---------------------------- ------------------------------ ----------------------------- |
|
|
|
||
----------------------- برنامه یکشنبه 30 مهر 1402 - 22 اکتبر 2023 9 صبح کالیفرنیا- 6 عصر اروپای مرکزی 7.5 شب ایران ----------------------- موضوع: تصویری که از چگونگی محو اسرائیل به جهانیان نشان دادند ----------------------- فایل تصویری فایل صوتی ----------------------- سخنران: مجید محمدی
مدیر جلسه: عباس دانشور
پيوندهای جنبش:
سایت
حزب سکولار
دموکرت
ايرانيان مجموعه «برای یک زندگی معمولی...»
کنگرهء سالانهء سکولار دموکرات ها
اعلاميه
دربارهء
جايزهء صلح
نوبل بیانیهء جدایی کامل حکومت ومذهب
موانع فرهنگی شکوفائی نظام اجتماعی ایران از دیدگاه تفکر سیستمی مهندس جمشید قراجه داغی در گفتگو با اسماعیل نوری علا https://www.mehripublication.com/
سه کتاب برای دانلود رايگان نوشتهء اسماعیل نوری علا
زندگی و روزگار مصطفی کمال آتاتورک نوشتهء «لرد کین راس» ترجمهء اسماعیل نوری علا
خرید از انتشارات فروغ - کلن آلمان |
«شیدا» در 48مین جشنوارهء فیلم تورنتو فیلم شیدا، در دورهای که زنان ایران بیش از هر زمان دیگری، آشکارا از مشکلات خود حرف میزنند و برای به دست آوردن آزادیهای انسانی، مبارزه میکنند، موهبتی است. شیدا، به واقعیت وفادار میماند و منصف است و موقعیت زنان قربانی خشونت خانگی با بهانههای سنت و مذهب را به تصویر میکشد. اینکه چطور زنان محدود میشوند، از آنها خواسته میشود فقط به وظایف سنتی مانند فرزندآوری و تربیت فرزندان و عمل به خواستههای شوهر مطابق قراردادهای اجتماعی تحمیلی و با رعایت موازین اسلامی بپردازند.◄
آرشیو حزب سکولار دموکرات ایرانیان 1◄ 2◄ آرشیو ایران فردا◄ آرشیو تلویزیون میهن ◄ --------------------------------------------- آغاز انتشار متن برنامه های «برای یک زندگی معمولی» جنبش انقلابی «مهسا» از جمله ویدئو - ترانهء «برای...» را بهمراه داشت که بوسیلهء شروین حاجیپور است و بر اساس توئیتهای اعتراضی ساخته بود. این ویدئو در زمان خیزش ۱۴۰۱ ایران پخش شد و در ۲۴ ساعت در اینستاگرام شروین حاجیپور نزدیک به ۴۰ میلیون بار دیده شد و بزودی به یکی از نمادهای خیزش ۱۴۰۱ ایران تبدیل شد. مردم ایران در خیابانها، دانشگاهها، کافهها و رستورانها با همخوانی و پخش این ترانه، اعتراض خود را نشان دادند. ایرانیان مقیم خارج نیز این ترانه را در تجمعات اعتراضی خود بازخوانی کردند. ترانهء «برای...» که مجموعاً از «حسرت داشتن یک زندگی معمولی» سخن می گفت موجب آن شد که حزب سکولار دموکرات ایرانیان تصمیم بگیرد که در طول سال 2023 برنامه های تلویزیونی خود را به مشخصات آن «زندگی معمولی» اختصاص دهد که بعضی از جلوه های آن در این ترانه مطرح شده اند تا معلوم شود که چرا زندگی کنونی ملت ایران «غیر معمولی» است و کدام ملاحظات برای تبدیل آن به یک زندگی معمولی ضرورت دارند. نشریه جنبش سکولار دموکراسی ایران هم از این پس متن تک تک این برنامه ها را منتشر خواهد کرد.◄
«سلبریتی» شدن در مورد مهرجویی صرفا امری تجملی یا پولساز و «جشنوارهای» نبود. فیلمهایی چون «گاو»، «آقای هالو»، «دایره مینا»، «اجاره نشینها، «هامون»، «سنتوری» و... تاثیری اجتماعی و عمیق بر جامعهء ایران داشتند و به بخشی از حافظه و هویت ما تبدیل شدند. و شخصیت خود مهرجویی نیز با رویکرد دخالت اجتماعی، طنز خاص، هیجانها و احساسهایش که تا آخرین سالها ادامه داشتند، نیز این امر را تقویت میکرد. از این لحاظ مقایسهای که بین این ماجرا و ماجرای مرگ کیومرث پوراحمد، آن هم در شمال، آن هم مسئلهدار (در فروردین 1402) در فضای مجازی مطرح شد، نه اتفاقی بود و نه خالی از معنا؛ زیرا پور احمد نیز نه به دلیل «سلبریتی بودن» بلکه به دلیل نفوذ «داستان های مجید»ش، بر جامعهء ایرانی تاثیری اجتماعی نیز داشت.◄
