خشمالله!
حمیدرضا رحیمی
والله خواهر- برادر
خواننده، بقول سید قاسم
(مش قاسم سابق ـ م) دروغ چرا؟
تا
اعدام آ
آ
آ
آ..
فدوی چه می داند؟ او که،
معاذالله،
جامع جمیع علوم نیست؛! لکن از شما چه پنهان، براستی نمی داند!؛
شاید هم گوش مسلمین،
کثرالله امثالهم،
چندان سنگین شده است که داد و فریاد حضرت احدیت عز اسمه را نمی
شنوند؛
بابا ای هوار! الله جله جلاله، دیگر بچه زبانی بفرماید که مهمان و
مزاحم نمی خواهد! این
هم
سند مصّور منگوله دار عواقب اش:
«تعداد
کشته
شدگان ایرانی در عربستان سعودی به
130
تن رسید»
ـ
رادیو فردا
شمشیرِ
مختارِ ثقفی و بیستونِ بلالِ حبشی!
شکوه میرزادگی
اکنون گویا نوبت موزه ها و اشياء نگاه داری شده در آنها رسيده است.
امروز شمشیر مردی که ایرانی نبوده، و در عراق زاده شده و در عراق
فوت کرده است در ایران کشف می شود، و فرداها هم باید منتظر باشیم
که چندین کتبیه دوران هخامنشی تبديل به صفحاتی از نهج البلاغه
بشوند، و وسایل نظامی دوران ساسانیان به ابزارها و ادوات قربانیان
عاشورا، مبدل شوند، و از آثار یافته شده در بیستون هم معلوم شود که
بيستون را نه فرهاد، که بلال حبشی کنده است؛ آن هم به عشق الله؛
وگرنه شیرین خانم غلط کرده که رویش را کسی دیده باشد.
نام کتاب: نقدی بر «کتاب فسفهء اخلاق» از محمد تقی مصباح يزدی
نويسندهء کتاب: اکبر معارفی
کتاب
“فلسفهی اخلاق” مصباح، کتابی کوچک (کمتر از
دويست
صفحه) ولی مهم است
که باید مورد توجه متفکرین سکولار قرار بگیرد. این
کتاب مجموعه پژوهشی است که کاتالوگی از
نظرات گوناگون در زمینهی فلسفه ارایه میدهد. پهنهی این
مباحث، یونان باستان، نگرشهای دینی قبل و بعد از
رنسانس در غرب، نظرات جدید رایج در غرب و
نظراتی که تا کنون در میان متفکرین مسلمان بیان شده را
بهطور موجز در بر میگیرد. به جز فصل آخر کتاب که
به “رابطهی دین و اخلاق” میپردازد اگر
موارد معدود تشبثاتی که به خدا، قران و پیامبر شده را
حذف کنیم بسیاری از مباحث بدنهی اصلی آن چیزی
شبیه به مطالبی است که میتوان از متفکرین
سکولار انتظار داشت...
(فايل
پی.دی .اف)
گردهمایی
برای
محکوم ساختن نقض حقوق اولیه و اساسی انسانی در ایران
29
سپتامبر 2015 ـ
در ساعت
14
در
میدان
لوکزامبورگ ـ
بروکسل
مدافعان حقوق بشری، سندیکالیست ها و کنشگران بین المللی و ایرانی،
برای محکوم ساختن نقض حقوق اولیه و اساسی انسانی در ایران به وسیله
رژیم اسلامی، شما را به شرکت در یک گردهمایی در برابر پارلمان
اروپا فرا می خوانند.>>>
آغاز
پایان «اسلام
سیاسی»
سیل
پناه
جویان
اسلامی
بسوی
غرب «فاسد
و
فسادانگیز»
مهدی
قاسمی
طبیعی
است
که
موهبت «عصر گسترش اطلاعات»،
به رغم
موانع و
ممنوعیت ها
و راه
بندان هائی
که در
همهء
رژیم
های بسته
و خودکامه
مرسوم است،
به عام
مردم و
خصوصاً به
نسل ذاتاً
نوجویِ جوان
امکان می دهد
تا، ضمن
آگاهی به
پَرش های
علمی جهان،
بارهای ذهنی
خود را
در قبال
لازمه های
زندگی در
دنیای نو
ارزیابی کند
و در
انتها با
«راز» بی نصیبی
ها و
درماندگی های خود
آشنا شود.
