|
||||||
|
||||||
|
|
|||||
فایده مرگ خامنه ایبرگرفته از سایت «مشروطه»مرگ خامنه ای مترادف سقوط رژیم اسلامی نیست اما بی تاثیر هم نیست. نبود خامنه ای برای رژیم اسلامی خسارتی غیرقابل انکار است. فرض کنید بالاترین فرمانده یک سپاه کشته شود. درست است که با کشته شدن آن فرمانده، لزوما سربازانش تسلیم نمی شوند اما حفره ای در مدیریت و فرماندهی سپاه ایجاد میشود که پر کردنش به این سادگی نیست و گاهی غیرممکن.◄
* به گزارش میدانی خبرنگار ما از عتبات عالیات کانادا(ع- س- ص- عج)، برادر محمود خاوری، مدیرعامل محترم بانک ملی حکومت اسلامی، و شرکا که مدتی ست در آن عتبات معتکف شده، بر آن شده که ضمن کسب فیض الهی در دوران اعتکاف، خدمتی هر چند ناچیز به اسلام و مسلمین نیز بنماید. بر این پایه، وی بنیاد مستضعفان شعبهء تورنتو را بنیان گذاشته و گفته میشود که انگیزهء این اقدام خداپسندانه حضور شمار قابل اعتنائی از مستضعفان، از حواریون حضرت امام(ل) گرفته تا آقازادگان، بوده است.◄
در بن و بنیاد آرمانهای بزرگ و کلان روایتهایی که میخواهند جهان را یکسره تغییر دهند، هوس خدایی کردن نهفته است. برای برون رفت از بن بست دردناک کنونی، راهی نیست جز این که حاکمان، از موضع خدایی فرود آیند و به مسئلههای “اینجا و اکنون” ساکنان همین سرزمین بپردازند. جهان را به خدا واگذار کنند و به درمان دردهای مردمان مشغول شوند.◄
من زنی هستم كه ساعت خواب و بيداریام را با ساعت كشوری كه عاشق اش هستم تنظیم می کنم. / من زنی هستم كه روزی صد بار فحش میخورم ولي هزاران بار قویتَر مي شوم. / من زني هستم كه عاشق رنگم اما نمیدانم چه مرگم شده كه وقتي آرايش می كنم خودم را دوست ندارم، يك طوری كه گويی با خودم غريبی می كنم. / من زنی هستم كه تمام چينهای صورتم را دوست دارم، تمام غم و شادیام را جار میزنم. / زنی هستم كه وقتي هر زنی میدرخشد انگار خودم میدرخشم...◄
شعور شک در برابر حماقت یقین! یکبار دیگر، در نهایت تأسف، نویسندهای آزاداندیش و روشنفکری با شهامت، سلمان رشدی، گرفتار ترور شد. نویسندهای که در برابر یقینیات، شک کرد و با ذهن خلاق و تیزپرواز و طنزی جذاب، جهانی شگفت آفرید و آن را از طریق نشر آثارش، همگانی کرد. تاریکاندیشان خرافاتی و اسلامگرایان افراطی که در یقینِ فسیل شده خود لحظهای تردید نمیکنند، با ترور سلمان رشدی، بار دیگر بر قطر پروندۀ تیرۀ حماقت افزودند.◄
ما عضو کانون نویسندگان اسلام نیستیم! عباس معروفی، خطاب به محمود دولت آبادی هنوز چند ساعت از درگذشت عباس معروفی نگذشته که اظهارنظرهایی غیرمنصفانه در ارتباط با او گفته یا نوشته می شود؛ از جمله این که عباس معروفی چون گفته «من سیاسی نیستم» پس درد ایران و درد مبارزین و درد آزادی و غیره ندارد. نوشته ای که خواهید خواند خطاب به دولت آبادی و یکی از کارهای او است که نشاندهندهء پوچ بودن این اظهارنظرها می باشد.◄
سرزمینی که در بیآبی غرق میشود ایران در حالی به عنوان یک سرزمین نیمهخشک و خشک در بیآبی غرق میشود که کمبود آب به عنوان یک بحران جهانی از چندین دهه پیش از جمله در ایران شناخته شده بود و اقداماتی نیز برای مقابله با آن صورت میگرفت… دولتی که، مانند سَلَف خود، با ناکارآمدی و گسترش فقر و ناهنجاریهای اجتماعی و نابودی محیط زیست، یک سال را بدون هیچ دستاوردی برای مردم پشت سر گذاشته حالا روی «پروژههای آب» حساب باز میکند…◄
