1.
ما با مذهب و عقيدهء
هيچکس سر دعوا نداريم اما حضور مذهب و ايدئولوژی هيچکس را در قانون اساسی
و نهادهای حکومتی نمی پذيريم.
2.
همچنين، از آنجا که حکومت
اسلامی مسلط بر ايران را
قابل اصلاح و حتی قانونی نمی دانيم، طبعاً، در خارج کشور، از آن
مطالبه ای هم نداريم؛
3.
و
به همين دليل قرار نيست نام هيچ يک از اعضاء جنبش در زير نامه هائی که
خطاب به گردانندگان رژيم نوشته می شوند ديده شود.
4.
اما، در عين حال، ما از همهء
مطالبات بر حق هموطنان اسير خود در داخل از غاصبان حکومت مسلط بر
کشورمان حمايت می کنيم.
5. آنچه دراين سايت اختصاصی و غيرلخبری منتشر می شود يا در موافقت
با سکولار دموکراسی است (مثل نوشته های انحلال طلبان و مخالفان
حکومت اسلامی) و يا در مخالفت با آن (مثل نوشته های اصلاح طلبان،
که با نوار توضيحی مشخص می شوند) و يا مسائل را بصورت جدی و طنر از
ديدگاه سکولار دموکرات مطرح می کند. در همه حال اصولی که در صدر
اين صفحه آمده و نيز در «پيمان نامهء عصر نو» منعکس اند، راهنمای
ما محسوب می شوند.
6. انتخاب مقالات وارده و برگرفته از منابع
مختلف، و همچنين تيتر مناسبی برای آنها با سردبير است.
7. در اين پايگاه، به احترام
«جمهوريت»، هر کجا سخن از حکومت
مسلط بر ايران پيش آيد،
واژهء «جمهوری» به «حکومت» يا
«رژيم» تبديل می شود.
سردبير: اسماعيل نوری
علا ◄
تأسيس:
14 امرداد
1392
پيمان نامهء عصر نو
نهاد هماهنگی
جنبش
اساسنامه
هيئت دبيران
ای ميل:
iranian.sdmcc@gmail.com
اعلاميهء
جهانی
حقوق بشر
و
پيوند به يک ويدئو
به قلم حميد
شوک
|
شیوهء
تعامل با من و امثال من چگونه باید باشد؟
علی کام فیروزی
سخنان
دانشجوی دکترای حقوق،
خطاب به علی خامنه ای
ما
از پدران
مان آموختیم که مردم و آرمان
های انقلاب، دو جزء جدا
نشدنی هویت ما هستند. آموختیم که آنها رفتند تا مردم امنیت،
استقلال، آزادی و عدالت را در سایه تفسیری از اسلام تجربه کنند که
هرگز خود را در مقابل آزادی مردم و عدالت اجتماعی نمی یابد. اکنون
به یمن پایمردی پدران ما و همرزمانشان، امنیت و استقلال کشور
برقرار شده است. با این وجود من، به عنوان یکی از هزاران فرزند
شهدای انقلاب و دفاع مقدس، در مسیر تداوم این راه، مخاطراتی می
بینم که صمیمانه آنها را در دو محور طرح می کنم.
پيوند به ويدئوی
اين سخنان
>>>
بر جنازهء
دوست...
مجيد آژنگ
آقاى
كيارستمى نه يك سياستمدار كه انسانى عاشق هنر و
آن
هم بيش از هر چيز سينما بود، نقد عباس كيارستمى خارج از حيطهء
فيلم و هنر سينما نقدى ماندگار نخواهد بود.
او براى اين نظام فيلم نساخت تا از طريق استفاده از حمايت هاى مالى
حكومتى و رانت خوارى به افتخار جهانى دست يابد،
او هرگز فيلمى كه نشان از روابط پنهانى داشته باشد و در خدمت نظام
فاسد قرار گيرد نساخت هر چند كه حكومت از موقعيت جهانى او براى خود
اعتبارى دست و پا مى كرد كما اينكه از وجود متفكرين و متخصصين خارج
از كشور نيز به همين نحو سو استفاده مى كند.
نمى شود اينگونه رفتار هاى حكومتى را در مورد افراد به قضاوت نشست
كه اگر چنين شود برنده اصلى همين نظام فاسد خواهد بود.
