ضرورت وجود «مدعی قدرت»!
کورش عرفانی
(1)
ترک قدرت
توسط رژیم های دیکتاتوری در گروی
وجود
«مدعی
قدرت»
است، آن هم توسط نیرویی که
برای خود تدارک واقعی لازم جهت کسب قدرت را دیده
است. این تدارک شامل سه عنصر است: نیروی
انسانی آموزش دیده که در خدمت آن تشکل باشد، امکانات مادی و
مالی لازم برای هزینه کردن در چنین مسیری و در
نهایت، پایگاه اجتماعی گسترده، به نحوی که
بخشی از جامعه از این جایگزین مدعی قدرت حمایت عملی
کند.
(2)
در حالی که فضای سرکوب در داخل کشور اجازهء
شکل گیری جایگزین مدعی قدرت
را در میان فعالان اجتماعی و مدنی نمی دهد، این
وظیفه بر دوش
«نیروهای
سیاسی خارج از کشور»
است...
(3)
تا زمانی که معادلهء
تعیین سرنوشت ایران به طور صرف در
اختیار دولت های بیگانهء
ذینفع در ایران و خاورمیانه از یکسو و رژیم ضد
ملی ایران از سوی دیگر است، هیچ برآیند مثبتی برای
ملت ایران به دست نخواهد آمد...
(4)
ممکن است که بر اساس
سناريوهائی
حکومت
اسلامی نابود یا استحاله شود، لیکن این به معنای نجات ایران
نخواهد بود. اضمحلال حکومت فعلی زمانی می تواند به
سود مردم ایران تمام شود که نمایندهء
مورد قبول مردم، رژیم کنونی را جایگزین شود. در غیر این
صورت، تجزیه و نابودی ایران و یا غارت ثروت های
کشور توسط رژیم بزک و استحاله شده تنها
امکان های موجود خواهد بود. تاریخ با هیچ کس تعارف ندارد.
(برگرفته ای از اين مقاله>>>)
نقش حکومت ها در
مهندسی اجتماعی
و وضعيت جنبش
سکولار دموکراسی ايران
از نگاه اسماعیل نوری علا
در گفتگو با سعيد بهبهانی در تلويزيون ميهن
فايل تصويری
فايل صوتی
نکته ای مثبت در چند
اپوزیسیون ایران نه تنها مرکب از جریانات پادشاهی خواه،
اسلامی، جمهوری خواه، لیبرال، چپ و آینده نگر است بلکه هرکدام از
این جریانات نیز از چندین جمع، گروه و دسته مختلف تشکیل شده اند.
درباره اثرات منفی چندگانگی جریانات اپوزیسیون بسیار نوشته شده است...
غافل نباید بود که این چندگانگی اثر مثبت هم داشته است. مثلاً فرض
کنید اگر کسی از جمهوری اسلامی می گسست و به چپی می پیوست که یگانه
و منسجم بود. شاید در جریان فکری تازه خود نیز مانند کمونیسم
روسیه، چین و ویتنام عمل می کرد که از استبداد مذهبی چندان روشن
بینانه تر نیست.
نه انقلاب و نه اصلاحات
ن. نوری زاده
آیا
خصلت نافرمانی مدنی و اعتراضات گستردۀ مردم علیه نظام های سیاسی ضد
نهادی است؟ آیا رفتار و عملکرد آنان سیاست ستیزی می
باشد؟ آیا مردم معترض تا کنون در نافرمانی مدنی خود موفق شده
اند به مطالبات سیاسی- اجتماعی خود دست یابند؟ و سرانجام آیا
نافرمانی مدنی و اعتراض تودۀ مردم جهت تغییرات بنیادین، شیوه ای
بهتر و موثرتر از انقلاب و یا اصلاحات است؟ بدیهی است پاسخ به این
پرسش ها به آسانی میّسر نمی
باشد. حال اگر به گفتۀ بعضی از پژوهشگران علوم سیاسی نافرمانی مدنی
و اعتراضات مردم را یک "انقلاب" فرض کنیم، باید اذعان کرد که: این
نوع "انقلاب" در تعریف هیچ یک از تئوری های تغییر نظام های حکومتی
مطرح نشده است و با انقلاباتی که تا کنون در کشورهای مختلف رویداده
است، متفاوت می
باشد.
یکی از اعضای سابق وزارت اطلاعات حکومت اسلامی که چند ماه
گذشته به اروپا پناهنده شده است
پرده از نفوذ و فعالیت وزارت اطلاعات حکومت اسلامی در میان
ایرانیان خارج از کشور برداشته است.
