◊ بيانيهء«ماايرانی بی تبعيض میخواهيم» ◊ بیانیهء جدایی کامل حکومت و مذهب
◊ کنگرهء سالانهء سکولار دموکرات ها
1. ما با مذهب و عقيدهء هيچکس سر دعوا نداريم اما حضور مذهب و ايدئولوژی کسی را در قانون اساسی و نهادهای حکومتی نمی پذيريم. 2. و از آنجا که حکومت اسلامی مسلط بر ايران را قابل اصلاح و حتی قانونی نمی دانيم، طبعاً، در خارج کشور، از آن جز خواست انحلال آن مطالبه ای نداريم؛ 3. و به همين دليل می توان انتظار داشت که نام هيچ يک از هواداران جنبش در زير نامه هائی که خطاب به گردانندگان رژيم نوشته می شوند ديده نشود. 4. اما، در عين حال، ما از همهء مطالبات بر حق هموطنان اسير خود در داخل کشور از غاصبان حکومت مسلط بر سرزمين مان حمايت می کنيم. 5. آنچه در اين سايت «اختصاصی و غير خبری» منتشر می شود يا در موافقت با سکولار دموکراسی است (مثل نوشته های انحلال طلبان و مخالفان حکومت اسلامی) و يا در مخالفت با آن (مثل نوشته های اصلاح طلبان، که با نوار توضيحی مشخص می شوند) و يا مسائل را بصورت جدی و طنر از ديدگاهی سکولار دموکرات مطرح می کند. در همه حال اصولی که در «پيمان نامهء عصر نو» منعکس اند، راهنمای ما محسوب می شوند. 6. انتخاب مقالات وارده و برگرفته از منابع مختلف، و همچنين انتخاب تيتر مناسبی برای آنها با سردبير است. 7. به احترام «جمهوريت»، در اين پايگاه، هر کجا سخن از حکومت مسلط بر ايران پيش آيد، واژهء «جمهوری» به «حکومت» يا «رژيم» تبديل می شود. 8. و از آنجا که بين ايران و ملت ايران از يکسو، و حکومت اسلامی مسلط بر کشورمان، از سوی ديگر، تفاوت و جدائی قائليم، در هر متن که واژهء ايران بکار رفته اما منظور رژيم اسلامی باشد، ما بجای ايران عبارت «رژيم ايران» يا «رژيم مسلط بر ايران» را بکار می بريم. |
|
|||
آغاز کار جنبش: 14 امرداد 1392 تاريخ انتشار اين شماره: 28 تا 31 امرداد 1398 - 19 تا 22 اگوست 2019 |
||||
|
||||
ایران: خیزش مردم به ستوه آمده (گزارش توليد یک فيلم مستند دربارهء جنبش سبز) هوای پاریس گرم و شرجی بود. هر روز راهپیمایی بود و دوربین سنگین و کولهپشتی وسایل کار حسابی عرقم را در میآورد. خستگی دلچسب و گوارایی بود. شبها تا دیروقت، فیلمها، عکسها و گزارشهای روز را که معترضان داخل کشور، گمنام روی اینترنت میفرستادند را ضبط میکردم. هنوز گیج بودم و نمی فهمیدم در ایران چه میگذرد. باید آنقدر جلو میرفتم که به بیینده فیلمم - ایرانی یا غیرایرانی- بتوانم هر چه کامل تر بگویم دلیل های بزرگ ترین خیزش مردم در عمر حکومت اسلامی کدامند.◄
جمعی از جُندالله یاسوج که از بیکاری نیز رنج می برند، همینطور که کف از همه جاشان می ریخته، شیهه کشان فرموده اند: «ما جمعی از جوانان انقلابی از عموم مردم قدرشناس و شهیدپرور دعوت می کنیم تا، پس از نماز جمعه این هفته، در اعتراض به رفتارهای زشت و زنندهء غلامرضا تاج گردون، [رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس شورای اسلامی] و امثال ایشان، که دل در گرو اربابان غربی خود دارند، تجمع نماییم تا نشان دهیم که نماد گچساران شهدایی بودند که کفن بر تن کردند و در راه اسلام خون خود را دادند، نه آنانی که امروز تی شرت می پوشند!◄
