****************************************************************************************
آلبوم عکس
ويدئوها
مقالات و مصاحبه
صورت درآمد و هزينه
*****************************************************************************************
فهرست نام
شرکت کنندگان در کنگره
به ترتيب الفبا:
بهرام آبار، وحيد آبان، جعفر آذرمگين، فرشيد آرين، عليرضا آزادپور،
ميلاد آقائی، کاوهء آهنگری،
شهريار آهی، آبتين
آينه،
فريدون احمدی،
مهین ارجمند، فريبا اعتماد (فالک هاوزن)، حسن اعتمادی، کورش اعتمادی،
مهران اميراحمدی،
جلال ايجادی،
فشين بابا زاده،
خسرو
باقرپور،
حميدرضا برهانی،
ناهيد بهمنی،
الاهه بقراط،
محسن بهزاد کريمی، جوما بورش،
نيلوفر بيضائی،
ناصر پاک نژاد، مهشيد پگاهی،
اميد پور
يوسفی کرمانی، احمد تاج الدينی، حسن جمالپور،
ناصر جهانگيری، آرمان چاروستائی،
حنيف حيدرنژاد، رضا حسين بر،
امجد حسين پناهی، نريمان حيدری، محسن خاتمی (کمال)، جواد خادم، اسماعيل خوئی، سبا خوئی،
محسن ذاکری، فريدون رزمجوی، مهدی رضائی ـ تازيک،
محمدرضا روحانی،
پرويز
زاهد، سهيلا ستاری، علی اصغر سليمی،
ماشاااله سليمی،
بيژن سينا،
رضا شاه حسينی،
آرشاک شجاعی،
حسن شريعتمداری،
دارا صالح
زاده، سعيد ضرابيان، وحيد ضرابيان، پرويز ضرغامی،
شهرام عباسپور، مراد عزيزی، ميرزا آقا عسگری (مانی)،
بختيار عليار،
کورش فرزين،
آريا قجر، عباس قره گزلو،
کريم قصيم،
ناصر کاخساز، محمد کرمی، عبدالرضا کريمی،
حسن کيانزاد، رامين گلبانگ، دامون گلريز، جهانگير لقائی، گلمراد
مرادی، اصغر مردانی،
منوچهر مقصودنيا، سيروس ملکوتی،
اسفنديار منفردزاده، عبدالله مهتدی، آرش مهدوی، فرهنگ ناژداکی، اسماعيل
نوری علا،
پرتو نوری علا، احمد وحدانی، رستم وفاداری، ساسان هارون مهدوی، مسعود هارون مهدوی.
توضيح: اين فهرست کامل نيست و ما از
نام عدهء کثيری که بدون ثبت نام قبلی به کنگره آمده بودند بی خبريم.
*************************************************************************************
برنامهء کنگره
شنبه 18 امرداد 1393 ـ
9 اگوست 2014 ـ ساعت 9
مراسم افتتاح کنگره
*
پخش سرود «ای ايران»
*
خوش آمدگوئی به حضار از جانب رئيس کميتهء تدارکات محلی کنگره (ميرزاآقا عسگری)
* معرفی کادر
اجرائی کنگره بوسيلهء اميد پوريوسفی کرمانی
*
گزارش کار کميتهء برگزاری کنگره و اهداف و ملاحظات مربوط به کار کنگره (حسن اعتمادی)
* سخنان آغازين
دکتر اسماعيل خوئی همراه با
دعوت از نمايندگان احزاب سياسی برای افتتاح کنگره (هر يک به مدت 5
دقيقه)
خانم مهين ارجمند از سوی حزب پان ايرانيست ايران
خانم ناهيد بهمنی از سوی حزب کوملهء کردستان
آقای فريدون احمدی از سوی اتحاد برای دموکراسی
آقای کاوهء آهنگری از سوی حزب دموکرات کردستان
دکتر رضا حسين بر از سوی
جبههء مردم بلوچستان
آقای کورش اعتمادی از سوی گروه رايزنی برای اتحاد
آقای جوما بورش از سوی
سازمان دفاع از حقوق ملی خلق ترکمن
خانم پرتو نوری علا از سوی
پيوندسرای نويسندگان، شاعران و هنرمندان سکولار دموکرات ايران
آقای علی اصغر سليمی از سوی دفتر
پژوهش های راهبردی برای دموکراسی و حقوق بشر
مهندس مسعود هارون مهدوی از سوی سازمان حقوق بشری
«زندگی کن و بگذار زندگی کنند»
آقای پرويز ضرغامی از سوی
اتحاد
عشاير و اقوام جنوب ايران
آقای دارا صالح زاده از سوی شبکهء سکولارهای سبز ايران
دکتر بهرام آبار از سوی حزب سکولار دموکرات ايران
آقای آرش مهدوی از سوی انجمن رهائی جوانان ايران
آقای
محسن بهزاد کريمی
از
سوی مرکز مطالعات سياسی و تحقيقات استراتژيک اپوزيسيون
آقای محمد کرمی از سوی سازمان مشروطه خواهان
پادشاهی
آقای فرشيد آرين از سوی جنبش فعالان حقوق بشر
آقای رامين گلبانگ از سوی سازمان آزادگان نروژ
دکتر اسماعيل نوری علا از سوی جنبش سکولار دموکراسی
ايران
* سخنی در
بزرگداشت دکتر شاپور بختيار، بماسبت يکصدمين سالگرد تولد او (ناصر کاخساز)
استراحت و ناهار -
12 و نيم بعد از ظهر
بعد از ظهر شنبه ـ 2 بعد از ظهر
جلسهء اول: نقش بنيادی آزادی های
بلاشرط سياسی
و مدنی
(چه فردی و چه گروهی) در قوانين اساسی سکولار
دموکرات
مبتنی بر حقوق بشر و حقوق شهروندی
سخنان آغازين رئيس جلسه (پرتو نوری علا)
سخنان داوطلبانی که تاکنون نام نويسی کرده اند (حداکثر هشت نفر):
1.
اسفنديار
منفرد زاده
2. محمدرضا روحانی 3.
علی اصغر سليمی
4. آرمان
چاروستائی
5.
مهشيد پگاهی
67.
بهرام آبار
ده دقيقه
استراحت
آغاز بحث و تبادل نظر
پايان جلسهء اول - چهار و نيم بعد از ظهر
استراحت (15 دقيقه)
جلسهء دوم: مسئلهء نگاه های تفسيری به جنبش مشروطه
و انعکاس های اجتماعی آن
سخنان آغازين رئيس جلسه (حسن کيانزاد)
سخنان داوطلبانی که تاکنون نام نويسی کرده اند:
1.
اسماعيل نوری علا
2.
احمد تاج الدينی 3. آبتين
آينه
4. مسعود هارون مهدوی 5. مهران اميراحمدی
آغاز بحث و تبادل نظر
پايان جلسهء دوم - هفت بعد از ظهر
برنامهء فرهنگی مشروطيت
يکشنبه 19 امرداد 1393 ـ
10 اگوست 2014 ـ 9 صبح
جلسهء سوم: مشکل تمرکز قدرت استبدادی و مسئلهء جلوگيری
از بازتوليد استبداد
سخنان آغازين رئيس جلسه (رضا حسين بر)
سخنان داوطلبانی که تاکنون نام نويسی کرده اند
1.
عبدالرضا کريمی
2.
کاوه آهنگری 3. سهيلا
ستاری
4. آرش مهدوی
5.
دکتر شهريار آهی
6.
آريا قجر 7. دکتر حسن کيانزاد 8.
دکتر گلمراد مرادی
ده دقيقه
استراحت
آغاز بحث و تبادل نظر
ناهار ـ 12
ظهر
يکشنبه ـ 2 بعد از ظهر
جلسهء چهارم: لوازم برقراری
حکومتی سکولار دموکرات:
منافع ملی، اقتصاد
ملی، ميراث های فرهنگی و طبيعی و توسعهء پايدار
سخنان آغازين رئيس جلسه (کورش اعتمادی)
سخنان داوطلبانی که تاکنون نام نويسی کرده اند
1. جهانگير لقائی 2. جلال ايجادی 3. ناصر پاک نژاد
4.
الاههء بقراط
5. رضا حسين بر
ده دقيه استراحت
آغاز بحث و تبادل نظر
پايان جلسهء چهارم ـ 5 بعد ز ظهر
مراسم اختتام کنگره: جمع بندی، اشاره به کنگرهء سال بعد، و
بدرود (اسماعيل نوری علا)
****************************************************************************************
پيام
های واصله به کميتهء برگزاری کنگره
پيام آقای نعمت آذرم
دوست دیرین ارجمند،
دکتر اسماعیل نوری علاء
برگزاری دومین کنگرۀ سکولار دموکرات های ایران خجسته بادإ
چاره
جوئی ملی برای رهائی از بختک سیاه حکومت دینی که بر
هستی تاریخی میهن
عزیزمان ایران چنگ فرو برده بی نیاز از تاکیداست هم چنان که سزاوار ستایش
است.
مافیای
مذهبی با عنوان جمهوری اسلامی اگرچه هم از آغاز شمشیر کشان به نابودی یک
سده دستاورد های مدنی وحقوق شهروندی مردم ایران کمر بربسته است اما دراین
سال های نزدیک برای موجودیت میهن ما بیش از پیش خطر آفرین شده است.
حکومت
اسلامی ازجمله با خوانشی بسیار فرقه گرایانه از مذهب شیعۀ دوازده امامی
-
که خود تنها یکی ازصد و شصت و چند شعبۀ مذهب شیعه ست - عملا بیشترینۀ
باشندگان زاد بوم تاریخی مارااز حقوق شهروندی وملی شان محروم کرده است.
و
بدین
گونه - در کنار هزار مصیبت فرهنگی و اقتصادی که برآیند
ناگزیر نابهنگامی
اوست - زمینۀ اجتماعی میهن فروشان در کسوت وکلای فضولی «خلق ها وملیت های
ساکن ایران إ » را فراهم کرده است.تا در راه روهای وزارت خارجۀ امریکا و
اسرائیل با استناد به وابستگی جمهوری اسلامی به روس وچین در خدمت نقشۀ راه
(خاورمیانۀ
بزرگ ) بوش باشند که آشکارا بربنیاد تجزیۀ ایران به چند کشور
ترسیم شده است.
همت
سرشار شما و دیگر
میهن دوستان همکارتان در پایه گذاری سامانۀ (سکولارهای
دموکرات ایران) پاسخ به نیاز تاریخی میهن ماست.
شما با دعوت سر گشادۀ
عمومی از هم میهنانی که - به هر روی - خود را به عنوان مبارز با حکومت
اسلامی می نمایانند، گام بنیادی و بلند برای سان یابی جنبش رهائی بخش ملی
برداشته اید . اعلام مواضع روشن و
دقیق در برابر جمهوری اسلامی دیگر به
درستی جائی برای (دل به دو جایان) نمی گذارد . در روز نهم اوت که گشایش
کنگره است من ناگزیز باید در پاریس باشم که از ایران عزیزمان خواهرم به نزد
من می آید، و من ازموهبت حضور در کنار شما ناکام می مانم. تا فرصتی دیگر
برای دیدار عزیزان، برای کنگره توفیق هرچه بیشتر آرزو می کنم
.
ایران بزرگ جاودان می ماند
هم باز سرود پارسی می خواند
این خانه که چاره کرده هر آفت را ،
این «حشر وحوش » را زخود می راند
نعمت آزرم ـ مرداد 1393
پيام اميرحسين آموئی
عزیزان شرکت کننده در کنگرهء
سکولار دموکرات های ايران
نیازی به مقدمه نویسی
نیست؛ هر آنچه را که در زیر میخوانید "حرفی است از هزاران، کاندر عبارت آمد".
بحث یا
مسألۀ سکولار دموکراسی
گر نیست ات رضائی، حکم
قضا بگردان (حافظ)
و تعبیر کامل و تاریخی سخن بسیار سنجیده و سراسر اشک و درد خاقانی
را که آتش به جان ما میزند از ندانم کاریهامان در گذشتۀ تاریخ مان، بیشک اکنون
سخن حال ماست، که گفت:
یـک ره، ز ره دَجـلـه،
منـزل بـه مـدائـن کـن
وز دیـده دوم دجـله
بـر خاک مدائن ران
خود دجله چنان گرید صد
دجلهٔ خون گویی
کـز گرمی خوناب اش آتش
چَکد از مژگان
بحث خوناب آتشین اشک
ما بر حال و روز ایران و ایرانیان، بحث سکولار دموکراسی، بحث سادهترین و دردناک
ترین موضوعات است. راه دور نروید و موضوع را پیچیده نکنید. ساده ترین موضوعات،
موضوعات مربوط به همه است. مربوط به "من" است، و در اینجا یا آنجا "من" همان "تو"
است؛ "من" همین "ما"ست و "ما" همان "شما"ست.
این بحث به هیچ وجه
ربطی به مسائلی نظیر ایدئولوژی سازی و فرقه بازی و از این قبیل موضوعات ندارد؛
چه، سکولار دموکراسی، همان گونه که از معنایش بر میآید، مسألۀ تأمین دموکراتیک و
غیرجانبدارانۀ حقوق شهروندی همۀ مردم و فرد فرد آحاد ملت است!