اگر رژيم نمى توانست هرانچه را كه مايل است بر كيارستمى تحميل كند
بواسطهء
آن
بود كه وزنهء
او از سينماى دولتى بمراتب سنگين
تر بود، عبور از او كار ساده اى نبود و برايش
عبور کننده
بهاى بسيار سنگينى بهمراه داشت.
اما صد افسوس كه در مرگ اش هم حكومتيان دست بردار نيستند و كارى
خواهند كرد كه ارزش او را در بين ايرانيان در داخل كشور كمرنگ جلوه
دهند و
اين
جنايتى است كه با بردن جنازهء
او به ايران در حق اين بزرگ مرد هنر سينما صورت مى گيرد
.
فيلم هايش در ايران يا بنمايش گذاشته نشد (تا علاقمندان و فيلم
دوستان بتواند
آزادانه
و بدون ممنوعيت هاى دولتى با تفكرات او آشنا شوند) و يا نمايش
آن
بطور محدود صورت گرفت؛
لذا انتظار شركت ميليونى مردم در مراسم خاكسپارى اش بسيار دور از
انتظار خواهد بود. و پيشاپيش گفته باشيم كه مقاسد شوم رؤاساى
فعلى و قبلى اين حكومت بر همگان
آشكار
است و تلاش هاى مذبوحانه شان نيز ذره اى نمى تواند ارزش هنرى
وتاريخى
او
را كمرنگ كند.
كاش بزرگان هنر و ادبيات،
پيش از مردن، كانون هاى مطرح جهانى را وارث خود مى كردند
تا
رژيم هاى فاشيستى از نوع اسلامى اش هم نتوانند با جنازهء
آنان
با ميل خود رفتار كرده و با فشارهاى نامحسوس خانواده هارا به
همكارى وادار كنند.
در ايران و اروپا چه می گذرد؟
حسن اعتمادی
و
علی اصغر رمضانپور
در برنامهء تلويزيونی «تفسير خبر» بمديريت
جمشيد چالنگی
دربارهء
عباس کيارستمی و موقعيت هنری و سياسی او
الاهه
بقراط، اسماعيل نوری علا، رامين پرهام
در
برنامهء ياران با مديريت عليرضا ميبدی
بخش اول
و دوم
بخش سوم
عزاداری مقامات دولتی
در مرگ عباس کيارستمی!
و چند ملاحظهء ديگر
پس از درگذشت کیارستمی اکثر جراید معتبر جهان، بویژه مطبوعات
سینمایی،
خبر فوت وی را منتشر کردند و بزرگان سینمای جهان،
نظیر اسکورسیزی و سیاستمداران برجسته نظیر رئیس جمهور فرانسه با
اظهار تاسف عمیق پیام های تسلیت فرستادند! در این حیص و بیص حاج
علی جنتی وزیر ارشاد که وزارتخانه اش جلوی کار کیارستمی را گرفته
بود هم پیام تسلیت داده است! دو سه نفر از همان مدیرانی هم که در
امور سینمایی ارشاد مخالف کیارستمی بودند از موقعیت استفاده کرده و
راه افتاده اند تا با گرفتن حق ماموریت ارزی و بودجهء
وزارتخانه به پاریس بروند و جنازهء
آن مرحوم را بیاورند! خلاصه بازار سوء استفاده از درگذشت عباس
کیارستمی گرم است!
اما اين
ها که امروز دارند
با اشک تمساح ریختن از محبوبیت جهانی یک هنرمند برجسته ایرانی سوء
استفاده می کنند،
همان هایی هستند
که اجازه ندادند
کیارستمی در ایران کار کند!
و
پیام تسلیت
اين
سیاست بازان درست مصداق آن است که شخصی را دق مرگ کنند و بعد برایش
مجلس ختم باشکوه بگیرند!
معرفی
فارغ التحصیل ممتاز
آکادمی چفيه
مالی!
