پیمانی نفت و گاز و بازنشستگان و مستمری بگیران تامین اجتماعی نشان از وجود یک شبکه واقعی در بین فعالین میدانی و رهبران اعتراضات بواسطه شبکه های اجتماعی اینترنتی است. بطوریکه می توان گفت که امروزه در جامعه ایران و بویژه در میان نسل جوان و کارگران آگاه یک اینهمانی بین شبکه های اجتماعی واقعی و شبکه های مجازی بوجود آمده و یکی آینه و بازتابی از دیگری شده است.

در ایران امروز شبکه های انسانی با استفاده از شبکه های اینترنتی تا عمق روابط اجتماعی نفوذ کرده است و فعالین و رهبران میدانی توانسته اند از این طریق ضمن حفظ ارتباط و همکاری، امنیت خود را نیز حفظ کنند. از این نظر حرکت اعتراضی و جنبشی مردم ایران، بر خلاف نظرگاه های سنتی، امروزه یک حرکت شبکه ای و سازمان یافته است که ما فقط نمود و ظاهر آنرا در کف خیابان می بینیم.

بر خلاف نظرگاه های سنتی که برای هدایت این جنبش ها، تا پیروزی نهایی، دنبال رهبری واحد در قامت یک فرد کاریزما و قدرتمند می گردند، جنبش های اعتراضی مردم در بخش های مختلف، خود-سازمان‌یافته اند و بطور شبکه ای هدایت و مدیریت می شوند و بنابراین نیازی به چنین رهبرانی ندارند.

مدیریت عام این جنبش ها، برای ایجاد پیوستگی بیشتر بین جنبش کارگران، جنبش اتنیک، جنبش حق خواهی و ضد تبعیض و جنبش زنان را تنها جریان های سیاسی فراگیر، سکولار، ملی و دمکراتیک که رمز سازماندهی شبکه ای این جنبش ها را، که به یمن شبکه های اینترنتی امکان پذیر شده است، بخوبی درک کرده اند و به استقلال هر یک از این جنبش های شبکه ای احترام می گذارند، می توانند بعهده بگیرند. جریانهای سیاسی که سازماندهی خود را نیز شبکه ای و مدرن تنظیم نموده اند.

برگرفته از سایت شورای گذار

بازگشت به خانه