ونزوئلا، چرخۀ خشونت، و درسهایی برای ما
کاظم علمداری
"دو
قطبی"
جامعه را باز هم بیشتر
شکافته
و شکاف را عمیقتر میکند.
"ادورو"
و همراهان او در قدرت مسئول اصلی ایجاد وضعیت کنونی ونزوئلا هستند. آنها
به خاطر منافع مردم و سرنوشت کشورش باید از قدرت کناره
گیری کنند و نخواهند بیش از این جامعه فلج شود.
جامعهء
ما، ایران،
نیز اگر چه به سطح بحران ونزوئلا نرسیده است، اما ادامۀ روند کنونی
امیدبخش نیست.
حکومت
اسلامی،
بعنوان
عامل اصلی خشونت، جامعهء ایران را در مسیری قرار داده است که میتواند به چرخهء
بیسرانجام خشونت، یعنی دست آویختن برخی از گروههای اجتماعی مستأصل، به
مبارزات مسلحانه بیانجامد. آنگاه سرنوشت ونزوئلا با ابعادی گستردهتر
میتواند سرنوشت ما هم باشد. ◄
داووس
2019:
کشاکش «جهانی شدن» و «پوپولیسم»
فريدون خاوند
در
برابر پدیده «جهانی شدن»، همه مردمان یک کشور در موقعیتی یکسان نیستند.
شهرها و مناطق ساحلی چین، که با دنیا ارتباطهای گسترده دارند، بیش از
شماری از مناطق داخلی این کشور به رفاه و پیشرفت دست یافتهاند. در کشورهای
پیشرفته نیز کسانی که در بخشهای پیشرو و صاحب آینده (الکترونیک و
دادهپردازی، هواپیماسازی، خدمات سطح بالا، داروسازی وغیره...) فعالیت
میکنند طبعاً با «جهانی شدن» مشکلی ندارند، حال آنکه در بخشهای زیر تهدید
رقابت خارجی (نساجی، فولاد، کفش، برخی رشتههای کشاورزی، خدمات سطح پایین و
غیره...)، کارگران و نیز کارفرمایان از بستن مرزها هواداری میکنند و به
شدت با همگرایی اقتصادی در سطوح منطقهای و جهانی مخالفت میورزند. ◄
چرا در ایران انقلاب نمیشود؟
مهدی خلجی
ضعف
احتمالِ انقلاب در آینده به معنای بقای همیشگی جمهوری اسلامی نیست. نه تنها
سیاستِ سرکوب داخلی عمر درازی ندارد که بلندپروازیهای ماجراجویانه
منطقهای و بینالمللی نیز ماندگاری جمهوری اسلامی بالقوه تهدید میکند.
بسته به عواملِ گوناگونِ درونی و بیرونی، تغییر رژیم میتواند از راههای
دیگری جز انقلاب صورت بگیرد. کودتا، مرگ رهبری، و رویارویی نظامی با
ائتلافی به رهبری آمریکا از آن شمار است و هر کدام به تنهایی میتوانند
برگِ آخر این دفتر را ورق زنند.
رژیم میتواند بدون مداخله مؤثر جامعه مدنی برافتد، ولی جایگزینی آن با
دموکراسی لاجرم محتاج جامعه مدنی است. ◄
از تبعیض تا هولاکاست
آیا در ایران و در حال حاضر میلیون ها انسان به خاطر باور داشتن به مذهبی غیر
از مذهب تشیع، يا به خاطر بی مذهبی، و يا به خاطر مخالفت با حکومت دیکتاتوری،
گرفتار زندان، شکنجه و مرگ نیستند؟ آیا انداختن اجباری حجاب اسلامی بر سر
زنان، شبیه بستن اجباری همان بازوبندی نیست که در آلمان هيتلری بر بازوی
یهودیان بسته می شد تا آن ها را از دیگران جدا سازد؟ آیا ممنوع کردن دانشجویان
بهایی از حضور در دانشگاه ها و محروم کردن آن ها از فراگیری دانش چیزی شبیه
راندن یهودیان از جامعه ی زمان هیتلر نیست؟ و آیا این زندان های انبوه از آزادی
خواهان چپ و راست و دگراندیش شبیه همان اردوگاه هایی نیست که هیتلر قبل از
هولاکاست ساخته بود؟◄
رژيم اسلامی
عملاً ورشکسته است
مجید محمدی
ورشکستگی
به معنای عدم انطباق دخل و خرج و عدم امکان بازگشت به وضعیت انطباق است. همهی
شواهد نشان میدهند که حکومت با جابجا کردن قروض و دادن وعده سرخرمن به
طلبکاران و گذاشتن درآمدهای خیالی در بودجه در حال عادی نشان دادن وضعیت است.
البته بوقهای تبلیغاتی مافیای حکومتِ نکبت و فلاکت و لابی آن در خارج از کشور
برای تداوم تاراج و ریزه
خواری ادعا دارند مردمی که در این کارگاه ورشکسته زندگی میکنند به آینده امید
بیشتری از مردم آمریکا و عربستان سعودی دارند. این بوقها این دو کشور را با هم
میآمیزند تا خواننده متوجه نشود آیندهی تاریک یک دیکتاتوری در خاورمیانه با
آینده مردم امریکا روی هم ریخته شده و به سردبیران منتفر از ترامپ انبیسی و
مخاطبان شبیه به آنها فروخته شده است.◄
|