موزه و موزه داری، قبل
و بعد از انقلاب
شکوه میرزادگی
چهارشنبه
بيست و نهم اردیبهشت امسال مصادف با «روز جهانی موزه» است. در اين
فرصت پرداختن به وضعيت موزه در ايران می تواند روشنگر مسائلی
اکنونی و اغلب دور افتاده از چشم باشد. اگرچه، از ابتدا، یکی از
دلایل بوجود آمدن موزه ها حفظ و نگاهداری گنجينه های فرهنگی و
تاريخی ملت ها و بوجود آوردن شرایطی برای پژوهش ها و تحقیقات درست
تاریخی بوده است اما، متأسفانه، در ایرانِ بعد از انقلاب، موزه و
موزه داری هم کلاً در خدمت سیاست های کسانی درآمده که کارشان
وارونه نشان دادن و از بین بردن تاریخ کهن و حتی تاریخ معاصر ما
است.
انقلابی دیگر و یا اصلاح رژیم اسلامی؟
پرويز ضرغامی
لازم
به ذکر است که اگر صفت اسلامی به یک
انقلاب بدهیم حرف این افراد درست است چون هر کجا سخن از انقلاب
اسلامی است
آنجا بی عدالتی،
کشتار و
زور و
نابسامانی دیده
ایم.
ولی خود کلمهء
انقلاب
آنجائی
با خون و کشتار هم ردیف می
شود که مردم در صدد نفی سیستمی فاسد و
پوسیده بر می
آیند و دیگر آن
را
نمی
خواهند و به اعتراض و اعتصاب اقدام می
کنند
و
رژیم حاکم بجای شنیدن صدای
آنها دست به کشتار و زندان
و
سرکوب خواست بر حق مسالمت آمیز
آنها می
زند و
دگرگونی و
نفی رژیم
نامطلوب از طرف مردم را نه با مسالمت بلکه با گلوله و از لوله تفنگ و با سرکوب
پاسخ می
دهد.
این
پدیدهء
خشونت
حاکمان
ربطی به
انقلاب مسالمت
آمیز مردمی که حق پایمال شده خود را می
خواهند ندارد.
این
امر
مربوط می
شود به
عکس العمل دستگاه
حاکم
و
به
زور سرنیزه!
در برنامهء «پويش» به مديريت سيروس ملکوتی
كالبد شكافي يك پرسش 37 ساله دربارهء اتحاد
اپوزيسيون
گفتگو با حسن شريعتمداری
در برنامهء «پويش» به مديريت سيروس ملکوتی
پايان صبر و انتظار: دربارهء راهيابی برای تغيير رژيم
گفتگو با عبدالله مهتدی
در برنامهء «پويش» به مديريت سيروس ملکوتی
نقش حکومت ها در
مهندسی اجتماعی
و وضعيت جنبش
سکولار دموکراسی ايران
از نگاه اسماعیل نوری علا
در گفتگو با سعيد بهبهانی در تلويزيون ميهن
فايل تصويری
فايل صوتی
ضرورت وجود «مدعی قدرت»!
کورش عرفانی
(1)
ترک قدرت
توسط رژیم های دیکتاتوری در گروی
وجود
«مدعی
قدرت»
است، آن هم توسط نیرویی که
برای خود تدارک واقعی لازم جهت کسب قدرت را دیده
است. این تدارک شامل سه عنصر است: نیروی
انسانی آموزش دیده که در خدمت آن تشکل باشد، امکانات مادی و
مالی لازم برای هزینه کردن در چنین مسیری و در
نهایت، پایگاه اجتماعی گسترده، به نحوی که
بخشی از جامعه از این جایگزین مدعی قدرت حمایت عملی
کند.
(2)
در حالی که فضای سرکوب در داخل کشور اجازهء
شکل گیری جایگزین مدعی قدرت
را در میان فعالان اجتماعی و مدنی نمی دهد، این
وظیفه بر دوش
«نیروهای
سیاسی خارج از کشور»
است...