حمیدرضا رحیمی
کيهان دارالخرافه:
پروفسور «جلیل ثامر منیر»!،
استاد دانشگاه آکسفورد و صاحب تألیفات
زیاد در حوزهء
پزشکی، از هزاران کیلومتر فاصله خود را به نجف و کربلا رسانده تا
توفیق پیدا کند و پای کوچک
ترین عضو کاروانی از کاروانهای اربعین را با دستان خود بشوید؛
شور و ارادتی که مشرق نیوز تصویرش را رسانهای کرده است.
البته این شوریده
دلی فقط وصف
الحال پروفسور منیر نیست؛ اینجا دنیای دیگری است و همه،
آزاد از هر گونه تعلقی، نام سالار شهیدان امام حسین(ع) را زمزمه
میکنند.
|
دين خوئی مشروط و سکولاریسم
در بستر فهم مردم ایران
مهران امیراحمدی
رفتارهای
مذهبی در ایران، یک واکنش شرطی مبتنی بر عادت است که به صورت واقعی
نمی تواند نیاز روانی جامعه را از محرک های مذهبی دریافت کند.
بهتر بگویم، رویکرد جامعهء ایرانی به دین،
بیش
از آن که ارادی و عامدانه باشد، بر عادت فردی – اجتماعی استوار
است. عادت به برخی رفتارها را نمی توان در دایرهء
اراده و انتخاب بررسی کرد. برای مثال بارها از زبان ماده باوران و
آتئیست های ایرانی شنیده ایم که برای اثبات صادقانه امری، به
مقدسات مذهبی سوگند یاد می کنند.
آیا می توان این سوگند را ارادی و یا اعتقادی دانست و یا این واکنش
عادت و پاسخی است شرطی؟ به نظر می رسد مردم ایران،
به خصوص طبقهء
متوسط و تحصیل کرده،
در حال عبور از این رویهء
غیر ارادی اند، شواهد که این
چنین نشان می دهد. باری این بحث باید بیش از این باز گردد که
در این نوشتار مجال آن نیست.
قداست زدایی و جنبش شب نامه ای
فیروز نجومی
س
از سی سال حکومت،
دو
مفهوم «معصومیت»
و
«شریعت»
حرمت خود را از دست داده اند،
سحر و افسون
شان ضعیف و رنجور گردیده است،
به بیماری مزمنی مبتلا شده اند.
درست است. هنوز بسیارند نابینایان، آنان که از رؤیت
شریعت در قامت و سیمای فقاهت و مزد دوران ولایت، ناتوانند. شرایط
موجود حاکی از آن است که شریعت در حال افول است بآن دلیل که برای
بقای خود تنها می
تواند به شمشیر تکیه کند.
و
روزی
ضعف
چنان
بر
شریعت مستولی خواهد گردید که نخواهد توانست شمشیر را بار دیگر بر
گردن بی گناهی فرود آورد...
ارزیابی عجولانه و فرصت
طلبانهء
حکومت اسلامی
از «برکسیت»
رضا تقیزاده
در
جمع دولتهای خاورمیانه، حکومت اسلامی تنها حکومتی است که مسئولان
نظامی و سیاسی آن رأی غیر منتظره مردم بریتانیا به خروج از اتحادیه
اروپا را با عجله مورد استقبال قرار دادند؛ فرصت طلبی زودهنگامی
که بعد از فرو نشستن موجها، فراموش نخواهد شد...
محمدجواد ظریف تحصیلکردهء
آمریکا است و حسن روحانی نیز،
با وجود دریافت دو جایزه تحصیلی از بریتانیا، بیشتر از یک ماه در
مجموع در این کشور بسر نبرده و دارای کمترین آشنایی حتی با زبان
مردم این سرزمین است و بی تردید بیگانه با بافت داخلی سیاست در
بریتانیا. از این لحاظ بازی حکومت و دولت او با کارت سیاست داخلی
بریتانیا و قرار دادن آن علیه اتحادیه اروپا میتواند به جای بار
دادن، تلاش برای بهبود مناسبات اروپایی حکومت اسلامی را در خطر
قرار دهد.
