تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو صفحات اول سايت | جستجو در سايت | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
گفتگوئی دربارهء «جنبش انقلابی مردم ایران»
مطلب رسیده به نشریهء ما
پیشگفتار رسیده: اخیرا و در بحبوبه اعتراضات خیابانی دو بیانیه با نام «جنبش انقلابی مردم ایران» در بین تظاهر کنندگان تهرانی توزیع شد که در برخی سایت های خارجی نیز منعکس گردید. بررسی سابقهء این محفل، یا بقول خودشان گروه، با تعداد محدود نشان می دهد که از این گروه قبلا نیز اعلامیه های منتشر که در سایت های گروه های انقلابی ایران و حتی افغانستان نیز باز نشر شده است. پرسش و پاسخ های زیر روز پنجشنبه 29 شهریور ماه 14۰1 به صورت محفلی و مجازی در همین رابطه با یکی از دست اندرکاران گروه انجام شد که برای آگاهی مردم مبارز کوچه و خیابان منتشر می شود.
«رفیق امید» نخست اظهار داشت که محفل چنبش انقلابی مردم ایران اگرچه کوچک اما آگاهانه از سال 1378 در حد توان خود در همهء تظاهرات های سراسری شرکت داشته و کمابیش با انتشار اعلامیه مواضع خود را بیان داشته است. او اظهار داشت که اعضای محفل معتقدین به آرمان سوسیالیسم واقعی و - نه الگوی اقتداری استبدادی شوروی و چین - هستند و در حال حاضر نیز با توجه به توان و خواسته جنبش مدلی نظیر اروپای شمالی را برای دورهء گذار از جمهوری اسلامی در مد نظر دارند.خوانندگان را به متن پرسش و پاسخ های زیر ارجاع می دهیم.
***
پرسش: برای بسیاری این سئوال پیش آمده که با توجه به اینکه «جنبش انقلاب مردم ایران» نام گروهی مسلمان که رهبری آن بر عهدهء مرحوم دکتر سامی بوده، علت استفاده شما از این نام چیست؟
پاسخ: تا آنجا که سوابق نشان می دهد، نام گروهی که تحت رهبری مرحوم دکتر کاظم سامی تاسیس شده بود «جنبش انقالابی مردم مسلمان ایران» بود در حالی که در نام گروه ما کلمهء «مسلمان» وجود ندارد و علت انتخاب آن نیز در بحبوبه تظاهرات های سال 1388 خوداختیاری بدون مطالعه بود.
پرسش: در بیانیه جنبش انقلابی بحث از «جمهوری دمکراتیک شورائی» داشته اید؛ آیا منظورتان مرحلهء انقلاب سوسیالیستی و نوع حکومت شورائی است؟
پاسخ: بهیچ وجه. متن بیانیه و شعارهای مندرج در آن کاملا گویاست که نوع حکومت آینده دمکراتیک و تاکید بر «شورائی» متضمن حضور نمایندگان همهء اقشار فعال و مبارز در جنبش است. تحلیل ما در حال حاضر نشان نمی دهد که جامعه و بازیگران اصلی مبارزه ظرفیت انقلاب سوسیالیستی را دارا باشند. ما معتقدیم، همانطوری که مارکس و انگلس، بنیانگذاران مارکسیسم واقعی، اعلام داشته اند، «سوسیالیسم» آرمانی مقدس و دارای مولفه های انسانی بسیار گرانقدری است که در یک جامعهء سرمایه داری (و نه جامعه الگارشی فامیلی مالی عقب ماندهء ارتجاعی دینی) می تواند صورت بگیرد و هرگونه اعمال اراده گرایانه نظیر انقلابیون روسیه و چین نظامی را حاکم خواهد کرد که ناچار به سرکوب خود طبقهء کارگر خواهد شد.