پس، اجازه بدهید حتی
از سادهترین مسائل و مشکلات "من" یا "ما" شروع کنم:
◄
پيام دکتر
صدرالدين الهی
چهارشنبه 25 جولای
2014
دوست گرامی،
خيلی خوشحالم که
نامهء سرگشادهء شما را ديدم و از خبر تشکيل کنگرهء دوم سکولار دموکرات های ايران
آگاه شدم. بسيار متأسفم که نمی توانم در آن مجلس در خدمت باشم اما اين چند سطر را
با کمال اشتياق برايتان می نويسم: به نظر من، باور به فکر ريشه ای سکولاريسم و
دموکراسی باوری است که بايد در جان هر آدم دموکراتی وجود داشته باشد. تنها در پناه
رعايت اصول سکولاريسم است که ما می توانيم به يک جامعهء سالم و در عين حال آزاد از
قيد و بندهای سنتی، مذهبی، و سياسی دست يابيم. کوشش همهء دوستانی که در اين راه قدم
می زنند يک کوشش انسانی و ملی است که بايد تا به آخر و استقرار دموکراسی سکولار در
کشورمان دنبال شود. در راه تحقق و حصول و وصول آن همهء ما بايد از دل و جان بکوشيم.
کوشش تان مأجور و مجلس تان پر نور باد.
صدرالدين الهی
پيام خانم لادن برومند
اوّل از دعوت جنابعالی تشکر می کنم. و برای کنگره آرزوی موفقیت دارم. دوّم این که
بنیاد عبدالرحمن برومند چون یک نهاد غیر سیاسی است به طور کلّی در گردهم آیی های
سیاسی شرکت نمی کند. امّا چون سکولاریسم یا جدایی دین از دولت، و لزوم بی طرفی
حکومت در رابطه با گرایشات و معتقدات دینی شهروندان از پایه های اصلی اصول حقوق بشر
و دموکراسی مدرن هست. بنیاد مشوق همۀ نیرو های سیاسی است که از این اصل حمایت می
کنند و امیدوار است که بحث در باب ریشه های سکولاریسم با تعمق، اندیشه و ترویج
تاریخ آن در غرب در فرهنگ سیاسی ایران ریشه بدواند. در این رابطه بنیاد عبدالرحمن
برومند کوشش های شما را ارج می نهد و از برایتان در این امر مهم آرزوی موفقیت
دارد.
با احترام
لادن برومند
پيام دکتر
ابوالحسن بنی صدر
با سلام و تشکر از
دعوتی که از من به عمل آوردهاید، بدین خاطر که نمیتوانم در کنگره شما شرکت کنم،
فرصت را بر عرض چند نکته مغتنم میشمارم:
تردید ندارم که
توجه دارید، با وجود این، از راه فایده تذکار، یادآور میشوم که:
1- در تعریف
سکولاریسم گفتهاند: یک پدیدهء تمدنی است که ایجاب میکند سازماندهی نوینی فضای
عمومی را بر وفق ارزش هائی چون آزادی سیاسی و آزادی عقیده، آزادی باور و عمل به آن
باید کامل باشد. این سازماندهی ایجاب میکند بیطرفی دولت را در آنچه به دین و مرام
مربوط میشود. از اینرو،
2 – سکولاریسم فرع
بر یک اصل است و آن دولت حقوق مدار است. هرگاه دولت حقوق مدار نباشد، سکولاریسم و
لائیسیته – که کاملاً همانند نیستند – خطر دو دیکتاتوری را پیش میآورد که هردو
تجربه شدهاند و تجربههای بدی نیز بودهاند:
2.1. دیکتاتوری
لائیسیته که آلن تورن، جامعه شناس فرانسوی در کتاب خود، «دموکراسی چیست؟» نسبت به
آن هشدار میدهد. و
2.2. دیکتاتوری که
لائیسیته را دست آویز میکند. یکی از واپسین تجربههای تلخ ثمره آن، سوریه را به
حال و روزی انداخته است که شاهد آنیم.
بدینقرار،
بدون مطرح کردن اصل که دولت حقوقمدار است، هدف گرداندن سکولاریسم آن را هدفی مبهم
میکند که میتواند پوشش شود برای دولتی که بسا هر دو دیکتاتوری را اعمال کند. رژیم
استالینی و تا حدودی رژیم پهلوی از این نوع دیکتاتوری ها بودند.
در کتاب «ارکان
دموکراسی» من، که بتازگی انتشار یافتهاست، دو تحقیق شامل پیشنهادها در بارهء
دموکراسی مییابید و نیز مطالعهای درباره دولتی خالی از مرام و پر از حقوق ملی و
حقوق شهروندی.
این سه متن را برای
شما میفرستم و امیدوارم بکار شما بیایند.
◄
پيام آقای ياشار پارسا
آقای
دکتر نوری علای گرامی و عزیز
با
درود،
هر چند
بنده حامی شورای ملی ایران برای انتخابات آزاد بوده ام، ولی این «دعوت عام» را
برای اشخاصی که در لیستم بودند، ارسال نمودنم.
از صمیم
قلب برای شما، آقای حسن اعتمادی عزیز و دیگر دوستان عزیز در آن مجموعه آرزوی
موفقیت و پیروزی دارم.
با مهر
یاشار
پارسا
پيام آقای رضا پرچی
زاده
نبرد تا استقرار سکولار دموکراسی در ایران!
پس از سی و پنج سال
حکومتِ ظالمانه، ضدعقلانی و ضددموکراتیک در ایران، امروز رژیم جمهوری اسلامی در پی
مقاومتِ مداومِ مردمی و زیر فشارهای سنگینِ بینالمللی به زانو درآمده است. به همین
دلیل است که کلیتِ رژیم به طور عام، و «اصلاحطلبان» و «اعتدالطلبان» حکومتی به
طور خاص، دست به کار شدهاند و دوره افتادهاند تا با دادنِ باجهای سنگین به
قدرت های خارجی از یک طرف، و ایجادِ برخی آزادیهای اجتماعی در داخل، از طرفِ دیگر،
زمینهء عبور به فازِ جدیدی از جمهوری اسلامی را فراهم کنند. آنچه در این فرآیند
قرار است تغییر کند مقادیری از ظواهرِ کار است؛ وگرنه کلیتِ سیستمِ نادرست کماکان
برقرار خواهد ماند و ساختارِ سیاسیِ جمهوری اسلامی بدونِ تغییر قابلتوجهی به کارِ
خود ادامه خواهد داد. در چنین شرایطی، بر ماست که با همبستگی بر مبنای حقوق بشر و
بر اساس اصول دموکراتیک و از طریقِ روشنگری و فشارِ سیاسی/ مدنی بر رژیم نگذاریم تا
حیاتِ منحوسِ این رژیم اهریمنی بیش از این ادامه یابد.
در روزگاری که قسمتِ
اعظمِ دنیا در آتشِ استبداد میسوخت، ما ایرانیان با بر پا داشتنِ انقلابِ مترقیِ
مشروطه در بیش از یکصد سال پیش به استقبال حکومت قانون بر اساس سکولاریسم و
دموکراسی شتافتیم. در این یکصد و خردهای سال، مبارزه برای استقرار سکولار دموکراسی
در وطن کماکان ادامه داشته است، و در «محیط طوفانزای» ایران «خدای آزادی» ماهرانه،
و بعضاً نه چندان ماهرانه، با «ناخدای استبداد» در حال نبرد بوده است. امروز نیز
شایسته است که ما ایرانیان این نبرد را تا استقرار حکومتِ قانون بر اساس اصول
انسانی و دموکراتیک در ایران ادامه دهیم و به هیچ چیز کمتر از آن راضی نشویم، امری
که تنها نخستین گام در جهتِ ساختنِ و بهبود بخشیدن به اوضاعِ میهنِ بلازدهمان
خواهد بود.
رضا پرچیزاده
خردادماه 1393
پيام آقای هادی خرسندی
نوری علای عزیز
با سلام، نمی دانم کجائی و در چه حال هستی، شاید به این دلیل که
خودم را هم نمی دانم کجایم و در چه حالم فعلاً. می دانم که پیش از
هر
حرفی می خواهم رفتن سیمین بزرگ را به حضورت و به همه ی ایرانیان
تسلیت بگویم. در مورد «کنگرهء سکولار دموکرات ايران» خواهش می کنم،
اگر امکان دارد، مرا هم از باشندگان و حاضران در سالن فرض بفرمائید
و یکی از خودتان بگیرید و رویم حساب کنید. چه کنم که پای سفرم لنگ
است و مجال عزمم تنگ، اما دلم با شماست، جانم با سکولاریسم است و
با دمکراسی است و با ایران است و دل تنگم هم یکی از سازمان های
سکولار دمکرات ایران است! این چند سطر هم پیام من به این مجمع، با
پوزش از دیر کرد.
با احترام
هادی خرسندی
9 اگوست 2014
پيام
دکتر مهرداد درويش پور
از بابت دعوت
تان به شرکت در دومین کنگره سکولاردمکرات های ایران صمیمانه سپاسگزارم. عروج دوبارهء
بنیادگرایی اسلامی در منطقه و سازمان های تروریستی که بخشی از آن ها دست
بنیادگرایان اسلامی حاکم بر ایران را نیز در ترور و وحشت از پشت بسته اند، بیش از
هر زمان دیگر نشانگر این واقعیت است که ایران و منطقه بدون حکومتی سکولار شانسی
برای دمکراسی، صلح و امنیت پایدار نخواهد یافت. به این واقعیت تلخ می بایست
پراکندگی و ضعف نیروهای لائیک و سکولار طرفدار دمکراسی در ایران و منطقه که مانع از
اثر گذاری درخور آنها در روند تحولات است را اضافه کرد. به عنوان یک جمهوری خواه
پرو پا قرص طرفدار جدایی دین و دولت و استقرار دمکراسی، بی شک از هر گامی در راستای
برآمد نیروهای سکولار و دمکرات استقبال می کنم و بر آنم در این گونه همکاری ها باید
از تمایلات ماکسیمالیستی و تندروانه که تنها به انزوا و فعالیت فرقه ای نیروهای
سکولار و دمکرات منجر می شود، به طور جدی پرهیز کرد. هم از این رو بیش از هر زمان
دیگری به این نتیجه رسیده ام که دامنهء
همکاری ها باید همهء
کسانی را که با بنیادگرایی اسلامی و میلیتاریسم در منطقه مخالفند در بر گیرد و با
تساهل بیشتری به همکاری ها برخورد کرد.
با این همه برآنم بسیاری از کنگره ها، کنفرانس ها و اتحادهایی که در خارج شکل گرفته
اند، به رغم نیت خیر مبتکران آن با طرح پروژه های خیالی و وهم آلود خود، شوربختانه
کمترین اثری در دگرگونی اوضاع در ایران نداشته اند. از آن بدتر،
پاره ای از آن ها یا به دلیل ترکیب نه چندان خوشنام برخی از برگزار
کنندگان و شرکت کنندگان در آن و یا اهداف و سبک کار کنفرانس ها و یا وابستگی شان به
قدرت های خارجی، بیش از آن که گره گشا باشند، نومیدی و اعتمادزدایی از
برگزارکنندگان و شرکت کنندگان در آن را در بر داشته است. از این رو امید من این است
که این گونه گردهمایی ها که نفس برپایی آن ها نیز مفید است و از جمله گردهمایی شما
– در ادامهء
کار خود توجه بیشتری به این حساسیت ها نشان داده ، گام
های سنجیده و حساب شده تری بردارند تا نتیجه آن پرثمر تر شوند.
تا آن جا که به من بر می گردد، بیش از ده سال است که انرژی خود را به گردهمایی و
اتحاد نیروهای جمهوری خواه، دمکرات و سکولار اختصاص داده ام تا بتوان بدیل سومی را
در حیات سیاسی ایران ارائه کرد. اکنون اما بیشتر
مایلم به تأمل نظری در بارهء دشواری های این پروژه بپردازم تا به فعالیت های بی
وفقه عملی در پیشبرد آن که احتمالاً توسط دیگر دوستان همچنان دنبال می گردد.
در مورد کنفرانس ها و گردهمایی هایی که به قصد پروژهای دیگری شکل گرفته اند، و من
به آن دعوت شده ام، پرسش کلیدی که همواره با آن روبرو بوده ام، این است که آیا
نتیجه این مشارکت مثبت است یا نه؟ از یک سو سخت به اصل دیالوگ باورمندم و از سوی
دیگر تردیدم در مثبت بودن حضور در این گونه گردهمایی ها باعث شده است که تمایلی
چندانی به شرکت در بسیاری از آنها از خود نشان ندهم و یا در نهایت به رغم تمایل
اولیه ام از آن صرف نظر کنم. مایل هم نیستم هر عدم شرکتی به معنای مرزبندی با این و
آن و یا نفی این و آن پروژه تلقی شود.
از این رو ضمن آرزوی موفقیت برای شما و کنگره تان، پوزش مرا بابت عدم شرکتم در این
کنگره بپذیرید. نه راه های دیالوگ به حضور در این کنگره ها و کنفرانس ها خلاصه می
شود و نه عدم شرکت در هر کنگره و کنفرانسی الزاما به معنای نفی و ستیز با آن است..
