تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولار های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

10 فروردين ماه 1396 ـ  30 مارس 2018

خطای عمدهء اصلاح طلبان ورود بی موقع به قدرت نبود!
سام قندچی

            آقای احمد زیدآبادی در دوران جنبش سبز شجاعانه در برابر دادگاه های استالینی ایستادگی کردند و این نقد ابداً کوچک کردن کارهای پرارزش ایشان در عرصه نظری و عملی در همه این سال ها نیست. اما ايشان در مصاحبه ای به تحلیل از برنامه ها و عملکرد اصلاح طلبان پرداخته و می گویند: "چنانچه اصلاح‌طلبان ابزار واقعی برای چانه زنی در بالا را در اختیار نداشته باشند، ورود آنان به قدرت اشکال دارد."(1)

          ايشان همچنین، برای تحکيم نظريهء خود، مسئلهء اصلاح طلبی در دوران مصدق را مطرح کرده و می گویند: "مصدق هم به قصد اصلاح نخست وزیری را پذیرفت، آن هم تازه زمانی که نخست وزیر قدرت بالایی داشت و بسیاری امور در ید قدرت او بود. به نظرم وقتی که دکتر مصدق در عملی کردن برنامهء ملی کردن صنعت نفت به معنای دلخواه خود به بن بست رسید مي‌توانست از قدرت کنار برود و مانع از کودتا شود(2).

          حال، با توجه به اينکه، لااقل از نظر من، گوهر استراتژی «اصلاحات» هميشه باید «ترقی خواهی» باشد(3) اجازه دهید از دوران مصدق شروع کنیم:

          - به نظر من، در همهء سال های 1320 تا 1332، نیروی واقعی و اصلاح طلب متشکل در ایران حزب توده(4) بود و شخصیت هایی نظیر دکتر مصدق به برکت قدرت حزب توده در جامعه، امکانات مانور زیادی در بالا پیدا کرده بودند.(5) در نتيجه، دلیل اصلی شکست مصدق سیاست ها و عملکرد حزب توده  بود که «درک غلط» اش از اصلاحات و رفرم، و اتخاذ «استراتژی اصلاحات» بر اساس اين درک، موجب شکست شد.

          توضيح می دهم: در آن روزگار همهء تلاش حزب توده و دکتر مصدق بر «ملی کردن صنعت نفت» متمرکز بود، بجای آنکه تصویر روشن «ترقی خواهی» را برای مردم مطرح کنند و اجرای آن را وظیفه خود قرار دهند؛ حال چه قادر باشند در قدرت شرکت کنند و تا چه درجه شرکت کنند، و چه آنکه از قدرت بیرون باشند.  

          - حزب توده، در عين حال، دورنمای وابستگی به شوروی را برای مردم ارائه می داد، همان شوروی که سال ها پیش از آن، در دوران تصفیه های استالینی، واقعیت مخوف خود را نشان داده بود و نمی توانست ایده آل مترقی و دموکراتیک هیچ آدم اصلاح طلبِ دموکراسی خواه و مترقی باشد.(6)

          حال، برگرديم به امروز:

          امروز هم اگر اصل بحث مربوط به دورنمایی باشد که اصلاح طلبان جامعه برای مردم ارائه می دهند و استراتژی رسیدن به آن را طرح می کنند(7)، اصلاح طلبان اسلامی در ایران هنوز موضوع «ترقی خواهی» را در درک نکرده اند؛ و بخصوص به اين نکته توجه ندارند که محتوای اصلی ترقی خواهی در ایرانِ تحت تسلط حکومت اسلامی، با «جدایی حکومت و مذهب» تعریف می شود.

          در واقع، اين همان اصل مهمی است که مردم عادی سال هاست از آن می گویند و دیگر آن را خود مردم، در خیابان، از 7 دی ماه 1396 ببعد، به روشنی مطرح کرده اند(8). «سکولاریسمِ امروز» در ایران از سوی خود مردم درک می شود و این چیزی است که هر دموکراسی خواه ایرانی، چه تحول خواه و چه اصلاح طلب، ضروری است دستکم از خود مردم بیاموزد(9).

          متأسفانه، اصلاح طلبان اسلامی و پیروان چپی آنها، در همهء این سال ها به موضوع «جدایی حکومت و مذهب» که اصل مسأله امروز سیاسی جامعهء ایران است توجهی نکرده اند؛ گویی به خاطر دیدگاه ایدئولوژیک شان قادر نیستند اعتراض و فریادِ زنان ایران بر علیه حجاب اجباری را که برای 39 سال جلوی چشم آنها قرار داشته ببینند و بشنوند(10).