پرسش: بسیاری گروه های چپ خارج کشور شعار برقراری جمهوری سوسیالیستی یا جمهوری شورائی می دهند. وجه افتراق یا تسمیه محفل چنبش انقلابی با آنان چیست؟
پاسخ: متاسفانه چپ ایران، علیرغم همهء ادعای خود، تا امروز یک تحلیل بنیادینِ استوار بر آمار و ارقام پیرامون جامعهء سرمایه داری ایران، چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب، ارائه نداده است که نشان دهنده ضعف اساسی مارکسیست ها در اقتصاد یا همان چیزی است که آنها معتقدند کلید همهء تغییرات جوامع بشری بوده است. این در حالی است که بنیان گذاران مارکسیسم، یعنی مارکس و انگلس و یا حتی لنین، برای اثبات یک موضوع ده ها نوشته و صدها فاکت و سند ارائه داه اند. بهمین علت ما این دوستان را «مارکسیست سیاسی» می نامیم؛ یعنی آنها مارکسیسم را صرفاً در بعد سیاسی مطالعه کرده اند، فارغ از انکه بسیاری مدعیان مارکسیسیم ایرانی، اعم از رهبران فدائی یا پیکار یا سایر گروه ها، عاجز از درک مفاهیم نظری مارکسیسم بوده و غالبا حتی در نوشته های خود ناتوان از نقل مطالب بزرگان مارکسیسم هستند، که این امر نشان دهندهء اوج بی سوادی سیاسی – اجتماعی – فلسفی و اقتصادی آنان است.
پرسش: وجه مسلط تظاهرات های اخیر را در چه می بینید؟
پاسخ: همانطوریکه در بیانیه متذکر شده ایم، این تظاهرات، علیرغم همهء خصوصیات و ویژگی های خود، دنبالهء انباشت مطالبات مردم از سال های پس از انقلاب بوده که هربار بطریقی سرکوب و فرو نهشته شده بودند؛ با این ویژگی محض که پرچمدار کنونی آن شیرزنان و ایران دخت هائی هستند که شاید هیچ تعلق گروهی هم به هیچ یک از جناح های اپوزیسیون نداشته اند! شعار مسلط این تظاهرات ها، که آرام آرام با اعتصابات کارگری گره می خورد، «مرگ بر دیکتاتور و سرنگون باد جمهوری اسلامی» است، که در حال حاضر رادیکال ترین شعار ممکن، با توجه به ترکیب شرکت کنندگان در تظاهرات، است.
الیته اینجا و آنجا برخی سازمان ها و گروه ها هم، با علم کردن یک بیرق چند دقیقه ای در صدد مصادرهء جنبش هستند که عموماً با واکنش منفی تظاهرکنندگتان مواجه می شوند.
پرسش: نطر جنبش انقلابی راجع به حضور زنان و شعار «زن، زندگی، آزادی» چیست؟
پاسخ: مواضع ما همان مواضع اصولی مارکس و انگلس است که صراحتاً در بیش از صد سال پیش اعلام داشتند که بدون آزادی زنان هیچ انقلابی صورت نخواهدگرفت. فراموش نکنیم این شعاردر زمانی از طرف مارکس اعلام شد که در کشورهای سرمایه داری زنان را برای بردگی بکار می گرفتند. مارکس در کتاب «خانوادهء مقدس» بصراحت نوشت: «تغییر در یک دورهء تاریخی همیشه می تواند بر اساس پیشرفت زنان به سمت آزادی تعیین شود. زیرا در رابطهء زن با مرد، ضعیف با قوی، پیروزی سرشت انسان بر خشونت مشهود است. درجهء رهایی زنان، سنجهء طبیعی رهایی همگانی است.» و یا در جائی دیگر مارکس نوشته که: «هرکس چیزی از تاریخ بداند اذعان می کند که تغییرات بزرگ اجتماعی بدون غلیان زنانه غیرممکن هستند. پیشرفت اجتماعی دقیقاً می تواند بر اساس جایگاه اجتماعی جنس لطیف سنجیده شود». بنابراین، ما مارکسیست ها ادعا داریم مارکسیسم اولین مکتب سیاسی- اقتصادی است که نوید برابری زن و مرد را داده و بسیاری از حقوق زنان در جوامع سرمایه داری مرهون فداکاری مبارزان مارکسیست است که برای برابری حقوق زنان و رعایت حقوق کودکان و آموزش رایگان جنگیده اند؛ زیرا سرمایه داری همین حالا هم زیر بار این گونه هزینه ها نمی رود؛ که نمونهء بارز آن درصد بیکاری زنان در ایران علیرغم درصد بالای تخصیلات آنها می باشد.