با درودهای صمیمانه
مهرداد درویش پور
پيام
آقای محمد رضا روحانی
با سلام. در عين
کوشش برای شرکت در کنگرهء سکولار دموکرات های ايران، بد نديدم نکات زير را با شما
در ميان بگذارم:
شايد يکی از ايرانيانی
که، بدون آشنائی با مبانی و مقدمات سکولاريزم، با نمادهای آن آشنا شد مرحوم سيد
عبدالطيف شوشتری، نويسندهء کتاب تحفة العالم، باشد. اين تاجر ايرانی، در اواخر
سلطنت آقا محمد خان قاجار، برای تجارت به هند رفت. در آنجا قدرت و استقلال قضات
انگليسی را ديد و از آنان با عنوان «جـَج» (که همان
judge
انگليسی باشد) ياد می کرد. او از «جج» که از سلطان مقتدرتر است در خاطرات خود با
ستايش نام برد. در همين کتاب که به سال 1801، يعنی اوائل سلطنت فتحعليشاه نوشته
شده، او محل استقرار قضات، يعنی دادگاه، را «عدالتخانه» و از فوائد آن نوشته است.
بعدها، قائم مقام
فراهانی، ميرزا تقی خان امير کبير، سپهسالار و ميرزا يوسف مستشارالدوله، هر يک به
نوعی، برای تأسيس «عدالتخانهء عرفی» گام برداشتند و تاوان اين سودا را با جان
دادند.
106 سال بعد،
«عدالتخانه» در متمم قانون اساسی مشروطيت «ديوان عدالت عظمی» شد که «مرجع ثقلات
عمومی است» (اصول 171 و 189 در باب اقتدار محاکمات).
آيا، پس از 213 سال
استمرار، زحمات شما هم در راستای همان آرزوهای بيان شده در «تحفة العالم» نيست؟
کاری که شما دوستان می کنيد کاری است کارستان و بسيار سخت و «مرد هنر» می طلبد.
آرزوی موفقيت شما را دارم.
گرد آوردن ايرانيان
فرامرزی، بمنطور پيگيری يک خواستهء تاريخی آزاديخواهانه در شرايط امروز دشوارتر از
هميشه است. اجداد، پيشگامان و بخشی از دوستان ما در ايام سياه تبعيد در بمبئی،
کلکته، قاهره، نجف، استانبول، باکو، تفليس، پاريس، لندن، برلين، ژنو، و... بعدها در
پشت پردهء آهنين يا در اروپا، آسيا و امريکا، در قالب کنفدراسيون دانشجويان ايرانی،
يا سازمان های گوناگون سياسی همان اهداف را پی گرفتند. اميد است که شما هم بتوانيد
راه دخالت مؤثرتر ايرانيان فرامرزی را برای مشارکت بيشتر در مبارزات آزاديخواهانه
ملت ايران فراهم آوريد.
سی و شش سال پيش (26
خرداد تا 6 تير 1358) به ابتکار «جمعيت حقوقدانان ايران»، سميناری تحت عنوان
«خواسته های ملت از قانون اساسی» در باشگاه دانشگاه تهران برگزار شد. شرکت کنندگان
از 48 گروه، جمعيت، حزب، شورا، جبهه و سازمان و... بودند. من عضوی از هيأت تدارکات
اين سمينار بودم. ماه گذشته
يک گرد همآئی از ايرانيان برای بزرگداشت جناب صارم الدين صادق وزيری، پيشکسوت
بزرگوار وکلا و حقوقدانان ايرانی، در شهر فرانکفورت آلمان برگزار شد. برای اين
مراسم گزارشی از سمينار 36 سال پيش تهيه کرده بودم، همراه عين سند جمع بندی آن.
اگرچه از نظر شکل و
محتوا، زمان، مکان و شرائط برگزاری، آن سمينار 36 سال پيش با موضوع کنگرهء سکولار
دموکرات های ايران در شهر بوخوم آلمان، تفاوت هائی دارد اما، سمت و سوی آن سمينار و
اين کنگره هر دو آينده نگری و آينده پژوهی است، با اتکاء به حداکثر همبستگی ممکن.
در سمينار تاريخی حقوقدانان نيز، که تجربهء بی نظيری ست در مبارزات ملی، مرزبندی
های عقيدتی و ايدئولوژيکی مبنا نبود بلکه تلاش برای يافتن نقاط اشتراک هدف اصلی
سمينار را تشکيل می داد. از اين حيث شايد مطالعه، نقد و ارزيابی دست آوردهای نادر
آن سمينار برای گردهمآئی کنگرهء شما بکار آيد. آن را برايتان می فرستم.◄
پيروز باشيد
با درود ها و
بدرودها
محمدرضا روحانی
ـ 25 ژوئن 2014
پيام آقای پرويز صياد
دموكراسى غير سكولار؟ امرى ست محال؛ دل بر آن نتوان بست!
نوروز امسال وقتى آقاى اوباما انتخابات در جمهورى اسلامى را "دموكراتيك" ناميد و
انتصاب حسن روحانى را به مردم شريف ايران تبريك گفت، شرفى را كه تا آن زمان براى
دموكراسى قائل بودم در شرف زوال ديدم.
حال مانده ام به شما دوستان كه به عشق برقرارى سكولار دموكراسى به گردهمايى بوخوم
مى آييد چه بگويم، تسليت يا تهنيت؟
البته مفهوم دموكراسى در گرو نظر آقاى اوباما نيست و اسلام نفتى هم همهء زمامداران
جهان را آلوده كند و به فساد بكشاند، تغييرى در مفهوم يگانهء دموكراسى حاصل نمى
شود. چون برخلاف ديكتاتورى، دموكراسى انواع وأقسام ندارد تا آقاى اوباما، نوعى از
آن را در نظام ولايت فقيه تحقق يافته بپندارد. نكته اما اينجاست كه گزيدن عنوان
"سكولار دموكراسى" از جانب ما آيا معناى مترادف اش اذعان به انواع دموكراسى، از
جمله نوع غير سكولارش، نيست؟ يعنى ملغمه اى از دموكراسى اسلامى كه ملى- مذهبى ها يا
شبه اصلاح طلبان خودمان از طريق چپگراهاى آمريكا يى به كاخ سفيد چپانده اند؟
شبه اصلاح طلبان و ملى- مذهبى هاى امروزى اگر اكثريت مطلوب در جمهورى اسلامى به
حساب شان منظور شود، دموكراسى شان حاصل است و ديگر مشكلى با حكومت مذهبى يا ولايت
فقيه ندارند! أيا ما هم بر اين باوريم؟ يعنى دموكراسى براى ما هم موكول به حصول
اكثريت آراء انتخاباتي ست و هر نوع انتخاباتى؟
اگر چنين است دستور كار در كنگره فعلى بگمان من بايد تجديد نظر در تعبير ما از
مبانى دموكراسى باشد. دموكراسى حتى در حكومت هاى سكولار هم صرفاً با اكثريت آراء
انتخاباتى حاصل نمي شود. در نظام سكولار صدام يا قذافى با اكثريت مطلق انتخاباتى هم
به دموكراسى نمي شد رسيد و هم اكنون در نظام سكولار- مكتبى كره شمالى هم متصور نمي
توان بود.
جوهر دموكراسى، در مفهوم يگانه و يونيورسال خويش، برخوردارى انسان از آزادى در بيان
انديشيدن است كه اين به شهادت تاريخ تنها در نظامى ميسر است كه نظامنامه اش بر
پايهء جدايى دين و دولت تنظيم شده باشد. در چنين نظامى، دموكراسى نه تنها موكول به
حصول اكثريت انتخاباتى نيست كه بر پايهء مقابله با اكثريت است در حفظ حقوق اقليت.
تحبيب حسن روحانى و باج دادن به جمهورى اسلامى را توسط آقاى اوباما مي توان فراموش
كرد. ايشان برآمده و برگزيدهء حزبى هستند كه در سياست بازى گاه شباهتى تام و تمام
بهم مي زند با توده اى هاى خمينى پرداز خودمان. با اين همه نمونهء تدوين شده از
دموكراسى در مفهوم يونيورسال و يگانه اش، قانون اساسى كشور مطبوع ايشان، ايالات
متحده آمريكاست. اصل جدايى دين و دولت در قانون اساسى اين كشور كه در أن مسيحيان
قاطعانه در اكثريت اند، خواندن دعاى مذهبى را در مدارس دولتى جايز نمى شمارد. بعد
از واقعهء يازدهم سپتامبر و در سايه سوگ عمومى در آن كشور، نمايندگان مردم در
پارلمان و هم هيئت دولت همه به پا ايستادند بدعا خوانى و از هر نظر جو مناسبى پيش
آمد براى تصويب لايحهء دعاى صبحگاهى در مدارس. با اين حال شوراىعالى قضائى، كه
نهادى مستقل از دولت و ناظر بر اجراى مفاد قانون اساسى ست، از اجراى اين مصوبه در
مدارس دولتى ممانعت بعمل آورد. همين نخواندن دعاى مسيحى در مدارسى كه اكثريت قاطع
با محصلين و معلمين مسيحى ست و بپاس حضور اقليتى ناچيز از مذاهب ديگر بعمل مي آيد
خود يك آزمون تاريخى و پيروزى بزرگي است براى دموكراسى و بويژه براى اصل اساسى
مقابله با اكثريت در حفظ حقوق اقليت.
بدين ترتيب، با تكيه بر مفهوم يگانه و يونيورسال دموكراسى مي توان از نياز به هر
پيشوند و پسوندى رها شد. با حذف پيشوند سكولار حربه از كف معاندينى كه جمع ما را
دشمن دين بنامند و عوام را - بضرب همين عوامفريبى – بر خود دموكراسى بشورانند، نيز
مي گيرد. حتى ازين هم مي توان فراتر رفت و حال كه ريش دموكراسى هم - با تهنيت گويى
اوباما به جمهورى اسلامى - درآمده ، آزادانديشى را نشاند بر جاى واژه غير پارسى
دموكراسى. و بدين ترتيب در به روى همهء آزادانديشان ديگر - ولو با پسزمينهء مذهب و
مسلك - باز گذاشت.
مگر جزين مي خواهيم كه در ايران آزاد فردا هر آزادانديشى براى تجلى انديشهء خويش
مجالى برابر بيابد؟
من كه جزين نمى خواهم.
به اميد آن روز
پرويز صياد
مرداد 93
پيام رضا علامه زاده
يار هميشه همراه، اصغر سليمى عزيز،
سپاس فراوان مرا براى دعوت به دومين كنگره سكولار دموكرات هاى
ايران بپذير، گرچه مثل هميشه ترجيح مى دهم در كنار جمع فعالان
سياسى همچون تو كه آرمان شريف پى ريزى ايرانى سكولار و دموكرات را
انگيزه تلاششان قرار داده اند بمانم، تا در ميانشان. به اين دليل
ساده كه پاينبدى ام به هنر متعهد و اجتماعى را همخوان با فعاليت
مستقيم سياسى نمى بينم.
انتخاب نام سكولار دموكرات براى اين جمع را بسيار اميدآفرين مى
دانم. گر نيك نظر كنيم گوهر جنبش مترقى مشروطيت جز همين دو حرف
نبود: "عدالتخانه" به منظور تخته كردن دكان ملايان در بيدادگاههاى
شرعى، و "مجلس شورايملى" براى پايان بخشيدن به استبداد فردى
سلاطين. و دريغا كه هنوز هم، پس از بيش از يك سده تلاش، بسيار دور
از آنيم.
دست مهربانت را مى فشارم و براى تو و همراهانت در اين كنگره آرزوى
موفقيت دارم.
با مهر فراوان
رضا علامه زاده
پيام نمايندگان آقای کاظمينی بروجردی در خارج کشور
(خانم ها مریم موذن زاده و رویا عراقی)
شرکت کنندگان محترم دومین کنگره سکولار دموکراتهای ایران
با درود و احترام
ملت بزرگ ایران اکنون در برهه ای از تاریخ قرار دارد که سی و پنج
سال حکومت دینی را در پشت سر
گذاشته و چشم اندازی تیره و نامشخص در پیش رو دارد و خود را در
میان بحرانهای متعدد منطقه در تلاطم می یابد؛ بحران هایی که اگر
با دقت نگاه کنیم، ریشه در اختلافات مذهبی و عقیدتی دارند.
تجربهء تلخ سی و چند ساله حکومت دینی، به روشنی اهمیت جدایی دین از
حکومت را نشان می دهد و مردم لزوم برقراری یک حکومت غیر دینی و
مبتنی بر قوانین دموکراتیک را با پوست و گوشت خود احساس کرده اند.
اما در این میان سردمداران ِ حکومت ستمدینی، با توجه به این که
قدرت و بقای حکومت خود را از سوء استفاده از دین جستجو می کنند و
پایه های حکومت خود را بر باورهای دینی مردم بنا نهاده اند، مدام
بر طبل تبلیغات کوبیده و سکولاریسم را مفهومی ضد دین و عامل نابودی
دین و اعتقادات مردم معرفی می کنند.
با توجه به اینکه اکثر مردم ایران دین باور هستند،
ضرورت وجود افراد دین باور و در عین حال سکولار، کاملاً احساس می
شود و چه بسا کاملاً حیاتی و ضروری است. در این میان وجود روحانیون
یا رهبران دینی که اعتقاد به جدایی دین از حکومت داشته باشند، برای
روشنگری به ویژه در بین معتقدین و دین باوران، بسیار مغتنم است.