          در نتيجه می توان ديد که مشکل اصلاح طلبان ایران «دورنما»ی آنها برای جامعه است و نه آنکه در قدرت هستند یا نیستند.(11) و، در نتيجه، بايد بدانند اکنون وقت آن رسيده است که «سکولار دموکراسی» را بیاموزند و ترویج کنند، چه در قدرت باشند و چه نباشند، چه امکان چانه زنی در بالا داشته باشند و چه نداشته باشند.(12)

           

به امید جمهوری آینده نگر دموکراتیک و سکولار در ایران
سام قندچی

سایت آینده نگر ایرانسکوپ
http://www.ghandchi.com

اول فروردین ماه 1397
March 21, 2018 

____________________________________ 

1. خبرنامه گویا: احمد زیدآبادی: چرا اصلاح‌طلبان بايد از قدرت كنار بروند
http://news.gooya.com/2018/03/post-12856.php 

2. همانجا  

3. نقشه راه برای اپوزیسیون سکولار دموکرات بسیار ساده است
http://www.ghandchi.com/1628-raahe-hale-saadeh.htm   

4.  در اينجا می خواهم از همه صاحب نظران ایران تقاضا کنم از لغت "توده" برای اشاره به مردم ایران استفاده نکنند. مردم ایران سال ها ست که انسانهای مستقلی هستند که در جمع، "مردم" را تشکیل می دهند، در حالیکه "توده" اشاره به انبوه بی هویتی است که نظیر اعضا فرقه ها و کالتهای مذهبی بر اساس تعصب یا نفرت معینی حرکت می کنند نه آنکه مانند اعضا احزاب مدرن آگاهانه برنامه و راهی را برگزینند و به آن عمل کنند. دفاع از «فردیت» به معنی آنارشیسم نیست. مردم ایران سالهاست که دیگر توده وار، نه فکر می کنند و نه عمل می کنند، و بهتر است که روشنفکران ما نیز از این اصطلاح عقب مانده که کمونیستها در ایران مد کردند، دست بردارند.

ضمناً بگویم که این حرفم ابداً اشاره ای به آقای زیدآبادی نیست چون خوشبختانه ایشان همیشه با نقد استالینیسم نه تنها جمع های تشکیلاتی را بر مبنای اشتراک در دیدگاه هایی تعریف کرده اند که فرد خود به آن رسیده است بلکه در برابر دیدگاه های گله وار از آحاد مردم، ایستادگی کرده اند. با آقای احمد زیدآبادی فقط از راه مطالعه مطالبشان در اینترنت آشنایی دارم.

5. مصدق، و بعد هم او و جبهه ملی، تلاش زیادی کردند که تشکیلاتی لیبرال، ملی گرا، و مستقل از شوروی و غرب را در ایران شکل دهند، اما هیچگاه نیروی متشکل قابل ملاحظه ای نشدند. حتی می توان گفت که مصدق بسیار کمتر از حزب توده از اصلاحات درک غلطی داشت. اين لازمهء بحث مفصلی است و در گذشته به آن پرداخته شده است.

https://goo.gl/g3Meyg  

6. اصلاح طلبی ارتجاعی
http://www.ghandchi.com/249-ReactionaryReformism.htm
http://isdmovement.com/2016/0516/050416/050416.Sam-Ghandchi-Reactionary-reformism.htm 

7. ترقی خواهی در عصر کنونی- متن کامل - ویرایش دوم
http://www.ghandchi.com/352-taraghikhahi.htm 

8. از اين پس هفتم دی ماه نقطهء عطف تغييرناپذير جنبش ضد حکومت مذهبی در ايران ست
http://isdmovement.com/Index-All/2018/0118/011018.htm
http://www.ghandchi.com/1855-noghte-atf.htm
 

9. چند کلمه در مورد سکولاريسم امروز
http://isdmovement.com/2015/0315/030215/030215-Sam-Ghandchi-On-todays-secularism.htm
http://www.ghandchi.com/1094-enghelaabe57-va-secularism-e-emrooz.htm 

10. حتی در زمان شاه هم وقتی با بسیاری از مردم عادی حرف می زدم می ديدم که آنها تحلیل دقیقت ری از اردوگاه سوسیالیستی داشتند تا اعضا و رهبران حزب توده. مردمی که خویشاوندانی داشتند که راننده کامیون بودند و در اروپای شرقی تردد می کردند به آشنایان خود در مورد بلغارستان می گفتند که زنان برای چند دلار خودفروشی می کردند و عدالت سوسیالیستی همانقدر معیوب است که دموکراسی سوسیالیستی؛ و اين همان واقعیت اردوگاه سوسیالیستی بود که رهبران حزب توده، به رغم زندگی در شوروی و بلوک شرق، حتی حرف اش را هم نمی زدند.

11. آریل شارون وقتی در قدرت بود، در یک لحظه، اشتباه استراتژیک خود را در مورد فلسطنیان درک کرد و در تاریخ بزرگ ترین خدمتی را به اسراییل و فلسطین کرد که هیچ فعال فلسطینی و اسرائیلی پیش و پس از او نکرده بود.

12. و اين همان نکته ای است که حتی محمود احمدی نژاد هم فهمیده اما اصلاح طلبان ایران هنوز نفهمیده اند و همچنان بحث های بیهوده راه می اندازند و از پرداختن به این بحث طفره می روند.

بازگشت به خانه