اصلاحات گورباچف، به تدریج در قالب «گلاسنوست» برای بازشدن فضای سیاسی و رسانهای، و «پرسترویکا» برای بهبود نظام حکمرانی در اقتصاد، فرمولبندی شد. اما نظام اقتصادی و سیاسی اتحاد شوروی، یا همان «نظام سوسیالیستی»، بر حکمرانی دستوری و اتوریته بلامنازع حزب و دستگاههای امنیتی نظامی استوار بود. نیازهای مصرفی مردم با برنامهزیری مرکزی و دستورات حکومتی در نازلترین کیفیت تولید میشد. هیچکس مالک و صاحب هیچچیزی نبود. هیچ رابطهای بین کار و تولید، و تخصص و توانایی انسانها و درآمد و سطح زندگی آنها وجود نداشت. نیازهای مردم در حد نازل و بخور و نمیر تامین میشد.◄ |
آبان ادامه دارد و ما در پی پیروزی هستیم! نخستین بار نام او زمانی به گوشم خورد که شنیدم یک عضو شورای شهر شیراز در دفاع از حقوق بهاییان بازداشت شده است. برای من بسیار عجیب و تحسینبرانگیز بود که یک عضو شورای شهر مهمی چون شیراز چنین کنش شجاعانهای در راستای پاسداشت حقوق شهروندان بهایی ایران انجام داده است. مهدی حاجتی امروز در بیرون از کشور بسر میبرد. او محجوب است ولی وقتی نام ایران و بحث از نجات آن به میان میآید تعارف را کنار میگذارد و صریح سخن میگوید. میهنپرستی او در این گفتگو حضور پررنگی دارد.(علیرضا کیانی)◄
نتایج نابود سازی براندازان و
سرکوب اصلاح طلبان آیا در ابتدای انقلاب 1357 «رادیکال های ضد رژیم» بدان سبب شکست خوردند که نوشته های هانا آرت را نخوانده بودند؟ و اگر امروز وضعیت دیگری برقرار است علت را باید در کتاب خواندگی نسل جدید جستجو کرد؟ یا علت را باید در نابود سازی کامل نه تنها رادیکال ها که اصلاح طلبان نیز به دست رژیم برآمده از انقلاب و برآمدن نسلی نو با آرمان ها و روش های دیگر دانست؟ بیائید داستان این نابودسازی را دوباره بررسی کنیم.◄
حکومت فقها و «مسئله»ی بهائیانسیاست سرکوب و مقابلهی حکومت ایران با بهائیان در هفتههای اخیر به حجم، وسعت و شدتی نگرانکننده رسیده است. این یادداشت به بعضی ریشههای تاریخی علل سرکوب بهائیان ایران میپردازد... علمای شیعه مبارزات خود علیه بهائیان را عاملی چنان مهم در تاریخ معاصر ایران شمردهاند که گویی «اگر فقهای شیعه نبودند امروز ایران دچار بهائیت شده بود».◄
روز سکولار دموکراسی، مهستان ما این مطلب پیاده شدهء سخنرانی اسماعیل نوری علا در نشست یکشنبه 20 شهریور مهستان جنبش سکولار دموکراسی است که در طی آن او به چند نکته ای اشاره می کند که عبارتند از: اعلام روز سکولار دموکراسی از جانب مهستان، حساسیت دوگانهء وزارت اطلاعات رژیم در مورد جانشینی موروثی مجتنی خامنه ای و شاهزاده رضا پهلوی، نیز امکان تحقق حکومتی سکولار دموکرات در ایران، همراه با تمهیداتی که وزرات مزبور در مورد این دو حساسیت اندیشیده است؛ همچنین چهارچوب نظری «جبههء متحد مشروطیت خواهی» که از جانب مهستان مطرح شده و تفاوت و تضاد آن با نظریهء «احیای مشروطه».◄
آسیب شناسی توزیع قدرت در ایران در غیبت دمکراسی و حقوق بشر در اساس ما با سلطه روبهرو هستیم و نه قدرت! حق بنیادین، حق خطا کردن است که تنها با عبور از براهین گونهگونهء «لطف» تصور پذیر و ممکن میگردد... من از جملهء کسانی هستم که سالها بر نشستن مجتبا بر تخت و چشم داشتن او بر بخت گفته و نوشتهام. و برای این پیشبینی خود توضیح معصومانهای دارم: همه چیز به درک متفاوت علی خامنهای از درک روحالله خمینی در برساختهء ولایت مطلقهء فقیه باز میگردد.◄