آقای سید حسین کاظمینی بروجردی، روحانی سرشناس که بخاطر دفاع از
اندیشه جدایی دین از حکومت در حال سپری کردن نهمین سال از محکومیت
یازده ساله خویش در زندان اوین است، برای پیشبرد جامعه به سوی
سکولار شدن بسیار کوشیده است. او نظرات اش را در قالب مقاله ای در
مورد سکولاریسم در داخل زندان نوشته است، رساله ای هم بر رد ولایت
فقیه نگاشته که اثبات می کند ولایت فقیه پایه و اساس دینی ندارد و
بدعت است. او با دانستن این موضوع که همبستگی و هم رایی رهبران
ادیان مختلف حول محور سکولاریسم می تواند تا چه اندازه بر گشودن
راه پر فراز و نشیب دموکراسی در ایران موثر باشد، از هموطنان و
بویژه رهبران ادیان مختلف درخواست کرده است که حول محور سکولاریسم
و احترام متقابل هم رای شوند و خواهان تشکیل یک حکومت سکولار با
قانون اساسی مبتنی بر اعلامیه جهانی حقوق بشر، گردند.
بنابراین، ضمن ارج نهادن بر تلاش های شما هموطنان که در این کنگره
گرد آمده اید تا یک بار دیگر علاقه و همبستگی خود را برای نجات
میهن عزیزمان، ایران، اعلام نمایید، به نمایندگی از سوی آقای سید
حسین کاظمینی بروجردی، اعلام می داریم که با شما عزیزانی که در راه
آزادی، عدالت و دموکراسی و حقوق بشر تلاش می کنید همراه می شویم تا
برای رسیدن به یک حکومت سکولار که تنها راه نجات ایران از این
وضعیت دهشتناک استبداد دینی است تلاش و مبارزه نماییم.
نمایندگان آقای کاظمینی بروجردی،
مریم موذن زاده و رویا عراقی
پيام آقای علی ليمونادی
دوست گرامى آقاى اسماعيل نورى علا
من خيلى متاسفم كه پس از
35
سال كم ترين همكارى در راه همبستگى ايرانيان كوچ كرده را شاهد
هستم. «اتحاد جمهور خواهان» دوازده سال قبل با انرژى و همبستگى خيلى بيشترى آغاز شد
ولى پايدارى و گسترش آن ناچيز بود. سكولار دمكراسى اصولاً بايد طيف گسترده ترى را
در بر بگيرد و من به آن اميدوارم. اما متأسفم كه در تاريخ برگزارى نشست بوخوم،
بعلت قرار قبلى، مجبورم در پاريس باشم، ولى نام مرا حذف نكنيد و براى پوشش خبرى
بوخوم تا حد امكان اقدام خواهم كرد.
موفق باشيد
على ليمونادى
24 ژوئيهء 2014
پيام خانم آذر ماجدی
آقای نوری علای عزیز
با کمال تاسف باید اطلاع دهم که بعلت مشکلات شخصی من مجبور شدم که
سفرم را به آلمان کنسل کنم. اگر امکان اسکایپ داشته باشید من
میتوانم از طریق اسکایپ در جلسه شرکت کنم. با اعلام تاسف دوباره و
آرزوی
یک جلسه خوب.
آذر ماجدی
8 اگوست 2014
پيام آقای دکتر گلمراد مرادی
هم میهنان بسیار
عزیز و ارجمندم،
با درودهای فراوان
بر شما عزیزان و آرزوی توان هرچه بیشتر برای گرد آوردن اکثر هم میهنان محترم با
عقاید گوناگون در زیر یک چتر،
و آن
هم چتر سکولاریسم مخالفان این رژیم اسلامی حاکم بر ایران. از دعوت شما عزیزان بسیار
سپاسگذارم و این افتخار من است که در کنگره دوم سکولارهای ایران شرکت کنم تا شاید
قادر باشم در حد توان خدمتی به روند دمکراسی در ایران افراطی زده بکنم.
من در ماه آگوست به
شهر ونکوور کانادا دعوت شده ام و هنوز معلوم نشده که دهم آگوست باید پرواز کنم یا
دیر تر. اگر دیرتر باشد با کمال میل در کنگره شرکت خواهم کرد و اگر زودتر باشد،
عذرم را بپذیرید.
چیزی که می خواهم
به عرض شما عزیزان و خوانندگان محترم برسانم، آن
است که من،
به عنوان یک کرد ایرانی،
شکی در آن ندارم که هدف
کنگره بطور کلی و شما عزیزان با قلب پاک برای تحق بخشیدن به آزادی و دمکراسی در
جامعهء
چند ملیتی،
یا به قولی چندین قومی (فارس و آذری و کرد و بلوچ و عرب و ترکمن و غیره)، بطور
ویژه، می کوشید اکثر اپوزیسیون فعال را دور یک میز جمع کنید. این کوشش لایق ستایش
است که ما در سیستم آیندهء
ایران با مشکلی که اوایل انقلاب 57 دست بگریبان شدیم، نشویم.
بنده دراین زمینه
برای شماها عزیزان و فعالان جنبش آرزوی پیروزی دارم و برای کنگره دوم سکولارهای
ایران همچنین.
با آرزوی پیروزی
گلمراد مرادی
سخنگوی "مرکز حقوق
بشر زاگروس" در ژنو
پيام آقای ايرج مصداقی
دوستان گرامی،
ممنون از
محبتتان و دعوتی که از من برای شرکت در «دومين کنگرهء سکولارهای ايران» کردید.
متأسفانه در تاریخ یاد شده من برای
کاری ضروری
در آمریکا هستم
و نمیتوانم تاریخ آن را
تغییر دهم. من اگرچه،
به خاطر وظیفهای که بر دوش گرفتهام،
میکوشم مستقل از تشکلهای سیاسی حرکت کنم اما از هرگونه تلاش برای تجمع ایرانیان
و متشکل شدن آنها حمایت میکنم. جمع افرادی که به یک دیدگاه سیاسی گرایش دارند
بهتر از تفرق آنهاست. با افراد منفرد و تنها نمیتوان اپوزیسیون تشکیل داد. بدون
آلترناتیو مورد حمایت مردم نمیتوان رژیم را ساقط کرد.
گفتگو میان
جمعهای مشخص با دیدگاههای معین راحتتر و نتیجهبخش تر است. از این بابت من از
تشکیل «کنگرهء سکولارهای ايران» به عنوان قدمی در این راه حمایت
کرده
و
موفقیت روزافزون شما را آرزو میکنم.
با بهترین آرزوها
ایرج مصداقی
پيام آقای فريدون
معزی مقدم
دوستان گرامی، خواهم
کوشيد تا در کنگره شرکت کنم اما خواستم از هم اکنون گفته باشم که
در
مورد حمایت از کنگره طبیعی
است تمام کسانی که عضویت در
این جنبش را پذیرفتهاند پشتبیان و همدل و همراه با کوششهای ترویجی اندیشههای آن
باشند. اتفاقاً دیروز در معرفی بیشتر این تلاش سیاسی و اجتماعی کمابیش پاگرفته و
جسمیت یافته به دوستی همیشه مردد و خردهگیر
ِ
کوششهای برون
مرزی چند خطی مینوشتم و اینجا تکرار میکنم:
«کسی تعهدی نداده
است و نمیتواند بدهد که
این راه به مقصد آرمانی خود برسد. تعهدی نداده
است که "تا دو ماه دیگر"
... همهء
مهاجران و پناهندگان و
فراریان از نظام ملایان و نیزه
داران آن، به
ایران برگردند و با آغوش باز
ملت روبرو شوند. ضمانت تمام و کمالی هم نیست که این جنبش هرگز به
بیراهه نیفتد. آنچه مسلم
است ایناست که هرچه زودتر ما مردم سرزمین ایران با حفظ تمام ارزشهای تباری و
نژادی و فومی و دینی و زبانی و فرهنگی بهآن دلآگاهی و بلوغ سیاسی و اجتماعی برسیم
و مجاب شویم که بیمهء
دوام هویت سیاسی و هستی ملی ایران و سربلندی مان جز در چهارچوب وفاقی بلندنظرانه
برای استقرار نظام سکولار دموکراسی میسر نخواهد شد».
بنابراین،
ما پیروان سکولار دموکراسی،
این اندیشهء
مترقی و انسانگرا، در مقابل
هجوم و سیل و سونامیهای واپسگرایی اگر نقش و اثری بتوانیم داشته باشیم همت در
تفهیم خردمندانه و گسترش اصل و شرط آزادگی انسان در مقابل هر
نوع ایست و قدغن و نهی و
دُگم و فرمان و تابو و حرمت سنت و باور دینی و غیر دینی، زمینی و آسمانی خودِ ما
ایرانیان است.
ذات و نهاد نظام
سکولار دموکراسی بر آدم کشی استوار نیست و بلکه
ممانعت از کشتار انسان
های آزاده یا وابسته به هر دین و مسلک است و بس.
برای همهء
فعالان ترویج اندیشه سکولار دموکراسی در ایران آرزوی پیروزی دارم. همیشه موفق و
سربلند باشید،
ارادتمند،
فریدون معزی مقدم
پيام آقای مهدی مفخمی
دوست عزیز و ارجمندم،
آقای نوری علا
از من خواسته بودید که، به علت
ناممکن شدن
حضورم در کنگرهء
سکولار دموکرات های ایران،
پیامی به آن تقدیم کنم . مانده بودم که چه بگویم و بنویسم که با وجود قلم قاصرم در
خور کوشش های برگذار کنندگان کنگره و بخصوص شخص شما باشد
که به نوشتهء اين هفتهء شما با عنوان «تجزيه
آفرينان و آيندهء ايران»
برخوردم.
این نوشتار ، که حاوی نظرات و خواسته های کل میهن دوستان سراسر ایران،
از هر مرام و مسلکی،
است و براستی دستمایهء
سال ها تجربه، تحقیق و کوشش هایتان در درک و تجمیع خواسته های منطقی تمامی مردم
ایران است، چنان تحت تأثیرم
قرار داد که،
بقول سعدی،
دامن
ام
از دست برفت. با الهام از آن،
آرزو مندم که بزرگان سیاسی و فرهنگی ایران،
بدور از حب و بغض های کلیشه ای این سال ها،
به گرد یکدیگر در آیند و،
دست در دست هم،
ایران عزیز را از ورطه ای که در آن غرقه است بدر آورند. به امید آن روز. این پیام من
است
به همهء
شما عزیزان و
شرکت کنندگان در
کنگرهء
پیش رو در بوخوم آلمان.
دوستدار
مهدی مفخمی .
دبیر دفتر مطالعات سیاسی - جنبش سکولار دموکراسی ایران
عضو حزب مشروطه ایران (ليبرال
دموکرات) – شاخه واشنگتن
پيام آقای منوچهر مقصودنیا
با درود فراوان به شما و با آرزوی موفقیت تان در مسیری که در پیش دارید؛
از دعوت تان برای شرکت در "کنگرهء سکولار دموکرات های ایران" صمیمانه تشکر می کنم.
از اینکه شما، در چنین ابعاد وسیعی از نیروها دعوت بعمل آورده ايد تا درکنگرهء
سکولار دمکرات های ايران شرکت کنند، به شما تبریک می گویم و به سهم خود آرزو می کنم
که تلاش های این چنینی راه را برای رسیدن به هدف تاریخی مان، یعنی توافق در گسترهء
ملی بین همهء نیروهای سکولار و دمکرات ایران، برای رسیدن به ایرانی آزاد و
دمکراتیک، ایرانی عاری از تبعیض های، دینی ــ عقیدتی، جنسیتی، اتنیکی، فرهنگی، و
برای استقرار دمکراسی مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشر و ضمائم پیوست اش، هموار
نماید.
متاسفانه، علیرغم خواست قلبی برای شرکت در این نشست، بدلیل برنامه های شخصی از قبل
ریخته شده، امکان شرکت را ندارم.
دست تان را بگرمی می فشرم و آرزوی برگزاری کنگره ای پربار دارم.
26 تير 1393
پيام دکتر عليرضا نوری زاده
با درود به دوست و یار دیر و دورم دکتر نوری علای عزیز، و همهء شرکت کنندگان در
نشست دومین کنگره سکولار دموکرات های ايران در بوخوم،
از اینکه به لطف اهالی ولایت فقیه غالب و مغلوب، بخت دیدار از آلمان دیری است از من
سلب شده است، بناچار، این چند خط از دل برآمده را پیشاپیش می فرستم باشد که آرزوی
خفته در آن در بوخوم در گفته ها و بحث های شما جای داشته باشد.
ما مردمانی هستیم که در فرصت های تاریخی خواب مان می گیرد و، بعد از فرو ریختن سقف
خانه بر سرمان، تازه می فهمیم وقتي "آن زلزله ای که خانه را لرزاند" (با الهام از
نادرپور همیشه مانا) بر سرمان نازل شد، در خواب بودیم و مشغول دیدن خواب دمکراسی و
برابری.
دولت ملی ما به علت نفاق یاران، خودخواهی های رهبران، و عدم توجه رئیس دولت آزاده و
محبوب به پایان گرفتن فرصت طلائی و صبر مردم، سرنگون شد. ده سال بعد فرصت دیگری
پیش آمد تا، در یک روند آرام، آرزوهای ما و نسل مشروطه تحقق پیدا کند اما حاضر شدیم
برای دستمالی قیصریه ی خانه پدری به آتش کشیده شود و حتی ترجیح دادیم به جای تأیید
اصلاحات شاه، عملاً هم پیمان مرتجعانی شویم که برایمان خواب بازگرداندن مان به غار
اصحاب کهف را دیده بودند. و همینطور آمدیم و در سال 57 ، صبح صادقی را که شاپور
بختیار وعده اش می داد انکار و به فجر کاذب اقتدا کردیم . 35 سال گذشت و ما همچنان
به ذکر مصیبت و ملامت خویش و غیر مشغولیم که: چرا خواب مان برد؟ آیا انگلیس مقصر
بود یا ابراهیم یزدی؟ آمریکا بود که ما را به این روز انداخت یا ارتشبد حسین
فردوست؟!