پنج روند اجتماعی در مقابله با حکومت تمامیت
خواه دینی
مجید محمدی
جامعهٔ
ایران همانند دیگر جوامع در حال تغییر است اما آنچه آن را از دیگر
جوامع متمایز میسازد جهت این تغییر است؛ جامعهٔ ایران علیرغم
تلاش بیوقفه، همهجانبه و پرتلاش حکومت برای اسلامی
سازی و شکل دادن آن بر حسب سبک زندگی روحانیت
شیعه در جهتی حرکت میکند که مقامات آن را ولنگاری، در معرض خطر
نفوذ، در سراشیبی سقوط، و تحت تهاجم فرهنگی میخوانند.
جامعهٔ ایران در کدام جهت حرکت میکند؟ چرا حکومت از روندهای آن
نگران است؟ آیا حکومت دینی در کنترل و سرکوب شادی، زیبایی، روابط
صمیمی، آزادی بیان، و مطیعسازی از طریق قانونگذاری مذهبی و اعمال
آن به طریق قانونی و غیرقانونی و فراقانونی موفق بوده است؟
سکولار کشی در بنگلادش،
یادآور کشتار زنجیره ای روشنفکران سکولار در ایران
برگرفته
از سايت «روشنفکر»
خبر دردناک کشتار بیست گروگان، توسط افراد منتسب به «گروه داعش» در
«کافه هلی»ی
«داکا»،
پایتخت زخمی و مجروح این روزهای بنگلادش، بار دیگر چهرهء
واقعی اسلام گرایان را به افکار عمومی جهانیان شناساند. گویا ذهن
جمعی بشر در حال خو گرفتن به چنین پدیده هایی است و این زنگ خطری
است برای آزاد زیستن، توسط جریانی انسان ستیز که به طور سیستماتیک
با انقلاب اسلامی ایران آغاز و به دیگر نقاط دنیای اسلام، تسری
یافته است. این در حالی است که بنگلادش در یکی دو سال اخیر شاهد
کشتار برخی از روشنفکران سکولار و لائيک بوده است. همین سال قبل پس
از حمله به یک ناشر و دو نویسنده، پلیس بنگلادش جسد «فیصل عارفین
دیپون»، ناشر
43 ساله را در دفتر کارش یافت.
شلیک خشک
مغزان به قلب
روشنفکری مصر
نوژن اعتضادالسلطنه
بيست
و چهار سال از قتل «فرج فوده» میگذرد؛ روشنفکری که باور داشت با
دین دشمنی ندارد و این انسانها هستند که خطا میکنند اما حرفهایش
به گوش شیوخ الازهر فرو نرفت و سرانجام فتوای ارتدادش را صادر
کردند. او در نهایت توسط اسلامگرایان «جماعت اسلامی» در مقابل
چشم فرزند پنج سالهاش به ضرب گلوله مسلسل به قتل رسید. فوده یکی
از اصلی ترین منتقدان اخوان المسلمین و روشنفکری سکولار بود که
در تأسیس حزب «وفد جدید» نقش داشت. با این حال، زمانی که حزب وفد
جدید خواستار ورود به ائتلاف انتخاباتی با اخوانالمسلمین شد فوده
از سمت خود در حزب استعفا داد.
دربارهء مفهوم «اپوزیسیون»
باریش نصیریان
تغییر
قانون اساسی جمهوری اسلامی (انحلال طلبی) و پایان اقتدار اسلام
سیاسی در ایران یعنی بسته شدن دکان سیاسی اپوزیسیون نماها که یا
منافع شخصی و خانوادگی، آنها را با مافیای غارت جمهوری اسلامی در
پیوند نگه داشته است یا از ترس افشا شدن اسناد همکاری های گذشتهء
خود با جمهوری اسلامی است که برای ایجاد یک نیروی اپوزیسیون مانع
ایجاد می کنند. رهبران و سازمان های اپوزیسیون نما معمولاً با ساخت
تئوری و تفکر کم خطر برای نظام جمهوری اسلامی، از جمله اصلاح طلبی
یا تغییر جزئی، و ... به دستاورد جنبشهای ایجاد شده خیانت کرده و
منحرف شان ساختند... سایر سازمان هایی هم که در بیرون از ایران
اسامی و القابی چون سکولاریسم و جمهوری خواهی و ... در پیشوند یا
پسوند نام خود دارند، عموماً رهبرانی دارند که تنها با هم اتحاد در
هدف دارند: بقای جمهوری اسلامی!
|