پرسش: تحولات بنیادین جامعهء زنان در ایران چیست که مرتب ازآن نام برده می شود؟
پپاسخ: بد نیست با ذکر چند آمار و ارقام این ویژگی را برایتان توضییح دهم. بر اساس آخرین آمارهای خودِ
جمهوری اسلامی جمعیت زنان در سال 14۰۰ حدود 42 میلیون نفر بوده است؛ یعنی از کل جمعیت ایران در سال انقلاب 1357 بیشتر است، که شامل هفت میلیون زن با تحصیالت عالی دانشگاهی و 3.2 میلیون زن دانشجو است. این آمار با هیچیک از کشورهای خاورمیانه قابل مقایسه نیست. شاید جالب باشد بدانید 8۰ درصد جمعیت زنان ایران متولدین سال های بعد انقلاب است که حدود شصت درصد آنها در گروه سنی تا 35 سال هستند. این بدان معنی است که آنها با حاکمیت کهنسال نسل کرگدن، با میانگین بالای هشتاد سال سن، تعارض اساسی دارند. حتی ما مدعیان انقلابی نیز بیشتر مواقع حرف اآان را نمی فهمیم چه رسد به خر رمه های شورای نگهیان و مجمع تشخیص مصلجت و رهبر نادان متوهم.
پرسش: آیا می توان خواستهء زنان در مبارزات اخیر را در رفع حجاب اجباری تبیین کرد؟
پاسخ: بطور یقین خیر. رفع حجاب اجباری شروع مبارزه و پیش دسر مبارزهء احقاق حقوق سیاسی – اقتصادی است. زنان زندگی و معیشت خود و خانواده هایشان را مشاهده می کنند که پدر خانواده از صبح تا شام قادر به تامین حداقل زندگی خانوار نیست؛ درحالی که فرزندان حاکمان در دهک بالائی یا خارج نشین حافظ مال پدر و یا دارای زندگی اشرافی افسانه ای در مقابل کسانی هستند که قوت لایموت ندارند.
خلاصه کردن خواسته های تظاهر کنندگان به رفع حجاب یک شعار انحرافی است زیرا تظاهر کنندگان و اعتضاب کنندگان مرتبا فریاد بر داشته اند که «مرگ بر دیکتاتور» که این شعار ربطی به رفع حجاب ندارد بلکه به رفع کل نطام دارد.
پرسش: در بیانیهء جنبش انقلابی کنایه ای هم به شاهزاده رضا زده شده، در حالی که بسیاری معتقدند حضور همین نیم پهلوی هم در جنبش غنیمت است.