و می بینم که من هم دارم ذکر مصیبت می کنم. باری هدفم اما این نبود. من، به عنوان
یک نویسنده و تحلیلگر، در جستجوی جایگاه سیاسی نیستم، گو اینکه، به علت نوع کارم،
خود بخود، هر کاری می کنم سیاسی فرض می شود. اینجا اما از صمیم دل می گویم که زمان
تفرقه و جدائی واقعاً به سر آمده است و، اگر به خود نیائیم، مثل روس های سفید شاید
چشم نوادگان مان به وجود پوتین وطنی روشن شود. می رویم بی که بخت سر زدن به خاک
خانهء پدری نصیب مان شود. خانه مان از پای بست ویران است و ما در باب نقش ایوان
مشغول زد و خوردیم و دلمشغولی ما این است که در 28 مرداد میخ صلیب به لاهوت مان فرو
رفت یا به ناسوت مان.
این واقعیت تقریباً جا افتاده ای است که «حکومت مذهبی» بدترین است و راه نجات ایران
و جلوگیری از فرو پاشیدن بنیان خانه پدری «جدائی دین از حکومت» و برپائی یک نظام
مردمسالار سکولار مقتدر اما غیر متمرکز است. با این حساب نباید دعوائی داشته باشیم
اگر کسانی بخواهند این آرزوی ملی را در هیأت حقیقی و حقوقی اش، تجلی دهند؛ یعنی
همین کاری که دکتر نوری علا و دوستان اش می کنند.
مطمئن باشیم نیروهای سکولار آینده سازان ایرانند. کارشان را زیر سوال نبریم. یاری
شان رسانیم و بکوشیم اگر یار شاطری نیستیم بار خاطری نباشیم. من از صمیم دل توفیق
شما را در دومین کنگره ی سکولار دموکرات های ايران آرزو می کنم. باشد که پس از این
کنگره، رایات همدلی و همبستگی در داخل و خارج کشور را در اهتزاز ببینم.
یاران! وقت جدائی نیست؛ همدلانه در هر پایگاه سیاسی که هستیم فقط به ایران
بیاندیشیم. این را زنده یاد دکتر عاملی تهرانی، کوتاه زمانی پیش از تیرباران اش، در
دادگاه عدل اسلامی خمینی آواز داد.
علیرضا نوری زاده
12 ژوئیه 2014
پيام های واصله از سازمان های سياسی
پيام دبيرخانهء حزب حکمتيست (خط رسمی)
دوست گرامی، آقای نوری علا
با تشکر از دعوت شما. حتما در اسرع وقت شما را از تصمیم حزب حکمتیست (خط رسمی) مطلع
خواهیم کرد.
با احترام
از طرف دبیر خانهء حزب
شیوا امید
20 جون 2014
پاسخ حزب ايران آباد
جناب نوری علاء گرامی
با درود.
پاسخ به ایمیل شما مشمول تاخیر شد. می دانید که در حال آماده سازی آغاز به کار
تلویزیون دیدگاه بر روی ماهواره هستیم و وقت زیادی می برد.
موضوع پیشنهادی شما در جلسه ی فعالان حزب ایران آباد بررسی شد و در اولویت کاری
قرار نگرفت.
برای شما و دوستانی که در این گردهم آیی شرکت دارند آرزوی بهترین موفقیت ها را در
مسیرخدمت به میهن عزیزمان داریم.
با مهر و احترام
کورش عرفانی
28 جون 2014
پاسخ حزب دموکرات کردستان ايران
إستاد گرامى جناب نورى علا، با درود
پاسخ ارسالى إز طرف اقايان هجرى، شرفي و
اينجانب مي باشد.
متأسفانه ما از شركت معذوريم.
با عرض ادب
شاهو حسينی
4 جولای 2014
پيام سازمان های جبههء ملی ایران در خارج از کشور
(بوسيلهء آقای همايون مهمنش)
برگزار
کنندکان محترم "کنگرهء سکولار دموکرات های ایران"
جناب
آقای دکتر اسماعیل نوری علا،
از دعوت
شما به "کنگره سکولار دموکرات های ایران" که در بوخوم آلمان تشکیل می شود متشکرم.
اینجانب یکی از مسئولان اجرائی سازمان های جبههء ملی ایران در خارج از کشور می باشم.
سازمان ما اتحاد با افراد را درست نمی داند و معتقد به همکاری با
سازمان های سیاسی ای است که خط مشی سیاسی و برنامهء روشنی برای تحقق دموکراسی
دارند. امیدواریم که کنگرهء شما کنگره ای موفق باشد و بویژه بتواند خط مشی و
برنامهء سیاسی سازمان شما را برای تحقق این اهداف روشن
نماید.
بنظر
ما، اتحاد با نزدیکی اهداف، اصول فکری و روش مبارزه ممکن می شود و نه صرفاً نزدیکی
شعارها. برای ما همکاری با سازمان هائی که صحبت از استقلال، آزادی و دموکراسی و
حقوق بشر می کنند اما با اقدامات خود بی اعتقادی خود را به این مقولات نشان می دهند
مطرح نمی باشد. نمونهء آن طیف طرفداران پادشاهی است که هنوز دوران رژیم دیکتاتوری
گذشته را "دوران طلائی" می نامد و همان
شیوه
های حکومت فردی را دنبال می کند؛ و یا آن بخش از طیف های مذهبی که از حکومت خونین
خمینی به عنوان "دوران طلائی" یاد می کند. نمونهء دیگر گروه های حامل ایدئولوژی های
بسته اند که به مبارزه برای استقلال، آزادی، دموکراسی و حقوق بشر تقدم لازم را در
مبارزات خود نمی دهند.
با توجه
به نکات فوق، امیدوارم نزدیکی مصوبات کنگرهء شما به ما امکان دهد که به گفتگو برای
یافتن راه های همکاری بپردازیم. تا آن زمان اینجانب هنوز زمینهء لازم برای شرکت خود
در کنگرهء شما را فراهم نمی بینم و از این اقدام معذورم.
همایون
مهمنش
7
ژوئیه
2014
پاسخ سازمان جمهوريخواهان ايران
جناب آقای نوری علا،
با
عرض سلام و تشکر از دعوت دوستانهء
شما برای شرکت در کنگره ای که در بوخوم برگزار می کنید، متاسفانه نه می
توانم در این کنگره شرکت کنم و نه پیامی بفرستم. شرکت دوست دیگری از سازمان ما نیز
مقدور نیست.
باسپاس مجدد و تقدیم احترام
بیژن حکمت
پيام
دبيرخانهء
شاهزاده رضا پهلوی
جناب آقای دکتر اسماعیل نوری علا
کمیته برگزاری کنگره سکولارهای دمکرات ایران
با سپاس از دعوتنامهء دومین کنگرهء سکولارهای دمکرات ایران، به تاریخ نهم و دهم ماه
اوت 2014.
شاهزاده رضا پهلوی، رییس شورای ملی ایران، در سفر خواهند بود و امکان همراهی با
کنگره را بصورت حضوری و یا غیرحضوری نخواهند داشت.
امید است، همهء نیروهایی که در راه رسیدن به سکولاریسم، دمکراسی و مردم سالاری در
تلاش هستند در آینده ای نزدیک به نتیجهء مطلوب دست یابند.
پاینده ایران
دبیرخانه شاهزاده رضا پهلوی
9 جولای 2014
پيام حزب مشروطه ايران (ليبرال دمكرات)
دوستان و همرزمان گرامي
بسيار خشنوديم كه به
همت شما دومين كنگره سكولار دمكراتهاي ايران برگزار ميشود و هم انديشاني ازادي
خواه، كه رهائي ايران از شر نظام ايران بر باد ده جمهوري اسلامي و برقراري يك نظام
سكولار دمكرات را سر لوحه برنامه ها و اهداف خود قرار داده اند، ميتوانند از نزديك
با يكديگر اشنا و براي ادامه راهي كه در پيش گرفته اند به تبادل نظري دوستانه
پرداخته و برنامه ريزي كنند.
براي حزب مشروطه ايران
(ليبرال دمكرات) كه از اولين روزهاي تاسيس خود همواره در اين بيست سال گذشته ارزوئي
جز متشكل ديدن ايرانيان مبارز و ازاديخواه در سازمانهائي منسجم با ساختاري دمكرات
نداشته و ندارد، مايه بسي خشنودي و اميدواري است كه ايرانيان ازاده و دمكراتي چون
شما دوستان را كوشا در سازماني ببيند كه اهدافش با اهداف حزب مشروطه ايران ( ليبرال
دمكرات) اگر در همه موارد يكي نبوده و نيست، كه نبايد هم باشد، در بسياري از موارد
كليدي همخواني و همراهي داشته و دارد و بسيار نزديك است.
گرچه حزب مشروطه ايران
( ليبرال دمكرات) به خاطر در پيش بودن كنگره دهم و بيستمين سال تاسيس حزب قادر به
شركت و يا اعزام نماينده به اين كنفرانس نيست اما با اين حال از صميم قلب موفقييت و
دوام انرا در سالهاي اينده خواستار است و به همه شركت كنندگان و دست اندركاران ان
به خاطر كار مهمي كه در پيش گرفته اند و تلاشي كه ميكنند شادباش گفته اميدوار است
كه اين تشكيلات بتواند به سهم خود راه رهائي ايران را هموارتر كند.
ما باورمندان به
نظامهاي ليبرال دمكرات و سكولار همه در راه رهائي سرزميني تلاش ميكنيم كه بيش از هر
چيز به انديشه هاي نو و مترقي و گسترش ان در جامعه نه تنها در حرف كه در عمل،
بوسيله سازمانها و احزابي امروزي و منسجم كه بتوانند فرهنگ تحزب و تلاش سازمان
يافته و منسجم را در چهارچوب احزابي دمكرات در جامعه نهادينه كنند و در فضائي سالم
رقابت كنند، نيازي مبرم دارد. از همين روي نيز حسن انتخاب شما براي برگزيدن چهارده
مرداد سالروز انقلاب مشروطه، انقلابي كه روي به ترقي و تجدد و اصلاح نظام سنتي و
كهن پادشاهي داشت را براي برگزاري كنگره خود به شما شادباش گفته موفقييت كنگره
سكولار دمكراتهاي ايران را خواستاريم.
اختلاف نظر ما در
چهارچوب نظام اينده ايران از پادشاهي تا جمهوري هر اندازه هم اصولي و عميق، نبايد
مانع تلاش مشتركمان براي رهائي ايران و ايرانيان، ايرانياني كه در نهايت انتخاب
كننده نظام دلبخواه خود چه پادشاهي و چه جمهوري در يك انتخابات ازاد و دمكراتيك
خواهند بود، شود.
ما تا رهائي سرزمينمان
ايران در كنار همه نيروهاي دمكرات و ازاديخواه خواهيم ماند و براي همه انان جز
بهترين ها را نخواهيم خواست.
با آرزوي موفقييت و
دوام تلاش هاي شما ايران دوستان گرامي
حزب مشروطه ايران
(ليبرال دمكرات)
پيام حزب مردم بلوچستان
جناب دکتر نوری علاء گرامی
سپاس از دعوت جنابعالى به شرکت مان دردومين "کنگره سکيولار دموکرات ھاى ايران"
درشھر "بوخوم" آلمان و پوزش از تأخىر در پاسخ به آن۔
برای داشتن جامعه ای پويا، با ثبات و خاصاً تأمين همزيستی مسالمت آميز انسانها در
جوامعی که يکدست نبوده و متشکل از مردمان گوناگون اند، با نگاهی به تاريخ پر فراز و
نشيب جوامع انسانی، ضرورت استقرار "سکيولاريزم و دموکراسی نوين" به مثابه دو رکن
اساسی جدايی ناپذير به اثبات رسيده اند ۔ زيان حاکميت های دينی _ايدئولوژيک و
تماميت خواه بر جوامع انسانی را هم اکنون در کشورهای خاورميانه و از جمله کشور
ايران شاهديم و نيازی به نقب زدن در تاريخ گذشته نيست۔
در عصر کنونی نميتوان شخصيت و يا جمع سياسی ای را که باور به سکيولاريزم و دموکراسی
نوين نداشته باشد، در زمره نيروهای مترقی محسوب داشت۔ لذا هرتلاشی که در تقويت جبهه
کنشگران سکيولار و دموکرات انجام گيرد، بجای خود ارزشمند ميباشد۔ از اينکه چنين
همايشی از بخشی از فعالين سکيولار و دموکرات جامعه ايران در شهر "بوخوم" آلمان
بمنظور گسترش همگرايی و همآهنگی در ميان آنان برگزار ميگردد، بسيار خوشحاليم، زيرا
که همآهنگی و همبستگی جز از طريق ديالوگ يا "گفت و گو" و تعامل حاصل شدنی نيست۔
متأسفانه بنا به شرايط کاری قادر به شرکت در اين گردهمآيی نبوده و برگزاری کنگره ای
موفق از گردهم آيی بخشی از کنشگران سکيولار و دموکرات ايرانی در شهر "بوخوم"
آلمان را آرزو ميکنيم
با احترام
رحيم بندويی از "حزب مردم بلوچستان"
****************************************************************************************
فهرست نام حاميان تشکيل کنگره و مؤسسين
آن
به ترتيب الفبا:
محمدرضا آذر پاد، بهرام آزادفر،
بابک اجلالی،
نويد اخگر،
کيقباد اسماعيلی،
فريبا اعتماد (فالک هاوزن)، فرحناز اعتمادی، نصی افروز،
صدرالدين الهی، مهران امیراحمدی، امير اميری،
فاروق اميری، مهدی امين، ناصر امين پور، اميل ايمانی،
سعيد بهبهانی،
بهروز به نژاد،
رضا پرچی زاده،
بهزاد پرنيان، علی پيشرو،
فرزانهء تأييدی، پريوش تجدد، مسعود تقی زاده، پويا داويس،
محمد جلالی چيمه (م. سحر)،
مهدی جوادی نژاد، کيهان خاموشی،
اسفنديار خلف، ضياء راضی،
حميدرضا رحيمی، فرهاد رضازاده،
کيانوش رمضانی،
درويش رنجبر، محمدرضا روحانی، ميثم رودکی،
روح الله زم، مهدی زمانی، فرخ زندی، سام سرابی، محمد سرتیپی،
اردلان سرفراز،
مهوش شائق، مجيد صادقی، البرز صادقيان،
خسرو صبا زاده، بدری صفوی،
محبوبهء عليزاده هرسينی، منصور علی نژاد
، شهلا غفوری، فاضل غيبی، سعيد فربخش، امير فرجی،
فلورا فرزاد، حسن فرزين، امير فرنودی،
سرهنگ محمد حسين قاسمی، مهدی قاسميان،
حسين قلی پور، کيا کيانی،
علی ليمونادی،
رضا مبين، مجيد محجوبی، سيروس محسن وند،
منوچهر محمدی، بيژن مختاری، اصغر مردانی،
مهدی مفخمی،
نيک مصدقی، فريدون معزی مقدم،
داود مقدوری، علی ملکی،
صباح لطفی، اميرهوشمند ممتاز، عليرضا
منصوری، عليرضا منوچهری،
حسام سید موسوی، رضا موفقی، حميد مهرصفت،
هوشنگ مهينی، محمود ميرخانی، بهمن ناصح،
احمد نورمحمدی آبادچی،
عليرضا نوری زاده،
کيومرث نيک رفتار،
اصغر واقدی، رستم وفاداری،
غلام وکيلی، مصطفی هدايت نيا.