و عرق شرم بر جبین حکومت اسلامی مقامات تبعیض گر و "نژاد پرست" حکومت اسلامی باید به کابینه های کشورهای غربی که "نژادپرست" شان می خوانند، و از جمله کابینهء جدید بریتانیا، نظر کنند و عرق شرم بر جبین آنها بنشیند. بعنوان یک بلوچ و یک سُنی مذهب باید بگویم که متأسفانه کشورمان ایران یکی از "نژاد پرست ترین" کشورهای دنیا است. مثلاً حدود بیست میلیون سُنی ایران طبق قانون اساسی کشور نمی توانند به مقام اول و دوم کشور (رهبر و رئیس جمهور) برسند.◄
ابعاد آزادی بیان: یک چهارچوب نظری جدیداین نوشتار مروری است بر مباحث عمدهی کتاب «ابعاد آزادی بیان: پژوهشی بر سر یک چهارچوب نظری جدید»، نوشتهی دِوریم کاباساکال، مدرس فلسفه و نظریهی سیاسی در دانشگاه لیدن در هلند. این کتاب در سال ۲۰۲۱ در مجموعهی «فلسفه و سیاست؛ کاوشهای انتقادی» توسط انتشارات «اسپرینگر» منتشر شده و شامل فصولی دربارهی توجیه و مفهومسازی آزادی بیان، آزادی بیان در رسانهها، گفتار نفرتپراکن بهعنوان حد آزادی بیان، و مؤخرهای درمورد آزادی بیان در زمان کووید-۱۹ است. بخشی از کتاب نیز به آزادی دانشگاهی و مطالعات موردی پیرامون بریتانیا و ترکیه میپردازد.◄
«ریلگذاری» وزارت ارشاد برای سینماگران تقریباً یک سال از آغاز به کار محمدمهدی اسماعیلی به عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی میگذرد و به نظر میرسد که رویکرد سیاسی- امنیتی او به مقوله هنر، بویژه سینما و سینماگران نمایانتر شده است... فشار بر هنرمندان بویژه سینماگران در ایران ابعاد تازهای یافته است؛ برخی از چهرههای شناخته شدهء سینمای ایران در زندان به سر میبرند؛ گروهی دیگر ممنوعیت از کار گرفتهاند و منابع مطلع نیز به رادیو فردا گفتهاند که شماری از سینماگران به وزارت ارشاد احضار و «تهدید» شدهاند تا امضاهایشان را از بیانیههای انتقادی نسبت به تحولات سیاسی و اجتماعی، پس بگیرند.◄
کسانی که به ده تا بیست سالِ آیندۀ کشور فکر میکنند قاعدتاً نباید به یک برجام حتی امضاشدۀ نیمهمطلوب رضایت دهند. برجام صرفاً یک مُسکِّن است که حلِ چالشهای سیاست خارجی را به آینده موکول میکند. اگر برجام را در یک دایرۀ بزرگتر ترسیم کنیم، ریشۀ مشکل قدیمی است: بیش از دو قرن است که کشور نتوانسته با قدرتهای بزرگ به قاعدهمندی و تفاهم برسد. این رویارویی با ظهورِ مدرنیته و قدرتِ تصاعدی غرب در تکنیک، پول و اسلحه به مراتب وسیع ترشده است. این تقابل فکری- روانی- سیاسی در حدی تعیین کننده بوده که بدون انقطاع تاریخی، جهتگیریهای کشور به نظرات برلین، پاریس، مسکو، لندن، واشنگتن و هماکنون در بیجینگ نیز گره خورده است.◄
گورباچف : پایان تاریخ کمونیسم حکومتی تاریخ شوروی از 1917 آغاز شد. لنین از 1917 تا 1922 حکومت کرد، استالین از 1922 تا 1953 سلطه داشت، خروشچف از 1953 تا 1964 در رأس بود، پادگورنی و برژنف از 1964 تا 1982 مسلط بودند، آندورپوف و سپس چرنینکو از 1982 تا 1985 در قدرت ظاهر شدند و بالاخره گورباچف از 1985 تا 1991 در قدرت بود. او، از درون، شکاف ها و بحران ها را عریان ساخت و حکومت اش پایان کمونیسم دولتی بود. گورباچف محصول تاریخی بن بست کمونیسم بود، او حامل تناقضی ساختاری بود. او پیامبر رهایی بخش نبود، او شیپور مرگ کمونیسم دولتی را پس از 74 سال اعلام نمود.◄ |