پاسخ: ما هم معتقد به حضور حداکثری مردم و گروه ها در مبارزات پیش روی هستیم اما از آنجا که ایشان برخی مواقع یا سهواً (بدلیل جوانی در دوران پدر) و یا عمداً تسامح بکار می برند در مورد اینکه قبل انقلاب در کشور چه خبر بوده، ناچار شدیم یادآور شویم، فارغ از انتقادی که به رهبران بهائیت برای عدم ورود به مسائل سیاسی داریم، بگوئیم که اتفاقا اولین آزار اساسی بهائیان در دورهء محمدرضا شاه با همراهی ملایان ارتجاعی صورت گرفت و در دورهء هر دو پهلوی به اهل سنت اجازهء تاسیس مسجد در تهران را صرفا برای دل آسودگی مراجع شیعه ندادند. اما با این موضع شاهزاده رضا موافق هستیم که نوع حکومت بعدی را مجلس موسسان تعیین خواهد کرد و نه شعارهای توخالی یا بدون پشتوانه فعلی
پرسش: یعنی جنبش انقلابی و یا سایر گروه های مدعی چپ می پذیرند حکومت بعدی پادشاهی یا جمهوری بدون حضور چپ ها باشد؟
پاسخ: ما از تاریخ درس گرفته ایم که همه تلاش و توان خود را برای برقراری حکومتی مردمی بکار ببریم، اما اگر قادر نباشیم در یک انتخابات آزاد نظر اکتریت مردم را جلب نمائیم بدون شک به نطر اکتریت تمکین خواهیم کرد، همان طوری که ساندنیست ها در دور دوم انتخابات، علیرغم مسلح بودن، تسلیم نتیجهء انتخابات عادلانه شدند و از قدرت کنار رفتند و بعدها مجدداً با کار فرهنگی و جلب نطر مردم بقدرت بازگشتند.
فراموش نکنید که مُهر و امضای چپ ایرانی، علیرغم همهء اشتباهات و اختلافات بر مبارزات، بویژه در کردستان، زده شده است.
پرسش: نیتجهء مبارزات فعلی را جه می بینید و آیا ایران در آستانهء «موقعیت انقلابی» است؟
پاسخ: فراموش نکنید مبارزه صحنهء یارکشی و درگیری انقلاب و ضد انقلاب است. در حال حاضر برخی داده های هر دو طرف مبارزه ناروشن است اما، با توجه به شواهد و مفروضات، «موقعیت انقلابی» وجود ندارد. بدین معنی که ایران در وضعیت موقعیت انقلابی قرارندارد؛ اما همین خیزش عمومی چنان ضربه هولناکی به خیمهء ضدانقلاب و عمود آن، یعنی ولایت فقیه، زده است که بعید بنظر برسد بسادگی بتوانند از ن جان سالم به در ببرند و احتمال اینکه با ندانم کاری های بیشتر جامعه را وارد موقعیت انقلابی کنند بسیار است.
پرسش: بنطر شما چقدر احتمال اینکه مبارزه وارد فاز نظامی و مبارزهء مسلحانه شود وجوددارد؟
پاسخ: مبارزهء مسلحانه شعار نیست بلکه پیامد حوادت متعددی است که رخ خواهد داد. شاید بررسی روزهای انقلاب 57 بتواند ما را در شناسائی آن کمک کند. بنا بر اظهارات همهء گروه های سیاسی وقت، کل نفرات آنها، شامل آزاد شدگان از زندان، بیش از هزار نفر نبود و هیچ یک نیز مسلح نبودند. زیرا داشتن چهار تا کلت و هفت تیر قراضه در آن شرایط مشکلی را حل نمی کرد. ولی حملهء بعد از ظهر روز 20 بهمن گارد شاهنشاهی به همافران مستقر در نیروی هوائی خود باعت دست یابی مبارزین به سلاح شد. لذا در وضعیت فعلی هم رویداد چنین امری امکان پذیر است. اما تجربهء رژیم های تمام توتاتالیتر و دیکتاتوری نظیر شوروی سابق، رومانی، صدام، و قذافی نشان می دهد که فرآیند فروپاشی ممکن است حتی به یک هفته هم نرسد. مهم تکامل بعدی انقلاب و سرانجام آن است که از حالا مبارزان و تظاهر کنندگان و اعتصابیون باید هوشیاری و زیرکی سیاسی داشته باشند تا فرصت طلبان دستآورد
انقلاب را تصاحب نکنند و مجددا روز از نو و روزی از نو نشود.