پیام کشتن مهرجوئی ها◄
یکی از مقامات آگاه بیت که نخواست نام اش تا انقلاب بعدی(عج) فاش شود، به فدوی شدیداً قول داد که در روشن شدن انگیزه و چگونگی قتل خداپسندانهء مهرجوئی ها نهایت تلاش خود را مبذول دارد لکن متقابلاً از فدوی نیز خواست که، افزون بر خویشتنداری، نوبت را هم رعایت کند!.. یعنی اجازه دهد که برادران نخست به پرونده های معوقه از آن میان زهرا کاظمی تا اسید پاشی های اصفهان، قتل مهسا و افزون بر 500 کشته در اعتراضات مدنی و …رسیدگی شود، بعداً اگر انشاءالله عمری بود!…◄ |
در پرتو نظریهء حکمرانی نامتقارن تجربه تهاجم حماس به اسرائیل و به دنبال آن تنش در منطقه خاورمیانه و کشته شدن و آوارگی بسیاری از شهروندان غزه و اسرائیل و صحنههای دهشت آور و غم انگیز را رقم زد که از منظر نظریه «حکمرانی نامتقارن» قابل توضیح است. بنا به الگوی تحلیلی نظریه حکمرانی نامتقارن در حالی که رهبران حماس و حکومت ولایی تلاش میکنند تا از محنت و رنج شهروندان قدرت و منزلت و ثروت کسب کنند، هزینههای این تنش را کسانی میپردازند که نقشی در این تنشها ندارند.◄
کسی که میخواهد بهروزی، رفاه و حقوق مردم یک کشور را تأمین کند، اول باید درک کند واحد بهروزی «میهن» است ــ نه اینکه میهن را «برساختی» تصادفی، اللهبختکی، ارتجاعی و بیاهمیت جلوه دهد و در عوض تا میتواند گسلهای درون مرز را تحریک کند.... نسبت میهن با شهروند، مانند نسبت سلامتی با فرد است. فرد تا وقتی سلامتی دارد متوجه نیست چه نعمت بزرگی دارد. وقتی «یک» میهن باشد و «دو» ملت، تازه معلوم میشود در نبود میهن همۀ حقوق دیگر، حتی حق زنده ماندن، پوچ میشود.◄
حماس و محک گروههای سیاسی ایرانی توجه به این نکته کلیدی در این روزها بسیار مهم است. اگر گروههای سیاسی ایرانی (که بسیاری از آنها گذشته چپ دارند و به تعریف امروزی، خودشان تروریست بودهاند) دم خروسی ندارند، باید هر جنایتی علیه غیرنظامیان را بدون هیچ گونه قید و شرط محکوم و رد کنند. کسی که برای چنین جنایتهایی به دنبال توجیه و توضیح و مشابه تاریخی بگردد، احیانا خودش دارای نظام اخلاقی منسجم و تعریف شده نیست، پرنسیپ اخلاقی و خط قرمز ندارد و یا دست کم هنوز به این رشد فکری نرسیده است. هر چه دلیلش باشد، او میتواند در مسند قدرت یک جنایتکار بالقوه باشد.◄
مصیبت مردم فلسطین، موهبت خامنهای است رهبران حماس هم مانند رهبر جمهوری اسلامی از «آرمان فلسطین» دکانی برای خود باز کردهاند. علی خامنهای به دنبال استیفای حقوق مردم فلسطین نیست. او به دنبال کسب مشروعیت داخلی، از طریق افراشتن پرچم دروغین مبارزه با استعمار است. برای بخش کوچکی از جامعه ایران که هنوز حامی علی خامنهای و حکومت نامشروع اوست هر روز بیش از پیش مشخص میشود که این حکومت نه تنها هیچ کارآمدی ندارد، نه تنها کوچکترین ارادهای برای جلوگیری از فساد ساختاری حاکم بر تمامی ارکان کشور ندارد، بلکه بقایش در گرو بقای این فساد ساختاری است. در چنین موقعیتی وضعیت مصیبتبار مردم مظلوم فلسطین برای علی خامنهای یک موهبت است.◄
سرپیچی از سرکوب: معادله ای چندمجهولی تلخیص مطلبی از شارون اریکسون نِپستَد مطالعهء قیامهای مدنی دهههای اخیر در سرتاسر دنیا نشان میدهد که اگر نیروهای امنیتی و نظامیان از سرکوب دست بردارند، جنبشهای مدنی بخت بیشتری برای تغییر حکومت دارند. اما سؤال مهم این است که در چه شرایطی نیروهایی که به سرکوب گمارده میشوند از کشتن و زدن مخالفان سرپیچی میکنند؟ شارون اریکسون نِپستَد، جامعهشناسی که جنبشهای مدنی را مطالعه میکند، به بررسی عوامل مختلفی پرداخته است که محققان در توضیح این امر برشمردهاند.◄
