«ترکیه لاییک است و لاییک می ماند»!
آقای اردوغان ممکن است بتواند متن قانون اساسی را در جهت تحقق
رؤیای خود تغییر دهد، اما برای تغییر روح سکولار آن، که لازمهء
برقراری خلافت اسلامی است، با موانع متعددی رودررو خواهد بود. از
جمله این موانع، کارنامهء سیاه اسلام سیاسی است که در هر کجا که به
قدرت دست یافته یا هنوز در قدرت است، چنان مردود، آشوب زا و
ورشکسته است که بعید به نظر می آید عزم جزم رجب طیب اردوغان برای
استقرار آن در ترکیه به نتیجه برسد. همین هفتهء گذشته بود که راشد
الغنوشی، رهبر جنبش اسلامی "النهضه" تونس، رسماً انصراف جریان
سیاسی تحت رهبری خود از دخالت دین در سیاست را اعلام کرد و عملاً
بر سکولاریسم گردن نهاد.
فردیت و امامت؛
ترس از آزادی
پرویز دستمالچی
دمکراسی
های مدرن بر روی حقوق فرد بنا شده اند و حکومت با تضمین حقوق بشر
در چهارچوب حقوق اساسی- شهروندی ضامن آزادی های فردی و اجتماعی
شهروندان می شود. جوامع اسلامی میان "امامان" خودسر و فردیت
خودمختار گیر کرده اند. و بنیادگرایان معمم و مکلا از جمله تمام
لایه های گوناگون ولایت فقیهی در ابران نمادهای ضدیت با انسان خود
مختاراند. میان خرد و رای (فردیت) که در برابر ایمان و قیمومت است،
میان اندیشه آزاد یا تمکین و فرمانبری از امام (پیشوا یا رهبر)
باید یکی را انتخاب کرد. انسان خودمختار چون انتخاب می کند، پس در
برابر اعمال
اش
مسئول می شود و مومنی که از امام اطاعت می کند و بنابر خواست او به
راهی می رود که گویا خدایش آن را می خواهد، مبرا از مسئولیت می
شود.
مناظره: آلترناتيو حکومتی
اسماعيل نوری علا و
اصغر
کريمی
در برنامهء «رو در رو» بمديريت محمود احمدی
در برنامهء «تفسير خبر» به مديريت جمشيد
چالنگی
کسروی و مسئلهء
هويت سکولار
محمدرضا نيکفر
دفاع
پرشور احمد کسروی از مشروطيت و حکومت قانون، انتقاد تند او از
خرافه،
از «کشيشان» و «همهء
همکاران ايشان از هر دين و کيش» و
به طور مشخص از شيعي
گری و شيعيگران، همهنگام دفاع او از ضرورت وجود يک
دين بخردانهء
مدني، تلاش او برای پيرايش ذهن و زبان،
و سرانجام توجه ويژهء
او
به ايدهء
ايران،
و در اين ارتباط جايگاه آذربايجان در آن، چون همه با هم
نگريسته شوند، ميتوانند سازهها و سويه
هايی از گونهای تلاش برای ساختن
يک هويتِ ايرانی سکولار به شمار آيند.
در اين مقاله در مينگريم که کسروی مسئله هويت
سکولار را چگونه طرح ميکند و چه پاسخی به
آن ميدهد. در پايان اشارهای به طرح امروزين اين مسئله
ميکنيم.
دليل فقدان
تشکیلاتی مثل کنفدراسیون
سام قندچی
کارهایی
که فعالین کنفدراسیون می کردند امروز به مراتب بیشتر انجام می شود.
مثلاً نگاهی بیاندازیم به کارهای دفاعی برای زندانیان سیاسی،
یا طرح مسائل حقوق بشری زنان، همجنسگرایان، بهاییان و دیگر گروه
هایی که از حقوق اولیه محرومند. یا فعالیت های بین المللی وقتی به
مدد اینترنت، ایرانیان صدایی رسا در عرصه جهانی دارند. یا فعالیت
های فرهنگی و آموزشی که صدها برابر دوران کنفدراسیون انجام می شود.
فقط نگاهی به سایت
«بالاترین»
نشان می دهد که همهء
اینگونه فعالیت های دفاعی، بین المللی، و فرهنگی و کلاً افشاگری
همه جانبهء
رژیم به مراتب از دوران کنفدراسیون بیشتر صورت می گیرد. اما چرا
نتیجه کار به جنبش و تشکیلاتی سیاسی و مدنی نظیر کنفدراسیون حتی در
خارج کشور، منتهی نشده است؟
نوزادی ديگر در
خانوادهء بزرگ سکولار دموکرات های ايران