********************************************************************************************
جمع مبالغ ريخته شده به
حساب کنگره تا امروز از جانب حاميان و برگزار کنندگان آن: 7500 دلار
(نام کمک کنندگان، در
صورت موافقت شان، پس از برگزاری کنگره همراه با صورت هزينه ها منتشر خواهد شد)
اطلاعات برای اعطای کمک های مالی
شما
◄
*************************************************************************************
متن دعوتنامهء عام
هموطنان به جان آمده از بد کاری های
حکومت اسلامی!
در
گردهمائی و کنگرهء سکولار
دموکرات های ايران شرکت کنيد!
دعوتی از شخصيت ها، سازمان ها و
کوشندگان سياسی معتقد به سکولار دموکراسی
27 خرداد 1303 ـ 17 ژوئن 2014
خوانندهء گرامی ِ اين نامه!
تقاضا داريم که نامه را تا به آخر بخوانيد و سپس تصميم بگيريد که می خواهيد با
محتوای آن چه کنيد.
اين نامه حاوی دعوتی عام است برای انجام يک گردهمآئی؛
دعوتی ست از شخص شما، بعنوان فردی از مجموع ايرانيان و همپيوندان احزاب سياسی
ايرانی که خود را عضو اپوزيسيون حکومت اسلامی مسلط بر کشورمان می دانند،
و نيز دعوتی است از ديگرانی که، چون شما، به جدائی ناپذيری ِ دموکراسی از سکولاريسم
می انديشند.
حتی دعوتی است از مخالفان سکولار دموکراسی تا اگر نظری دارند آن را حضوراً با
ديگران در ميان بگذارند.
در اين راستا، در پايان اين نامه، فهرستی از نام های حدود هزار تن ايرانی شناخته
شده ـ نويسنده، تحليل گر، برنامه ساز، نويسنده، هنرمند، انديشه ورز و فعال سياسی ـ
گرد آوری شده و هر يک مخاطب صريح اين نامه اند.
اما اگر نام شما يا کسی که شما می شناسيدش در اين فهرست نيامده باشد اين امر هرگز
به معنای آن نيست که او دارای «شرايط ويژه»ی شرکت در اين گردهمآئی نيست، چرا که
اساساً هيچگونه شرايط ويژه ای به اين دعوت سنجاق نشده است.
اين دعوتی از شما و همگان است تا، بدون هيچگونه تعهد و پيوند سازمانی با نهادی خاص،
دو روزی را گرد هم آئيم و به سرنوشت آيندهء وطن مان بيانديشيم و به يافتن راه حل
های واقع گرايانه بپردازيم.
نام اين گردهمآئی «کنگرهء سالانهء سکولار دموکرات های ايران» است.
برگزار کنندگان آن، بدون قائل شدن به حق ويژه ای برای خود، قصد دارند کنگرهء امسال
را، که پس از نخستين کنگره که سال پيش در واشنگتن برگزار شد، دومين کنگرهء سکولار
دموکرات های ايران محسوب می شود، با ترغيب شما به شرکت در آن برگزار کنند و، در اين
راستا، به شما توضيح دهند که چرا حضور فعال تک تک نيروهای سکولار دموکرات است که می
تواند نيروی واقعی سکولار دموکراسی را در سپهر سياست امروز کشورمان آشکار سازد.
خواست های ما چنين اند:
- اين کنگرهء را رهبران و يا نمايندگان احزاب سياسی منطقه ای و سراسری افتتاح کنند؛
و با شرکت در اين کار تعهد خود را به حفظ حدود و ثغور ايران بی تبعيض آينده به
نمايش بگذارند. از آنجا که از هم اکنون نمی توان پيش بينی کرد که کدام سازمان های
معتقد به ضرورت انحلال حکومت اسلامی، استقرار حکومت سکولار دموکرات و حفظ تماميت
ارضی ايران از طريق رفع ستم از همهء ايرانطان متعلق به اقوام، زبان ها، و مذاهب و
عقايد ايران در اين مهم شرکت خواهند کرد، از متقاضيان می خواهيم تا تاريخ اول مرداد
ماه 1393 در اين مورد اعلام آمادگی نمايند. در عين حال با توجه به وقت جلسهء اول
کنگره که در طی آن مراسم افتتاح و مجلس بحث اول انجام خواهد شد، مدت 90 دقيقه از
صبح شنبه نهم آگوست به مراسم افتتاح اختصاص يافته و به نمايندگان بيست سازمانی که
تا قبل از اول مرداده ماه 1393 نام نويسی کنند فرصت شرکت در مراسم افتتاح داده
خواهد شد. همچنين هر گاه که تعداد داوطلبان به عدد 20 رسيد بلافاصله ليست بسته
خواهد شد و از ساير تقاضا کنندگان درخواست خواهد شد تا به صفت شخصی (و نه تشکيلاتی)
در مباحث کنگره شرکت کنند.
- شرکت کنندگان در جلسات چهارگانهء دو روز کنگره، که شرح پيشنهادی برنامهء آن در اين
پيوند آمده است، اعم از شخصيت های سرشناس و فعالان کمتر شناخته شده، همگی
خود را صاحب کنگره بدانند و، بجای نشستن و گوش فرا دادن به سخنرانی های مرسوم، کلاً
بصورتی آزادانه در تبادل نظرها، مناظره ها و مباحث شرکت کنند.
- کنگره جولانگاه انديشه و ادب و هنر سکولار دموکرات های ايران باشد.
- برای بهتر شدن سالانهء آن همگان بتوانند پيشنهاد دهند و اعلام آمادگی داوطلبانه
کنند.
- کنگره را تبديل به ميعادگاه سالانهء همهء سکولار دموکرات های ايران نمايند.
- و باور داشته باشند که حضور هر يک از آنان در اين کنگره دارای اهميتی بالاتر از
هر سخنرانی و بحثی است. سخنرانی ها را می توان از راديو و تلويزيون شنيد؛ بحث های
نظری و آکادميک را می توان در کتاب ها خواند، يا از راديو تلويزيون ها دريافت و در
سمينارها تعقيب کرد. اما هيچ کدام اينها نمی توانند به پيدايش و نمايش جمع سکولار
دموکرات ها، همچون يک نيروی واقعی سياسی ـ اجتماعی ايرانی، کمک کنند. تنها حضور
داوطلبانه و منسجم ما در اين گونه گرد همآئی ها است که می تواند «سيمرغ» را از گرد
هم آمدن «سی مرغ» بوجود آورد.
پس، از شما می خواهيم امضای واقعی خود را پای پاسخ به اين دعوت نامه بگذاريد، جزو
صاحبان و ميزبانان کنگره شويد، و اعلام داريد که شخصاً در آن شرکت می کنيد و يا اگر
بدلايلی امکان اين کار وجود ندارد، حمايت خود از تشکيل کنگره را دريغ نمی کنيد.
***
براستی، مگر نه اينکه
رسم همهء جوامع انسانی آن بوده است که افراد باورمند به هر عقيده ای گرد هم آيند،
به شکل های گوناگون روابط خود را سامان دهند، بر سير حوادث جوامع خود اثر بگذارند،
و بکوشند تا نظر اکثريت افراد جامعهء خويش را با باورهای خود موافق سازند؟
و مگر نه اينکه افراد دين مدار و يا باورمندان به ايدئولوژی های مختلف، از قديم
الايام در اين کار سابقه داشته و پيوندهای خود را گاه در حد تبديل کردن شان به آئين
ها و مراسم قابل تکرار و صاحب ضربآهنگ ارتقاء داده اند؟ و آنگاه اگر به قدرت برسند
آنچه را «ارزش» های مربوط به عقيدهء خود می دانند بر کل جامعه تحميل کنند؟
خوشبختانه، از جنگ دوم جهانی بدينسو، احزابی که برای ادارهء کشور فلسفه ها و برنامه
های مختلفی را در نظر می گيرند رفته رفته تبديل به نوع جديدیاز گردهمآئی های عقيدتی
شده اند و، هر کجا که حکومت های استبدادی و ديکتاتوری سرکوبگر جای خود را به
دموکراسی های مبتنی بر اعلاميهء جهانگير حقوق بشر داده اند، آنها نيز بازيکنان
واقعی صحنهء سياست شده و هر يک، بخواست و ارادهء ملت های خود، تا مدتی معين، زمام
امور کشور را به دست گرفته اند.
اما، متأسفانه، هنوز هم احزاب سياسی نتوانسته اند در جوامع استبدادی از لحاظ قدرت و
کارائی جانشين نهادهای ايدئولوژيک شوند اما آشکار است که، در سير تحول اينگونه
جوامع به سوی آزادی و دموکراسی، هم اينان پيشاهنگ و پيش برندهء کار محسوب می شوند.
در کنار اين واقعيات، واقعيت بزرگ تری هم وجود دارد: شايد در سپهر سياسی اپوزيسيون
حکومت اسلامی ايران گسترده ترين قشر اجتماعی را ناراضيان از اين حکومت و خواستاران
تغيير آن تشکيل دهند. خروج ميليون ها ايرانی از وطن شان خود به معنای عدم تحمل
حکومت اسلامی از جانب آنها و خواستاری رهائی کشورشان از قيد و بندهای جامعه شکن اين
حکومت است. اما اين گروه پر جمعيت، در برابر گروه های کوچکی که در احزاب گوناگون
گرد آمده و بر اساس مرامنامه و اساسنامه هائی به فعاليت سياسی مشغولند، گروهی
گسيخته و نامنسجم اما بی رغبت برای پيوستن به احزاب محسوب می شوند و ميزان ارتباط
شان با يکديگر، بمنظور همدلی و همانديشی و انجام فعاليت های هماهنگ و مشترک، بسيار
اندک بوده است.
به همين دليل، گروهی از فعالان و روشنفکران سياسی خارج کشور، در خرداد ماه 1392
(يکسال پيش)، با امضای سندی با نام «پيمان
نامهء
عصر نو»، خود را با صفت ترکيبی «سکولار دموکرات»، و با مشخصاتی هفده گانه، به
سپهر سياسی ايران معرفی کردند. آنها، با توجه به فقدان سرپناهی که بتوان در زير آن
گرد آمده، به گذشته و حال و آينده انديشيد، از حال و روز يکديگر با خبر شد، و
امکانات عملی جانشين ساختن حاکميتی سکولار دموکرات را در مورد حکومت اسلامی ـ
ايدئولوژيک کنونی سنجيد، مصمم شدند تا هر ساله در گوشه ای از جهان گرد هم آيند،
همهء کسانی را که به آيندهء سکولار دموکرات ايران دلبسته اند فرا خوانند، و بکوشند
از طريق پيوند زدن ميان اين همه نيروی پراکندهء معتقد به سکولاريسم و دموکراسی،
نيروئی منسجم و چشم گير بوجود آورند.
آنها اين «گردهمآئی» را «کنگرهء سکولار دموکرات های ايران» نام نهادند و تصميم
گرفتند که در 14 مرداد هر سال، در سالگرد پيروزی انقلاب مشروطه ايران (که زايشگاه
تمايلات سکولار دموکرات در کشورمان بود و در سال 1357 از «انقلاب مشروعه» شکست
خورد)، برگزار کنند.