آیا
این هجوم
سیل وارِ
زن و
مرد و
پیر و
جوان و
کودک از
دنیای گویا «رحمت
و ایمان
اسلامی» بسوی دنیای
«کفر»، و بقول
آقای خمینی «غرب
فاسد و
فساد انگیز»، خود ـ
در جهاتی ـ برآمده
از بسط «اطلاعات» نیست؟
چرا
این میلیون ها
مردم، سرزمین
ها و
خانه های
آباء و
اجدادی خود
را (بمعنای اصیل
کلمه) با نثار
جان رها
می کنند و
به جهانی
پناه می برند
که در «مکتب» مذهبی
آنها، دنیای
دوزخیان نام
گرفته است (و من
در این
باره، اندکی
بعد بیشتر
خواهم نوشت)؟
یک
گام به پیش، دو گام به پس
حمید آقایی
با انتخاب نام "حزب اتحاد ملت ایران اسلامی"، که می خواهد همه مردم
ایران را، از سنی، بهایی، یهودی، آسوری و بی دین زیر پرچم اسلام
متحد کند، نتیجه ای جز این نمی توان گرفت که بنیانگذاران آن حتی
نسبت به احزاب اصلاح طلب پیشین خود، ضمن
پا
پیش گذاشتن برای ایجاد یک حزب جدید، با انتخاب این نام و تعیین
تکلیف برای همهء
مردم ایران که باید زیر پرچم اسلام متحد شوند، چند گامی نیز به عقب
نشسته اند...
|
نبردِ
ویروسیِ خاورمیانه با اروپای کهنه
فرهاد جعفری
چهار دههی پیش، آستین های افغانستان بالا زده شد تا «دولت
دموکرات کارتر» (و شرکای اروپاییاش) «ویروس اسلامگرایی» را در تن
خاورمیانه تزریق کنند تا از طرفی «مانع توسعه طلبیِ
اتحاد جماهیر شوروی شوند» و،
از طرفِ دیگر،
«توسعهی بهگمان آنها پیشهنگامِ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی این
منطقه از خاورمیانه را متوقف کنند». و به خیال خود؛ «به یک تیر، دو
نشان بزنند»! اکنون «بیماری تا بدانحد گسترده و عفونت منتشر شده
است» که در مسیری واژگونه؛ این «رگهای اروپای کهنه» است که بهروی
«حاملانِ پیدا و پنهانِ ویروسِ بهقهقهرا برندهی اسلامگرایی»
گشوده شده است.
نسل پسا انقلاب و حافظهء تاريخي آنان
و آسيب شناسي اپوزيسيون در دو سوي مرزها
گفتگو
با:
پگاه اميني
ـ
محسن بهزاد كريمي
ـ
شاهين سرتيپي
در برنامهء تلويزيونی «پويش»، به
مديريت سيروس ملکوتی
آیا وعده های روحانی در مورد آزادی
های اجتماعی سیاسی بر آورده شده؟
گفتگو با
حسن
اعتمادی
عضو هیئت دبیران
نهاد
هماهنگی
جنبش سکولار دموکراسی ایران
در برنامهء
تلويزيونی «آوای مردم» به مديريت سوزی ياشار
نظری از ديدگاه «مطالبه محوری»
حقوق بشر در ايران و در فضای جديد جهانی
گفتگو با منصور اسانلو
گفتگوگر: آرش عزيزی از تلويزيون من و
تو
نگاهی به مسئلهء
اتحاد طیفهای سکولار دموکرات
برای
تشکیل آلترنایتو فراگیر
(در
ارزیابی کنگرهء
سوم سکولار دموکرات
های ايران)
امیرحسین آمویی
روشن است که کنگره نتوانست پاسخی کامل و منسجم به عوامل موجد عدم
اتحاد بین سکولار دموکراتها بدهد. نکتههایی اینجا و آنجا و توسط
افراد گوناگون مطرح شد، اما به آن "بزرگراه دریاگونه"، از نظر من،
نه چندان اعتنایی کرد و نه کسانی هم که اشارات آشفتهای کردند،
توانستند موضوع را به گونهای منطقی و استوار مورد بررسی قرار
دهند. اما حاصل کنگره، تا جایی که با پرسش اصلی مربوط میشد، سراسر
هم بیهوده نبود: آغاز و زمینهای بود برای جستجو و شاید همین سطور
حاضر نيز بازتابی باشد راهیاب (؟) در برابر آراء عزیزانی که
کوشیدند هر یک به سهم خود به گوشهای از مشکلات و معضلات پیشاروی
اشاره کنند- کوششی در خور تقدیر فراوان!