(پيرامون مذاکرهء احزاب سیاسی کرد با حکومت اسلامی )و سخنگوی دفتر سیاسی حزب دمکرات کردستان اینکه حکومت اسلامی فقط بهخاطر وضعیت بحرانی و نگرانی از آینده (نه از سر باور به حل مسئله کردستان) دوباره به مذاکره با جریانهای سیاسی کرد علاقهمند شده، با اینکه نویدبخش نتیجه مطلوب چنین رویکردی نیست، ولی عاملی بازدارنده برای این جریانها هم نیست. بالعکس آنها میخواهند از هر فرصتی به نفع مردم کردستان و روند عمومی خواهان تغییر در ایران استقبال کنند. ◄
دربارهء کتاب مفرح و پر از اشتباه «جک استراو» برخی ادعاهای استراو عجیبتر از آن هستند که بتوان دربارهشان نظری اظهار کرد! برای نمونه او میگوید: «ایران سکولارترین جوامع است، مردم به آنچه آخوندها میگویند میخندند» و با این وجود او معتقد است که از قرار معلوم آخوندها موظفاند برای همیشه بر ایران حکومت کنند. اما حتی خودش هم از این تجزیه و تحلیل مطمئن نیست و بلافاصله مینویسد «جامعه ایران در زیر پوست خود اصلا آرام نیست و اکثریت جامعه و رژیم در دو جهت مختلف سیر میکنند». از یک توجیهگر حکومت اسلامی، دستکم این جمله بهتر از هیچی است!◄
آدم ها بدست نزدیک ترین هاشان ساقط می شوند در فضای باز و کعبه گونِ غرب در اوج آزادی های فردی و اجتماعی؛ هستند همراهان و عزیزان دلی که بدبینی فطری و بیمارگونهء شرق زده شان به آنها اجازه می دهد تا با جسارت تمام در غیاب حضورت مراودات شخصی و خصوصی و اجتماعی ات را، در هر وسیلهء شخصی ممکن اعم از تلفن دستی و رایانه و دفتر یادداشت، زیر و رو و بازبینی کنند. اینان همان هایی هستند که در روزهایی از زمان گذشتهء دور تاکنون منادیان «آزادی و استقلال» فردی و اجتماعی بودهاند. ◄
سازمان «آبان» و تناقضات اش«آبان» مدعی است که طرحی برای گذار دارد، طرحی که متوهمانه حساب نیروهای نظامی سرکوبگر، از جمله سپاه پاسداران را از حساب خامنهای و روحانیت حاکم جدا میداند و معتقد است که میتوان سپاه را علیه روحانیت حاکم شوراند و پس از کودتای سپاه علیه رهبران حاکم، آنها را نیز در دولت آتی وارد کرد و یک حکومت نظامی با حضور سپاه پاسداران شکل داد و سپاه یکی از ارکان قدرت سیاسی آینده شود. بدیهی است که تشویق نیروهای انتظامی به پیوستن به مردم امری است مقبول و لازم اما بسترسازی برای تفویض قدرت سیاسی به سپاه پاسداران در حکومت بعدی نیز به نظر پروژهای برای حفظ مافیای قدرت و ثروت بعد از کنار زدن همان چند روحانی است که در نوع خود یک خیانت بزرگ به ملت ایران است.◄ |
ويژگی های گفتمان هژمونیک آینده در دورهء اصلاحات، با هژمونیِ گفتمانِ «اصلاحطلبی» همهء گفتمانهای ديگر به حاشیه رفتند؛ اما امروز به نظر میرسد این هژمونی به سرعت در حال ذایل شدن است. هژمونی اصلاحطلبی افول پیدا کرد اما چند وجه از آن هنوز در گفتمانهای جاری باقی است. مثلاً نفی مشی خشونتطلبانه در جامعه باقی مانده که میتواند گفتمان هژمونیک در آینده را تحت تاثیر قرار دهد. وجه بعدی بر هم خوردن تعادل نسبی بین دو سویهء لیبرال – سوسیال جنبش است. به نظر میرسد سویهء عدالت طلبانه تقویت شده و رسوب کرده؛ خصوصاً در اتفاقات اخیر و بعد از ماجرای اعتراضات دی ماه دو سال پيش این وجه پر رنگتر شده. از این دو مهمتر، وجه استراتژیک است. یعنی برای پیش برد تغییر، وزن اتکاء به منابع قدرت درون ساختارهای موجود کاهش یافته و وزن اتکا به «جامعه مدنی» بیشتر شده است. بنا براین، به نظر میرسد هژمونی آینده از مختصاتی مثل ضد خشونت بودن، عدالت طلبانه بودن و متکی به جامعهء مدنی بودن و سکولار بودن برخوردار خواهد بود.(منبع)