(3)
تا زمانی که معادلهء
تعیین سرنوشت ایران به طور صرف در
اختیار دولت های بیگانهء
ذینفع در ایران و خاورمیانه از یکسو و رژیم ضد
ملی ایران از سوی دیگر است، هیچ برآیند مثبتی برای
ملت ایران به دست نخواهد آمد...
(4)
ممکن است که بر اساس
سناريوهائی
حکومت
اسلامی نابود یا استحاله شود، لیکن این به معنای نجات ایران
نخواهد بود. اضمحلال حکومت فعلی زمانی می تواند به
سود مردم ایران تمام شود که نمایندهء
مورد قبول مردم، رژیم کنونی را جایگزین شود. در غیر این
صورت، تجزیه و نابودی ایران و یا غارت ثروت های
کشور توسط رژیم بزک و استحاله شده تنها
امکان های موجود خواهد بود. تاریخ با هیچ کس تعارف ندارد.
(برگرفته ای از اين مقاله>>>)
نکته ای مثبت در چند
اپوزیسیون ایران نه تنها مرکب از جریانات پادشاهی خواه،
اسلامی، جمهوری خواه، لیبرال، چپ و آینده نگر است بلکه هرکدام از
این جریانات نیز از چندین جمع، گروه و دسته مختلف تشکیل شده اند.
درباره اثرات منفی چندگانگی جریانات اپوزیسیون بسیار نوشته شده است...
غافل نباید بود که این چندگانگی اثر مثبت هم داشته است. مثلاً فرض
کنید اگر کسی از جمهوری اسلامی می گسست و به چپی می پیوست که یگانه
و منسجم بود. شاید در جریان فکری تازه خود نیز مانند کمونیسم
روسیه، چین و ویتنام عمل می کرد که از استبداد مذهبی چندان روشن
بینانه تر نیست.
نه انقلاب و نه اصلاحات
ن. نوری زاده
آیا
خصلت نافرمانی مدنی و اعتراضات گستردۀ مردم علیه نظام های سیاسی ضد
نهادی است؟ آیا رفتار و عملکرد آنان سیاست ستیزی می
باشد؟ آیا مردم معترض تا کنون در نافرمانی مدنی خود موفق شده
اند به مطالبات سیاسی- اجتماعی خود دست یابند؟ و سرانجام آیا
نافرمانی مدنی و اعتراض تودۀ مردم جهت تغییرات بنیادین، شیوه ای
بهتر و موثرتر از انقلاب و یا اصلاحات است؟ بدیهی است پاسخ به این
پرسش ها به آسانی میّسر نمی
باشد. حال اگر به گفتۀ بعضی از پژوهشگران علوم سیاسی نافرمانی مدنی
و اعتراضات مردم را یک "انقلاب" فرض کنیم، باید اذعان کرد که: این
نوع "انقلاب" در تعریف هیچ یک از تئوری های تغییر نظام های حکومتی
مطرح نشده است و با انقلاباتی که تا کنون در کشورهای مختلف رویداده
است، متفاوت می
باشد.
دین و دموکراسی
نوشته
ای
از سايت رنگين
کمان
تداخل دین و دولت در حاکمیت دینی، مولد تبعیض است. و تبعیض به طور
مستمر پایه های همزیستی مسالمت آمیز شهروندان را تخریب می کند.
مبارزه علیه نابرابری حقوقی، اجتماعی بین زن و مرد، علیه نابرابری
بین باورمندان به ادیان متفاوت، علیه نابرابری بین خداباوران و خدا
ناباوران، از مبارزه برای تحقق خواست جدائی دین و دولت جدا نیست.
سی
و هفت
سال حاکمیت دینی، این خواست را به خواست مرکزی دموکراسی خواهان
ایران تبدیل کرده است. باشد که تحقق این خواست در صدر برنامه سیاسی
آنان قرار گیرد و رهیافت های سنجیده مسیر برآمدن آن را از عمق به
سطح مطالبات روزمره جنبش های اجتماعی هموار کند.