جمهوريت يا جمهوری؟
اسماعيل نوری علا
اگرچه من همواره خود را يک «جمهوري خواه» دانسته ام اما اعتقاد
دارم که «جمهوری» خواندن يک حکومت لزوماً نمی تواند «جمهوريت» آن
را تضمين کند و اگر ملتی به درستی نداند که اصول «جمهوريت» چيست و
در پی استقرار آنها بر نيايد هرگز نخواهد دانست که حکومت مسلط بر
کشورش واقعاً «جمهوری» است يا نه... بر اين اساس، در اين مقاله می
کوشم تا درک خود را از مفهوم «جمهوريت» و «جمهوريت خواهی» و رابطهء
آنها را با «جمهوری»، بعنوان شکلی از حکومت، بيان داشته و دليل
سبقت و اولويت آن اولی بر اين دومی را توضيح دهم. ◄
فايل
صوتی
◄
تصويری
|
◄
فايل پی.دی.اف
◄
تکلیف
روشن است!
شهباز نخعی
برخورد محافظه کارانه – اگر نگوییم منفعلانه – با مطالبات جدی و
حیاتی معلمان، که سطح خواسته ها را تا حد هشدار دادن برای آزادی
همکاران زندانی پایین می آورد و اصل مطالبات را به سایه می برد،
طبعاً لبخند رضایت بر لبان کارگزاران امنیتی و سرکوب می آورد و
آنها را به ادامه و حتی تشدید سیاست ارعاب و سرکوب ترغیب می کند.
چه می شد اگر بیانیهء شورا، به جای دعوت به سیاه پوشی، اعلام می
کرد معلمان مصمم اند برای دستیابی به مطالبات برحق خود ایستادگی
کنند و آمادگی دارند تا در کنار همکاران زندانی خود جای گیرند و
سرکوب را شیوهء موثری برای حل و فصل مطالباتشان نمی دانند؟! چگونه
می توان امیدوار بود، یا انتظار داشت، که دستگاه سفاک امنیت خانه
ولی فقیه از فراخوان سیاه پوشی یک هفته ای شورا دچار نگرانی شده و
به آزادی معلمان زندانی تن دهد؟!
سختی
های پایدار اقتصادی، حتی پس از تحریم
ها!
جمشید اسدی
بودِ توافق ژنو در ژوئیه، میان گروه
پنج بعلاوهء يک
و حکومت اسلامی، اگر
سرانجامی یابد و عملیاتی شود، بهتر از نبود آن است.
دست کم از آن جا که از
تنش های موجود میان جهان و ایران می کاهد. از همین رو می بایستی از
آن پشتیبانی کرد و به نهایی شدن اش کمک رساند.
اما نادرست و نابجاست اگر همچون دولت اعتدال و پیروان اصلاح طلبان
اش در
درون مرز و اپوزیسیون هموند نظام در برون مرز
آن
را پیروزی و نوشداروی
مشکل های اقتصادی بپنداریم. توهم نمی بایستی داشت، این نه پیروزی
است نه
پیشدرآمد حل مشکل های اقتصادی کشور.
نگاهی از درون به «شکستِ شکوهمندِ» اسلاميست های ترکيه!
گفتگو با «لونت گولنتکين»، نويسندهء ترک
پيشگفتار
نشريهء ترک زبان «حريت»: «لونت گولتکين» در سيزده سالگی دل به
اسلام بست و به مدت سی سال دل و جان خود را به پای «هدفِ» برکشيدن
اسلام سياسی گذاشت. اين روزها اما، پس از خدمت در سمت يکی از
مديران حزب «عدالت و توسعه»ی ترکيه، و کار در رسانه های اين حزب،
بشدت از اسلام سياسی سر خورده است و می گويد که «زندگی مردم در تحت
جاکميت اسلاميست ها تبديل به جهنم شده است». «گوليز ارسلان»
از جانب رونامهء «حريت» با او دربارهء کتاب
جديد اش، «شکست شکوهمند»، و اينکه چگونه زندگی اش را در چهل و سه
سالگی «دگرگون» کرده، به گفتگو نشسته است.
|