مؤسسان اين کنگره، در مرحلهء کنونی، آن را صرفاً يک گردهمآئی سياسی تلقی کرده و به
صادر کردن قطعنامه و ايجاد انتخابات برای ايجاد نهاد سياسی خاصی اعتقاد ندارند؛ هر
چند روشن است که وقتی نيروهای سکولار دموکرات گرد هم آمده و به رايزنی بپردازند
امکان اينکه عده ای از آنان، بر پايهء برنامه ها و تحليل های مورد توافق خود، دست
به تشکيل نهادهای سياسی جديدی هم بزنند وجود دارد.
اتفاقاً همين واقعه در جريان برگزاری
نخستين کنگرهء سکولار دموکرات های ايران نيز اتفاق افتاد و کسانی که در آن
تاريخ در شهر واشنگتن (پايتخت ايالات متحدهء امريکا) گرد هم آمده بودند تصميم
گرفتند تا در يک نهاد سياسی جديد به نام «جنبش
سکولار دموکراسی ايران» متشکل شوند. در پی تشکيل اين نهاد نيز گروهی از امضاء
کنندگان «پيمان نامهء عصر نو» که در واشنگتن حضور نداشتند نيز به اين «جنبش» پيوستند.
کنگرهء نخست را چند تنی از داوطلبان امضاء کنندهء «پيمان ناهء عصر نو» ـ که در يک
«کميتهء تدارکات» با يکديگر همکاری می کردند ـ برگزار نمودند. اما برای برگزاری
کنگرهء دوم به ساختار کاراتری نياز بود. به همين دليل، از چند ماه پيش، برخی از
اعضاء سازمان های مختلف سياسی سکولار دموکرات، که بصورت انفرادی در کنگرهء اول شرکت
کرده بودند، بر آن شدند تا، در راستای برگزاری کنگرهء دوم با يکديگر همکاری کنند و
در عين حال فرصتی را برای انجام فعاليت های سياسی مشترکی، بر اساس «پيمان
نامهء عصر
نو»، فراهم آورند. نتيجهء اين تصميم بوجود آمدن «مجمع
سازمان های سکولار دموکرات» بود که اکنون افق ديد و فعاليت اش بسا بيش از
برگزاری کنگرهء دوم را دربر می گيرد و اميد آن می رود که رفته رفته، با پيوستن
سازمان های جديد سکولار دموکرات به اين «مجمع»، روزی
شاهد پيدايش جبهه ای بزرگ متشکل از سازمان های سکولار دموکرات ايران باشيم. بهر
حال، تا
زمانی که کنگره دارای تشکيلات و توان مستقلی شود اين مجمع قصد دارد، بعنوان برگزار
کننده ای موقت، «کنگرهء دوم» را در روزهای نهم و دهم ماه اگوست 2014 در شهر «بوخوم»
آلمان تشکيل دهد؛ بی آنکه جز تدارک آن قصد داشته باشد که خط و راستائی را بر بحث ها
و مناظرات انجام يافته در آن تحميل کند.
«کميتهء برگزاری کنگره»، که از جانب اين «مجمع» مأموريت يافته، مسئوليت گردآوری
منابع مالی، تهيهء محل برگزاری کنگره، سامان دادن به پخش زندهء راديو ـ تلويزيونی
آنچه در کنگره پيش خواهد آمد، تهيه دو نهار برای ميهمانان کنگره (روزهای شبنبه و
يکشنبه)، تعيين موضوعات و گردانندگان مجالس بحث و تبادل نظر چهارگانه (دو صبح و دو
بعد از ظهر) و نيز برگزاری مراسم بزرگداشت مشروطيت از طريق برگزاری يک مجلس فرهنگی،
ادبی، هنری (شنبه شب) خواهد بود؛ اما توان مالی برای پرداختن هزينه های سفر، اياب و
ذهاب و اقامت در هتل ها و خوابگاه هائی را که در شهر بوخوم آمادهء پذيرائی از شرکت
کنندگان در کنگره هستند نخواهد داشت و در اين مورد نقش تسهيل کننده را بازی می کند.
***
بدينسان، هر کس که از راه دور و نزديک، به هزينهء شخصی، رنج سفر را بر خود هموار
کرده و به شهر بوخوم بيايد، نه ميهمان که صاحب خانه و ميزبان محسوب می شود و در
ايجاد جريانی شرکت می کند که می خواهد، بر فراز هرگونه ايدئولوژی و باور سياسی،
سنتی فرخنده را برای سال های بی شمار آينده پايه گزاری کند؛ آنگونه که پس از
فروپاشی و انحلال حکومت اسلامی نيز اين سنت ادامه يابد و هر ساله، در سالروز پيروزی
انقلاب مشروطه، نيروئی نگاهبان سکولار دموکراسی آن را پايدار بدارد.
اگرچه حضور و شرکت فعال همگان در اين گردهمآئی آزاد است و مقدم هر که به کنگرهء
بوخوم می آيد گرامی شمرده می شود اما «کميتهء برگزاری» خود را تنها در قبال کسانی
مسئول می داند که حداکثر تا 15 جولای 2014 اطلاعات زير را در اختيار کميته گذاشته
باشند:
1. نام و نشان، آدرس پستی، آدرس ای ميل، شمارهء تلفن
2. آيا به صفت شخصی در کنگره شرکت می کنيد يا نمايندگی از تشکلی سياسی را بر عهده
خواهيد داشت؟
2. آيا تمايل داريد جزو هفت نفر نخستينی باشيد که در آغاز هر يک از مجالس چهارگانهء
کنگره، که شرح آن در زير آمده است، به مدت 5 تا 8 دقيقه سخن می گويند؟
3. در صورت پاسخ مثبت شما به پرسش فوق کدام مجلس را انتخاب می کنيد؟
4. اگر اهل ادبيات و هنر هستيد، آيا ميل داريد در جشن فرهنگی کنگره (شنبه شب) کاری
از ميان آفرينش های خود را ارائه داده و بر رونق اين شب پر خاطره بيافزائيد؟
5. اگر در زمينه های نقاشی و عکاسی کار می کنيد آيا مايليد نمايشگاهی از آثار شما
در محل کنگره برقرار شود؟
6. اگر کار نمايشی يا سينمائی می کنيد آيا مايليد اثر کوتاهی از شما در کنگره نمايش
داده شود؟
5. آيا برای حضورتان به کنگره نياز به فراهم کردن وسائلی است که بايد در محل تهيه
شوند؟ لطفاً توضيح دهيد.
لطفاً پاسخ های خود به پرسش های بالا را به آدرس ای ميل يا فکس زير ارسال کنيد:
E-mail:
seculardemocracycenter@gmail.com
Fax: USA-509-352-9630
کميتهء برگزاری و تدارکات کنگره، با دريافت اطلاعات شما، برنامهء تفصيلی و بستهء
اطلاعاتی و کوپن غذا و نوشيدنی ها را برايتان ارسال خواهد داشت.
در عين حال، در صورتی که بدلايلی قادر به حضور در کنگره نيستيد اما از برگزاری آن
حمايت می کنيد، لطف کرده و نام کامل خود را برای کميتهء برگزاری ارسال داريد.
فهرست نام کسانی که در کنگره شرکت خواهند کرد يا از آن حمايت می کنند به تدريج در
سايت کنگره در آدرس زير اعلام خواهد شد.
www.mssdi.org
همچنين،
از آنجا که تشکلات سکولار دموکراسی، نظير همين کنگره، جز بر کمک های هموطنان و
اعضاء خود تکيه ندارند، مخارج برگزاری کنگره ها نيز بايد از اين راه تأمين شود. در
اين مورد حسابی در شبکهء مالی
Paypal
در آدرس زير باز شده است:
https://www.paypal.com/webapps/mpp/send-money-online
و در صورتی که شما يا دوستان تان بخواهيد به برگزاری کنگرهء امسال کمک مالی کنيد می
توانيد کمک مالی خود را، به هر مبلغ کم يا زيادی که ممکن باشد، به حساب اين ای ميل
واريز نمائيد:
seculardemocracycenter@gmail.com
همچنين از شما خواهش می کنيم که خود را ميزبان اين کنگره دانسته و اين نامه را برای
ديگرانی که نگران ميهن مان هستند بفرستيد.
با تشکر قبلی.
اعضاء کميتهء برگزاری کنگره: حسن اعتمادی، محسن بهزاد کريمی، اسماعيل نوری علا
اعضاء کميتهء تدارکات محلی: ميرزا آقا عسگری (مانی) ـ جهانگير لقائی، اميد پور
يوسفی
فهرست نام برخی از شخصيت های ايرانی اپوزيسيون
که از جانب کميتهء برگزاری به شرکت در کنگره ترغيب می شوند
شخصيت هائی که دربارهء سکولار دموکراسی نوشته، سخن گفته
و
يا در کار و اثر خود اينگونه ارزش ها را منعکس کرده اند
توضيح: اين دعوت نامه فعلاً خطاب به شخصيت های سياسی و فرهنگی
اپوزيسيون زير، که توانسته ايم نام و نشان شان را به دست آوريم تهيه شده است. شما
نيز اگر شخصيتی را سراغ داريد که نامش بعلت ضيق وقت، يا بی خبری و يا
به سهو، در فهرست زير نيامده خواهشمند است
دعوتنامه را از جانب کميتۀ برگزاری برايشان ارسال داريد.
پيشاپيش از محبت و حمايت شما تشکر می کنيم.
خانم ها:
مری آپيک، فريده آرمان، ويکتوريا آزاد، کتايون
آذرلی،
ژانت آفاری،
شهلا آقاپور،
مينا احدی، هما احسان،
هما ارجمند،
پروین اردلان،
سودابۀ
اردوان،
شبنم اسدالهی،
مینا اسدی،
نسرين اسفندياری، پروين اشرفی، نازنين افشار جم،
عاطفه اقبال،
سوسن الماسی، شری الونديان، الهه
امانی،
مهشيد اميرشاهی، نوشابه اميری، پريدخت امين، شادی امين، آسيه
امینی،
فريبا
امینی،
مينا
انتظاری،
مرجان انصاری، سوسن اولياء،
مریم اهری،
بهرخ بابائی،
لادن بازرگان، ناهيد
باقری،
شهلا باورصاد، منيره
برادران،
رؤيا برومند،
لادن
برومند،
نازنين برومند،
نسرین بصیری،
الاهه بقراط،
فیروزه بنی صدر،
شهلا
بهاردوست،
سيما بهاری،
ناهيد بهمنی، نيلوفر بيضائی،
شهرنوش پارسی پور،
آزاده پورزند،
میترا پورشجری،
آذر پويا، عسل پهلوان، فرزانه تأييدی، هايده
ترابی،
پريوش تجدد، نيرۀ توحيدی، هايده توکلی، مژگان
ثروتی،
مهين
جزنی،
ناهید جعفرپور،
سهيلا جندی، بهيۀ جيلانی، ويدا حاجبی، رويا حبيبی، شيدا حبيبی، فاطمه حقيقت
جو، افسانه
خاکپور،
سبا خوئی،
شهلا دانشفر،
ميترا دانشی، فريبا
داوودی مهاجر،
هایده در آگاهی،
شيرين دخت دقيقيان، اشرف دهقانی،
رقیه دانشگری،
مريم رجوی،
جمیله رحیمی،
مهرانگيز رساپور، شيرين رضويان،
نسرین رمضانعلی٬ میهن روستا،
ماندانا زنديان،
نرگس ساجدی،
پریسا ساعد،
شهرزاد سپانلو،
سهيلا ستاری،
هما سرشار،
مریم سطوت،
پريوش سعادتی، سارا سفيری، پری سکندری، گيسو شاکری،
آزیتا شایان،
مهستی شاهرخی، نوشين شاهرخی، مهوش شاهق،
منصوره شجاعی،
گلاله شرفکندی، مينو شفيعی،
شهلا
شفیق،
شعلۀ شمس، ثريا شهابی،
شادی صدر،
بدری صفوی، شهلا صمصامی،
منیر طه،
شيرين طبیب زاده، رؤیا طلوعی، شهرۀ عاصمی،
شيرين عبادی،
دخی عبدی،
شهلا عبقری،
بتول عزيزپور، فرزانۀ عظيمی، مهوش
علاسوندی،
محبوبۀ عليزادۀ هرسينی، سرور عليمحمدی، فيروزه غفارپور، ساغر غياثی،
شیرین فامیلی،
سوسن فرخ نيا، سودابۀ
فرخ نيا، گلشيفته فراهانی، نزهت فرنودی، ويدا
فرهودی،
نوشین قادری٬
اختر قاسمی، فرشتۀ قاضی، ليلا قبادی،
ساقی
قهرمان،
مهرانگيز کار، گيتی کاوه،
زیبا کرباسی،
ناهيد کشاورز، رؤيا کشفی،
اعظم کم گویان،
نازيلا گلستان،
رکسانا گنجی،
آذر ماجدی،
عفت ماهباز،
شهرزاد مجاب،
رباب محب،
شيوا
محبوبی،
ملیحه محمدی،
زرين محی الدين،
مژگان مدرس،
ژیلا
مساعد،
الهه مشعوف، هایدۀ
مغیثی،
افسانه مهاجر، شکوه ميرزادگی، فرزانۀ ميلانی، ويدا ناصحی، شهرۀ ناطقی، جميلۀ ندائی،
آذر
نفیسی،
مريم نوری، پرتو نوری علا،
سهیلا نیک پور،
منيرا واحدی، شاداب وجدی، افسانۀ وحدت،
سهیلا وحدتی،
ژاله وفا،
مونا
هارون مهدوی،
زینت هاشمی،
مينو همتی،
آریانۀ
یاوری،
حورا ياوری،
مهری
یلفانی،
ناهيد يوسفی.