مسیح علينژاد و قیم های خارجه نشین زنان ایران درست هنگامی که اثر تلاش های این زن هوشیار و کم نظیر خواب مسئولین زن ستیز حکومت اسلامی را آشفته کرده، آنچنان که مرتب نام او را بر زبان می آورند، نسبت به او هتاکی می کنند، و دیگران را از ارتباط با او برحذر می دارند، افرادی، آن هم کسانی که حرفه شان خبردهی و روزنامه نگاری ست، از او می خواهند که کارش را تعطیل کند؟ و بدتر این که از او می پرسند آیا ادامه ی این کار اخلاقی ست؟ و این را طوری می گویند که یعنی اگر آن را ادامه دهی بی اخلاقی ست!◄ مقداد عسکری گفتوگر: سعيد بهبهانی در تلويزيون ميهن فايل تصويری فايل صوتی آرشيو گفتگوها
دلخوشی اپوزسیون خارج به بیانیهء 14 نفرهء داخل ؟صاحب اين قلم، با تمام احترام و ارزشی که برای این حرکت (بیانیهء چهار ده نفر) قائل بوده و معتقد است که بايد از این اقدام نو خشنود بود، دلبستگی بخش پر سر و صدائی از اپوزسیون خارج کشور به آن را حاصل نوعی بی برنامگی و وادادگی سیاسی ارزيابی می کند. بی برنامگی از آن جهت که معدود افرادی که حمايت بی چون و چرا از اين بيانيه را به کلیهء اپوزسیون تحمیل کرده اند، خواسته یا نا خواسته، می کوشند به اصطلاح تمامی تخم مرغ های اپوزسیون خارج از کشور را در سبد این 14 تن بگذارند بی آنکه به امکان دسترسی حکومت به آن سبد توجه کرده باشند.◄
متن زیر را در پست آقای اسماعیل نوری علا در رابطه با مقالهء ایشان در انتقاد بر «همه باهم» گذاشتم و در اینجا نیز تکرار می کنم.: تجربهء شخصی من در این چهل سال اینست که حتی نیروهائی که با هم احساس نزدیکی می کنند وقتی وارد مرحله نخست عمل همکاری می شوند مدت ها وقت تلف می کنند تا سطح مشترکی پیدا کنند. گاهی پیدا نمیکنند و گاهی که پیدا میکنند. همکاریشان زیاد ادامه پیدا نمی کند. چه برسد که بخواهیم یک اتحاد ملی پیدا کنیم. راه حلی که من پیدا کرده ام اینست که علیرغم همه مشکلات روانی- اجتماعی موجود بهتر است آنهائی که می توانند با هم جمع شوند و همکاری کنند هرچه سریعتر این کار را انجام دهند. کپه ها تپه ها و تپه ها کوه را می سازند. یک جنگل بهتر از یک درخت در دل کویر است که همه به آن دخیل ببندند. دموکراسی نیازمند تنوع است. همه با هم خطر همه با من را خواهد داشت.(منبع)
اخیرا برخی روشنفکران سیاسی زیر عنوان رد شعار «همه باهم»، شاید ناآگاهانه، تنبلی و خود کفایی و خودی گرایی ی خود را برای نگشودن آغوش خود به روی نیرو های دیگر، توجیه می کنند. وگرنه حالا چه نیرویی گفته است که که با نیروهایی که قابلیت اتحاد ندارند، باید اتحاد کرد. یا به هرحال به آنها نزدیک شد. بدون گشودن آغوش و بدون تبسمی بر لب، به گونه ای سکتاریسم و فرقه گرایی که محصول محدود اندیشی و بسته بودن آغوش بروی دیگران است کشانده می شویم .(منبع) |