ریزش مسافران نظام در ایستگاههای غیرمنتظره برخلاف ادعای علی خامنهای در سخنرانیهایش در رابطه با «رویشهای نظام»، عزل و نصبها او نشان دهنده «کمبود نیروی وفادار» ضربهای است که نظام جمهوری اسلامی از «ریزش»ها خورده است؛ از جمله «احمد جنتی»، عضو فقیه شورای نگهبان که با حفظ سمت، دبیر این نهاد نیز هست و در عین حال، ریاست مجلس خبرگان را نیز با چراغ سبز خامنهای برعهده گرفته است. ◄
بچه که بودم از تاریکی می ترسیدم. مادر میگفت: «تاریکی که ترس ندارد پسرجان». بزرگتر که شدم از معلم تعلیمات دینی مان، آقای تقوا می ترسیدم. مادرم می گفت: «آدم فقط باید از خدا بترسد. برای چه از آقای تقوا می ترسی؟» آقای تقوا می آمد کلاس، عمامه اش را می گذاشت روی میز، یک شلاق می گرفت دستش و می کوبید روی کلهء ما تا به ما نماز یاد بدهد. من هرگز نتوانستم نماز یاد بگیرم. از تعلیمات دینی و قرآن و نماز و عربی و آقای تقوا می ترسیدم. از ده دوازده سالگی از آژان و ژاندارم و مار و خرچنگ و مبصر کلاس مان می ترسیدم. مادر می گفت: «آدم فقط باید از خدا بترسد. اینها که ترس ندارد». رفتم دانشگاه؛ از خبر چین های ساواک و ساواکی های خبر چین می ترسیدم. انقلاب که شد از پاسدار و کمیته چی و آخوند و امام و شیخ و حاکم شرع و دادگاه انقلاب می ترسیدم. دیگر مادرم نبود که بگوید «آدم باید فقط از خدا بترسد». مادر دق کرده بود و مرده بود. حالا که پیر شده و مختصری عقل به کله ام آمده، با نگاه کردن به کشورهایی که خدا با شلاق و شکنجه و اعدام و زندان در آنجا ها حکومت می کند به خودم می گویم «راستی راستی که مادر حق داشت ها! فقط باید از خدا ترسید!خدا خیلی ترسناک است». (+)
این روزها به شدت احساس تنهایی می کنم. ما مردم داخل ایران به واقع تنهائیم. شاید اشتباه می کنم که انتظار داشتم زمانی که رئیسی جنایتکار به نیویورک سفر کرد، ایرانیان ساکن آمریکا خیابان ها را با حضور شان سرشار کنند. آنان از ایران خارج شدند و شاید فراموش کردند اینجا اعتراض کردن چه قيمتی دارد! سالگرد مهسا که به خیابان رفتم. آن زمان که ماموران با اسلحه و شوکر و باتوم سوار بر موتور از میان جمعیت در پیاده رو ویراژ می دادند و عربده می کشيدند، یکی از آنها چشم در چشم من توقف کرد و پرسید: «پس شال ات کو؟!» من به جای ایستادن و روبرو شدن با هیکل فربه وحشی او، داخل مغازه ی نیمه بازی پریدم و صاحب مغازه که دستور گرفته بود ببندد، کرکره را به سرعت پایین کشید. من از روبرو شدن با او، از گلوله و شوکر و باتوم نترسیدم. از بازداشت و زندان هم نترسیدم. حتا از مرگ هم نترسیدم. من از فراموش شدن ترسیدم. (برگرفته از فیس بووک نویسنده)
«در ایران، یکی از دشواریهای ادبیات سانسور است. بدینگونه که بسیای از آثار ادبی به دلیل ممیزیهای سیستم حاکم مجوز نمیگیرند و ماحصل چنین رخدادی در طول زمان خودسانسوری است. سانسوری که پیش از هر که و هر چه در ذهنِ مراقب شاعر و نویسنده رخ میدهد. که البته در زنان نمود بیشتری دارد تا آنجا که به نظر میرسد ما زنان شاعر و نویسنده حتی سانسور را درونی کردهایم. چرا که محتاطانه پرداختن به موضوعات نهیشده، به بدن، به بدن زنانه، تذکری است که ناخواسته به خود میدهیم و جد و جهد این روزهای زنان شاعر و نویسنده مطالبهی مسلّم چنین حق از دست شدهای است. اینکه ما در اعتراضات امروز ایران نیز با سعی زنان برای کسب آزادی و اختیار بدن مواجهایم، روشنگر همین مطلب است...» (تکه ای از سخنرانی اینترنتی در همایش ادبی تورین ایتالیا +) |