آقايان:
بهرام آبار، وحيد آبان، بهرام آبتين، ضياء آتابای، ماشاالله آجودانی،
اميرهوشنگ آريان پور، سياوش آذری، احمد آزاد، سيد مصطفی آزمايش، محمد آسنگران، اياز
آسيم، داريوش آشوری، حمید آقایی، ميلاد آقائی، تقی
آل رضا، سيروس آموزگار، اميرحسين
آموئی، کاوه آهنگری، شهريار آهی،
آبتين آينه، هوشنگ ابتهاج، اروان ابراهاميان، اميرفرشاد ابراهيمی، محسن ابراهيمی،
تورج اتابکی، مهندس بابک اجلالی، ادريس احمدی، حميد احمدی، رامين احمدی،
سعيد احمدی، عباس احمدی، فريدون
احمدی،
محمود احمدی٬
نويد اخگر، سهراب اخوان، افشين اردلان، اسد ارژنگ،
نیما ارژنگ٬
محمد ارسی، منصور
اسانلو،
مهدی استعدادی شاد،
مسعود اسدالهی،
جمشيد اسدی، حسين اسدی، عبدالله اسدی، هوشنگ اسدی، بيژن اسدی پور، کيقباد
اسماعيلی، احمد اشرف،
فرید اشکان،
ناصر اصغری، محمدعلی
اصفهانی،
فرامرز اصلانی،
مهدی اصلانی،
ديويد اعتباری،
رها اعتمادی،
اکبر اغراقی، رضا اغنمی، بيژن افتخاری، داريوش افشار،
علی افشاری،
اقبال اقبالی،
محمد اقتداری، صدرالدين الهی، قادر الياسی،
رضا اکرمی،
خسرو اکمل، مهران اميراحمدی، بابک امير خسروی، ناصر
امين پور، محمد امينی، نادر انتصار،
ناصر انقطاع،
سياوش اوستا، جلال ايجادی، ناصر ايرانپور، علی
اصغر ایزدی، کاظم ايزدی، دنیز ایشچی، عمر ايلخانی زاده،
اميل ايمانی، افشين بابازاده، مهرداد باباعلی، عبدالعلی بازرگان،
کامبیز باسطوت،
احمد باطبی،
خسرو باقر پور، دانش باقرپور، حسين باقرزاده، شائول بخاش، رضا براهنی،
جمشید برزگر،
حبيب برزين،
مهدی برزین،
محمد برقعی، مهرزاد بروجردی، حميدرضا برهانی، يحيی بزرگمهر،
طیفور بطحائی،
عبدالقادر بلوج، والد بمانعلی،
خسرو بندری،
ابوالحسن بنی صدر،
احمد بهارلو،
محمد بهارلو، سعيد بهبهانی، جليل بهروزی،
فرنوش بهزاد، بابک بهزادی،
جمشید بهنام،
بهروز به نژاد، منصور بيات زاده، خسرو بيت اللهی، سيروس بينا، بيژن بينش،
عبدالعلی پارسا، کورش پارسا، آرش پارسی، فؤاد پاشائی، ناصر پاکدامن، ناصر پاک نژاد،
مهران پاينده، سيروس پرديس، رضا پرچی زاده،
محمد پروین،
باقر پرهام، رامين پرهام،
مجید پستنچی٬
ليلی پورزند، فريبرز پويا، منصور پويان، عباس پهلوان، رضا پهلوی، فرخ پی پيرنيا، رضا پيرزاده،
آريوبرزن پيروزنيا، علی پيروی کيا، سعيد پيوندی، فؤاد تابان،
علی تاجر نيا، حيدر تبريزی، احمد تقوائی، حميد تقوائی،
رضا تقی زاده، کامران تلطف،
عباس تموچین،
فريدون تنکابنی، قاسم توکلی، کيانوش توکلی،
طاهر جام بر سنگ، جهانشاه جاويد، فرخ جاويد،
مهدی
جلالی،
محمد جلالی چيمه (م. سحر)،
ايرج جنتی عطائی،
مهدی
جنگلی مقدم،
مهران جنگلی مقدم، علی جوادی، رامين
جهانبگلو، جمشيد چالنگی، آرمان چاروستائی،
رضا چرندابی،
سعيد چوبک،
بهرام چوبینه،
علی اصغر حاج سيد جوادی، علی حاجی قاسمی، مهدی حاذق
اعظم، اميد حبيبی نيا، حسين حجازی، پرويز
حدادی زاده، رحیم حدیدی ماسوله، مهرداد حريری، حسن حسام، آرام حسامی،
ناصر
حسامی،
صبری حسن پور، رحمان حسین زاده، شاهو حسينی، امين
حصوری،
علی حصوری، حسين حقيقی، بيژن
حکمت،
هرمز حکمت، حميد حميدی، فرخ
حیدری،
محسن حيدريان، جواد خادم،
محمود خادمی،
نسيم خاکسار، مهدی خانبابا تهرانی،
محسن
خاتمی،
فریدون خاوند،
داوود خدابخش، مانوک خدابخشيان، فرامرز خداياری،
بهرام خراسانی،
عباس خرسندی،
هادی خرسندی، زاگرس خسروی، مهدی خسروی کردستانی،
مسعود خوشنود،
شهرام خضوعی، مهدی خلجی،
بهروز خلیق،
بيژن خليلی، اميرحسين خنجی، محمد خوشابی، اسماعيل خوئی، حسن خياط باشی،
همايون خيری، بابک
داد،
حسن داعی، سياوش دانشور،
سیروس دانشیان،
سينا دبستانی، حسن درشتی، رضا درگاهی، نادر درمانی،
مهرداد درويش پور، پرويز
دستمالچی،
محمود دلخواسته،
ستار دلدار، آرامش دوستدار، عبدالستار دوشوکی، سيامک
دهقانپور،
مهدی ذکائی، مهدی ذوالفقاری، اکبر ذوالقرنين، حميد ذوالنور، امير
راد، منصور راستانی،
علی
راسخ افشار،
علی اصغر
راشدان،
نيما راشدان،
احمد رافت،
رضا راهدار، حسن رجب نژاد، بهرام رحمانی،
تقی رحمانی،
ناصر رحمانی نژاد، ناصر رحيم خانی، حميدرضا رحيمی، خشایار رُخسانی،
ماشااله رزمی،
جهانشاه رشيديان، عليرضا رضائی، مهدی رضائی تازيک، کيانوش رمضانی، درويش رنجبر،
محمدرضا روحانی، تقی روزبه،
سعید رهبر،
سعيد
رهنما،
حشمت رئيسی،
شاهرخ رئیسی،
حسن زارع زاده اردشير،
بهمن زاهدی،
ناصر
زراعتی،
مجید زربخش،
حسن زرهی،
روح الله زم،
محمد زمانی،
فرخ زندی، محسن
سازگارا،
مهدی سامع،
بهروز ستوده،
محمود سرابی، علی سرتيپی، اردلان سرفراز،
جلال سرفراز،
فرج سرکوهی، بهروز سروش، فریبرز
سروش،
مسعود سعد، علی اصغر سليمی،
ماشااله سلیمی،
عباس سماکار،
کيانوش سنجری،
بهروز سورن،
مجید سیادت،
بهمن سياووشان،
رضا سياووشی،
مهران سیرانی،
اکبر سیف،
اسد سیف،
سيروس شارس،
خسرو
شاکری،
جلال شالگونی،
محمدرضا شالگونی،
رضا شاه حسینی، ناصر شاهين پر، منوچهر شجائی،
امير شجره، حسن شرفی، بهمن شريف زاده، مهندس حسن شريعتمداری، محمد شعائی، علی
شفيعی،
محمد شمس،
محمدحسين شمسائی،
حميد شوکت، مجيد شهبازخانی، فاتح شیخ،
علی شیرازی،
مصطفی صابر، فرد صابری،
دارا
صالح زاده،
منوچهر صالحی،
حميد صدر،
صدر الاشراف، همايون صدوقی، حسن صفدری، بيژن صف سری، رامين صفی زاده،
سيامک صفی زاده، پرويز صياد،
فرهاد طالشی،
جواد طالعی،
علی طایفی،
امير
طاهری،
جمشید طاهری پور،
عليمحمد طباطبائی،
اسفندیار طبری،
ماشالله عباس زاده،
خسرو عبدالهی،
سیاوش عبقری،
پرويز عدل، کورش عرفانی،
خالد عزیزی،
رضا عزيزی، مراد عزيزی،
یوسف عزیزی بنی طرف،
اکبر عطری،
رضا علامه زاده، کاظم علمداری، رضا علوی،
بختیار علیار،
رضا علیجانی،
حسين عليزاده، امير غلامی،
فاضل غيبی، شاهين فاطمی،
رضا فانی یزدی، مهدی
فتاپور،
علاءالدین فتح راضی،
روزبه
فراهانی،
حسين فرجی، فريدون فرح اندوز،
حمید فرخنده،
فرامرز فروزنده،
خسرو
فروهر،
شيوا فرهمند راد، فرهنگ فرهی، شهرام
فريدونی، ايمان فروتن، امير فصيحی، مهدب فلاحتی، مسعود فتحی، آراز فنی،
امير فيض،
سیروان قادری٬
فرهنگ قاسمی، محمدحسين قاسمی، سعید قاسمی نژاد،
حسن قاضی،
پرويز قاضی سعيد، سعيد قائمی، هادی قدسی، جمشيد قراچه
داغی، پرويز قليچ خانی، شهيار قنبری، سام قندچی، کامبيز قائم مقام، محسن قائم مقام،
کريم قصيم،
رضا قنادان،
سام قندچی، مازيار قويدل، ناصر کاخساز، سلامت کاظمی،
مرتضی
کاظمیان،
رامين کامران،
محمدصدیق کبودوند،
سعيد کرامت، هوشنگ کردستانی،
کاظم کردوانی،
نويد کرمانی، اکبر کرمی، رحمان کريمی، بهزاد کشاورزی، بهزاد
کريمی، داريوش کريمی، روزبه کريمی، عبدالرضا کريمی،
علی
کشتگر،
صمصام کشفی، عبدی کلانتری،
حمید
کوثری، محمود
کویر،
فرهاد کهندانی، کامی کهنلو، اميرحسين گنج بخش، اکبر گنجی، سعيد گنجی،
منوچهر گنجی،
رضا گوهرزاد،
حسین لاجوردی،
امیرحسین لادن،
عبدالکريم لاهيجی، اکبر لکستانی،
علی لیمونادی،
رحمان ليوانی، حسن ماسالی، کاسپين ماکان،
هدايت الله متين دفتری، مجيد محمدی،
ناصر محمدی،
صادق محمودی، بهرام محيی، تقی مختار،
بيژن مختاری،
سعید مدانلو،
سیاوش مدرسی،
محمود مرادخانی، رضا مرادی،
گلمراد مرادی،
اصغر مردانی،
ناصر مستشار،
تراب مستوفی،
شهریار مشکاتی،
بهرام مشیری،
ايرج مصداقی،
محمد مصطفایی،
مهران مصطفوی،
مهدی مظفری،
عباس معروفی،
فريدون معزی مقدم،
مراد معلم،
هوشنگ معین زاد،
مهدی مفخمی، رضا مقصدی،
بهمن مقصودلو،
منوچهر مقصودنیا،
حسن مکارمی،
مرتضی
ملک محمدی،
سيروس ملکوتی،
حسین منتظرحقیقی،
فریدون منتقمی،
حسن منصور،
مسلم منصوری،
اسفنديار منفردزاده، رضا موفقی، علی ميرفطروس، عبدالله مهتدی،
عبدالله موحد، رضا موصولی،
محمدباقر مومنی،
ناصر مهاجر،
آرش مهدوی، محمدعلی مهرآسا، بهزاد مهرانی، همايون مهمنش، مهندس هوشنگ مهينی، عليرضا
ميبدی، مرتضی ميرآفتابی، نعمت ميرزا زاده (م. آذرم)، علی ميرسپاسی، انور
میرستاری،
حسین میرممبینی،
عباس میلانی،
ناصر ميمند، پرويز مينوئی، علی ناظر، پرويز ناظريان، شاهين نجفی، آرمان نجم،
فیروز نجومی،
شهباز نخعی،
آرش نراقی، شاهين نژاد،
اسداله نصر اصفهانی،
بصير نصيری، حميد نفيسی، رسول نفيسی، مجيد نفيسی،
مسعود
نقره کار،
مرتضی نگاهی، عليرضا نوری زاده، کامران نوزاد، حسين نوش آذر، کیومرث نویدی، بيژن
نيابتی، بهمن نیرومند، علی نيری، مانا نيستانی، فريار نيکبخت، کيومرس نيک رفتار،
محمدرضا نيکفر، شيدان واثق، مجتبی واحدی، نصرت واحدی، اصغر واقدی، ايرج والا، احمد
وحدانی، احمد وحدت خواه، کاظم وديعی، فريدون وهمن، ساسان هارون مهدوی،
مسعود هارون
مهدی، نادر هدايتی، مصطفی هجری، ابراهيم هرندی، فرهنگ هلاکوئی، اسد همايون، شهرام
همايون، محمدعلی همايون کاتوزيان، عطا هودشتيان، فرشيد ياسائی، محمدرضا پزدان پناه،
جلال يعقوبی، محسن یلفانی، سعید یوسف، ولی يوسفی، هادی يوسفی، حسن یوسفی اشکوری
|