وی
گفته است: معاونت های ده گانه وزارت اطلاعات واحدهایی وجود دارد که
مأموریت
شان ایجاد هسته های تحت کنترل در درون اپوزیسیون خارج از
کشور است. به گفته این مأمور که خواست ناشناس بماند، وزارت اطلاعات
مطالبی را
که
برای ایجاد توازن میان جناح
های نظام لازم دارد به له یا علیه یکی از شخصیت
های بلند
پایهء
نظام، یا جناح
های آن، از طریق این هسته ها در خارج از کشور مطرح می نماید.
اگر فکر میکنید در امنیت هستید این مطلب را بخوانید
شادی امین
متأسفانه،
علی رغم توضیحات
و تاکیدهای مکرر بسیاری
دربارهء
علنی و افشا
ساختن تجربههای شخصی به دام افتادن و یا موفقیت
در مقابله با نهادهای سرکوب، اعم از
اطلاعات و یا سپاه و دیگر نهادهای امنیتی، همچنان عده زیادی
به غلط ترجیح می دهند سکوت کنند و به خیال خودشان،
خود را بیش از این درگیر نکرده و مورد خطر
قرار ندهند. در چنین محافظه کاری و مخفی کاریای است که
روشهای به کار گرفته شده توسط اطلاعاتیها و
بازجویان، به روشهایی کار آمد بدل شده و
قابل اجرای مکرر میشود. در این حالت حیاط خلوت امنی برای
بازجویان و ماموران امنیتی ایجاد میشود تا
بتوانند باز هم در "امنیت" کامل قربانیان
دیگری بگیرند.
دین و دموکراسی
نوشته
ای
از سايت رنگين
کمان
تداخل دین و دولت در حاکمیت دینی، مولد تبعیض است. و تبعیض به طور
مستمر پایه های همزیستی مسالمت آمیز شهروندان را تخریب می کند.
مبارزه علیه نابرابری حقوقی، اجتماعی بین زن و مرد، علیه نابرابری
بین باورمندان به ادیان متفاوت، علیه نابرابری بین خداباوران و خدا
ناباوران، از مبارزه برای تحقق خواست جدائی دین و دولت جدا نیست.
سی
و هفت
سال حاکمیت دینی، این خواست را به خواست مرکزی دموکراسی خواهان
ایران تبدیل کرده است. باشد که تحقق این خواست در صدر برنامه سیاسی
آنان قرار گیرد و رهیافت های سنجیده مسیر برآمدن آن را از عمق به
سطح مطالبات روزمره جنبش های اجتماعی هموار کند.
نگاهی به کتاب «ما
و آنها»
در گفتگو با پرستو فروهر
گفتگوگر: راديو زمانه
«ما
و آنها»، مجموعهء
نامههایی ست که بین پرستو فروهر، نویسنده و هنرمند
ایرانی،
و «آیدین»،
دوست جوان او،
در فاصله
بین بهار
1392
تا زمستان
1393
رد و بدل شده است. در این نامه نگاری ها،
در
پرتو رویدادهای
جنبش
سبز و برخی سرخوردگیهای سیاسی و اجتماعی در ایران، دو
نسل از ایرانیان با هم در گفتوگو قرار میگیرند.
«آیدین»
نام مستعاریست که یک طرف گفتوگو برای خود برگزیده است.
یکی از مهمترین درون مایه های این کتاب تفاوت بین «ما» و «آنها»
و درون
و بیرون است. پرستو فروهر میگوید: «ما و آنها»
پیشفرضهایی هستند که تعلقها و تقابلها
را مرزبندی میکنند. در این نامهنگاری این دو واژه در
پس
زمینهء
سیاسی ایران و در توضیح چگونگی ارتباط فرد با ساختار قدرت به
کار رفتهاند.
انقلاب: حادثه یا ضرورت؟
مزدک طاهری
نقل است که «در کشورهای عقب مانده، آنهایی
که با مشتهای گره کرده انقلاب میکنند، روزی با
مشتهای باز گدایی خواهند کرد». پُر
واضح است کسی که چنین ادعایی کرده چه منظوری داشته است:
«خام
کردن
و دور کردن مردم تحت ستم از اعتراض و خیزش؛
آری، زیر ستم بمانید و
صدایتان درنیاید. اعتراض، رستاخیز و انقلاب نکنید!»
کسانی که از هرگونه
دگرگونی و تحولی در جامعه زیان میبینند این جمله
را مدام تکرار میکنند و میگویند:
«هرگز
برای تغییر جامعه اقدام نکنید و همین شرایط کنونی را
بپذیرید تا اوضاع بدتر نشود».
اما
روی دادنِ انقلاب بسته به ارادهء
چند فرد
یا چند گروه نیست.