دیکتاتوری شبه دموکراتیک با بازی اپوزیسیون درون حکومتی
(پدیدارشناسی یک جریان سیاسی)
حمیدرضا ظریفی نیا
براساس
تجربهای تاریخی، زمانی که میزان
نارضایتی عمومی از فساد درونی نظام، به نقطهء
جوش و انفجار میرسد، طبق
نمایشنامهای نانوشته گروهی از درون حاکمیت با
ادعای مخالفت با عملکرد سیاست
مداران به این ساختارها اعتراض کرده و آن بخش از جامعه را که
ایرادات
بنیادینی به نظام دارند با خود همراه کرده به سمتی
از پیش تعیین شده میبرند.
جالب اینکه این تمهید که در ابتدای امر محدود به داخل کشور بود پس
از بحران
های پس از انتخابات سال
88
ایرانیان خارج از کشور را نیز درگیر
خود ساخت تا حکومت اسلامی ایران در ایجاد
اپوزیسیون درون
حکومتی به
موفقیتی دوچندان برسد؛
بهطوری که تاکنون با استفاده از همین ترفند توانسته از بسیاری از
بحرانهای سیاسی که هرکدام از آن بحرانها برای
فروپاشی یک ساختار ایدئولوژیک کافی بودند،
بهسلامت عبور کرده و بهقولی تهدیدها را به فرصت
بدل کند.
سیاست زدگی یا سیاست زدایی
پرسش هائی از
مصطفی ملکیان
پرسشگر:
سعید حجاریان
مصطفی ملکیان به صورت سلسله واری از اولویت فرهنگ سخن
می گويد
و این که
«اصلاح
طلبی
را نه از زمین سیاست که از زمین فرهنگ باید آغاز
کرد».
این ایده اما با
نقدها و نظرهایی همراه شد...
با این هشدار
که اتخاذ این رویکرد، به
«سیاست
زدایی از جامعه»
می انجامد؛ برخی منتقدان حتا
از اولویت شریعتی بر ملکیان سخن گفتند و این که
شریعتی روشنفکر عرصهء
عمومی
بود و رویکرد فرهنگ گرایانه و فردگرایانهء
ملکیان اما عرصهء
عمومی در
ایران را بی جان می کند. برخی هم او را متهم کردند
به بی توجهی به جامعه شناسی و اولویت دادن
زیاده به روان شناسی فردی.
گفت وگوی حاضر بر بستر چنین
مباحثاتی انجام شده است.
«نسبیت
فرهنگی»، بلای ایران
فاضل غیبی
در
سدۀ گذشته به کوشش روشنگران کشورهای خاورمیانه امید میرفت که رفته
رفته فرهنگ انسان مدرن به کشورهای اسلامی نیز رسوخ کند. در نیمۀ
این راه مردم مسلمان در این جوامع بدین پی برده بودند که “فرهنگ
بومی” آنان تا چه حد از موازین نوین انسانی بی بهرهاند و اگر
میخواهند در دنیای امروز از زندگی شایستهای برخوردار باشند باید
بکوشند خود را با موازین پیشرفتۀ زندگی اجتماعی هماهنگ سازند. اما
اکنون با توسل به “نسبیت فرهنگی” نه تنها ضرورتی برای غلبه بر
رفتار و کردار “بومی و بدوی” خود نمیبینند که خواستار گسترش آن در
تمامی جهان هستند!
اصلاح طلبی ارتجاعی
سام قندچی
اگر
پیش از انقلاب
پنجاه و هفت
بزرگترین اشتباه روشنفکران ایران برابر پنداشتن انقلاب و ترقی بود،
از دوم خرداد ماه سال
هفتاد و شش
تصور غلط جدیدی در میان روشنفکران ایران رایج شد و آن هم برابر
انگاشتن رفرم و ترقی است. در این نوشتار به موضوع دوم پرداخته شده؛
مسأله ای که
می تواند
این بار روشنفکران ایران را به مدافعین تحول ارتجاعی دیگری تبدیل
کند.
اگر اصلاحات میرزاتقی خان امیرکبیر سمبل خواست های مترقی ترین بخش
های جامعهء
ایران بود، مواضع اصلاح طلبان حکومتی رژيم اسلامی سمبل درخواست های
ارتجاعی بخش های عقب مانده جامعه ایران است و اینها حتی از حضور
امثال خلخالی در صفوف خود ابایی نداشته اند.
در حاشیهء
«گشت
نامحسوس»
پرویز دستمالچی
اندیشه
های بنیادگرا چنان در میان اسلام گرایان رنگارنگ گسترده است که حتا
(مثال) "حزب اتحاد اسلامی ملت ایران"، که خود را "اصلاح طلب" می
داند، بیانیه اعلام موجودیت خود را با آیه
ای
از سوره آل عمران شروع می کند:
«باید
که از میان شما گروهی باشند که به خیر دعوت کنند و امر به معروف و
نهی از منکر کنند. اینان رستگارانند».
یعنی حزب از همان ابتدا اعلام می دارد که نمایندهء حقیقت و ارزش مطلق الهی است و دیگران منحرفانی که باید به راه
راست هدایت شوند؛ و نمی بیند که در سیاست موضوع بر سر ارائهء
یک راه حل مشخص برای یک مشکل مشخص اجتماعی- اقتصادی و... است و نه
هدایت اخلاقی- ارزشی جامعه از سوی رهبران حزبی یا یک دولت.
گذار از جمهوری اسلامی یا اصلاحات؟
فرهنگ قاسمی
هم
و غم و دل نگرانی درجه اول اپوزیسیون
باید این باشد که دوران گذار هر چه بیشتر کوتاه تر
شود. برای این کار چارهای نیست غیر از این
که اپوزیسیون خود را متشکل و همساز کرده و برای
برنامهء دوران گذر کار کند و خود را در برابر آن
مسئولیت بزرگ، یعنی بازسازی جامعه و ترویج
فرهنگ اعتدال و احترام به رقبای سیاسی و رعایت حقوق
انسانی و دفاع از آزادی همه آحاد ملت، از طرفداران
پادشاهی تا مدافعان کمونیسم کارگری، آماده
سازد. فراموش نکنیم منظور دفاع ار خقوق و آرادی های
آنان است و بدان معنا و مفهوم نیست که عوامل تشکیل
دهندهء «همسازی برای گذار از جمهوری
اسلامی» می تواند متشکل از نیروهائی باشند که در ذات خود ناهمگون
هسنتد.
سوسيال دموکراسی در امريکا
مسعود نقره کار
سوسیال
دموکراسی، بر
خلافِ تبلیغات
بی پایه
و مغرضانهء
سرمایه داران
بزرگ، راست
گرایان و
ارتجاع مذهبی
و غیر
مذهبی، پدیده
ای غیر
امریکائی و
مردم ناپسند نیست
و باورمندان،
طرفداران و
هواخواهان بسیاری
در امریکا
داشته و
دارد. حتی
اگر دیدگاه
ها، تلاش
ها و
مبارزات توماس پين -
یکی ازبنیانگذاران
ایالات متحده
امریکا
-
نادیده
گرفته شود،
دستِ کم
عمر فعالیت
سازمان یافتۀ
سوسیال دموکرات
های امریکائی
حدود صد و بيست
سال خواهد
بود.
نخستین
حزب سوسیال
دموکرات در
امریکا به
طور رسمی
به سال
هرار و هضتص و هشتا و نه
اعلام موجودیت کرد.
از آن تاریخ
تاکنون در
امریکا جریان
های متعدد
سوسیال دموکراتیک
شکل گرفته
اند؛ جریان هائی
که گاه
درهم ادغام
شده اند،
گاه انشعاب
کرده اند،
و گاه
به جریان
های سیاسی
دیگر نزدیک
و دور
شده اند ام،ا
علیرغم اُفت
و نشیب
و محدودیت
های فراوان،
سوسیال دموکرات
ها امریکائی
با تبلیغ
و ترویج
ایده و
برنامۀ سوسیال
دموکراتیک به
فعالیت و
مبارزه تاثیرگذار
خود ادامه
داده اند.
کارگر ایرانی یا برده
ای در قرن بیست و یکم
شکوه میرزادگی
در
آستانه ی روز کارگر، اول ماه می، نوشتن مطالبی در ارتباط با
کارگران در نشریات رسمی حکومت اسلامی، حتی در ارتباط با «شعر
کارگری» کنجکاوی برانگیز است. براستی حکومتی که در سال های گذشته
برخی از روزنامه نویس ها را به دلیل نام بردن از روز یا حق کارگر
بازداشت و ممنوع القلم کرده، حکومتی که کارگران را تنها به خاطر
خواستاری دستمزدِ ماه ها عقب مانده ی خود به زندان می اندازد،
چگونه در نشریه ی رسمی خود از «شعر کارگری» و از شعرایی می گوید که
اگر اکنون زنده بودند بیشترشان یا در زندان های جمهوری اسلامی بسر
می برندند و یا به دار آویخته می شدند؟