شباهت هاى توجيه مذهبى با توجيه سياسى
ف. م. سخن
چه در مذهب، چه در سياست، وقتى پاى ايده و منافع و باقى ماندن در
قدرت
به ميان مى آيد، توجيه زشتى ها و پليدى ها آغاز مى
شود. نمى توان انتظار داشت كه فرد معتقد به
مذهب، حتى با ديدن كريه ترين اثرات مذهب، يك
شبه آن را
رها كند و در مقابل آن قرار گيرد. در اين جاست كه
بايد هر آن چه را كه زشت است به نوعى
«توجيه» كرد و ايده را از خطر نفى مطلق نجات داد. گفته هايى
از قبيل «دين واقعى اين نيست»، «هر چه زشتى هست
ناشى از بدفهمى و استنباط غلط است»، «تفسير
صحيح فلان آيه اى كه در فلان كتاب مقدس آمده چنان نيست و
چنين است»... و امثال اين ها، سر آغاز توجيه تبه
كارى هاست...
پيام جنبش سکولار دموکراسی ايران
به مجلس سالگرد تأسيس حزب کوملهء کردستان
ايران
اينکه بار ديگر به دعوت حزب شما، نماينده ای از جانب نهاد هماهنگی
جنبش سکولار دموکراسی ايران، بعنوان ناظری مشفق، در مراسم سالگشت
تأسيس حزب تان شرکت می کند موجب خوشحالی بسيار است. گفتگوی بين
احزاب، جبهه ها و جنبش ها، که نشان از حسن نيتی فراگيرنده و نه حذف
کننده دارد، برای ساختن ايران فردای بدون حکومت اسلامی روندی دلگرم
کننده است و ما به نوبهء خود از آن استقبال می کنيم و خوشحاليم که
در طی چند ماه اخير، علاوه بر شرکت در کنگرهء حزب مشروطه ايران
(ليبرال دموکرات) و حزب کمونيست کارگری ايران، اکنون در مراسم
سالگرد تأسيس حزب کوملهء کردستان ايران حضور يافته ايم.>>>
نقدی بر کتاب
«پیش
در آمدی بر اندیشهء
سیاسی ایرانشهری»
درویش رنجبر
در
اندیشهء
سیاسی هنوز شهریاری وجود ندارد که خواسته شود از حق مردم بر او سخن
به میان آید. اول باید اثبات نمود چرا شهریار بر حق است و چرا
عدالت حکم میکند افراد
بايد
حق
حاکمیت را به دست شهریار بسپارند. در بخشی از کتاب آمده:
«در
نگاه ایرانی، پیامد و فرآورده کارکرد نهاد شهریاری پایهء داوری در بارهء
آن بود و چگونگی به قدرت رسیدن
اش
فرع مساله».
حال آنکه
اس و اساس اندیشهء سیاسی چگونگی به قدرت رسیدن میباشد،
چرا که
نحوهء
به
قدرت رسیدن فرد یا افراد
در
انديشهء سياسی
حاصل اندیشیدن پیرامون این نکته
است
که
«چرا
باید این فرد یا افراد خاص به قدرت رسند؟»
انتخابات و شباهت های ناگزیرِ تاریخی!
مسعود نقره کار
"جاهلیسم
و آخوندیسم" تنور انتخابات مجالس اسلامی را، همچون همۀ معرکه های
پیشین، داغ کرده اند؛ همان خطی که ادامه اش به ترکیب "صنیع حضرت و
مقتدرنظام و حاجی معصوم و
سید
کمال و اسمعیل سلطان" و " شیخ فضل الله نوری و سیدعلی یزدی و میرزا
ابوطالب زنجانی و ملا محمد آملی و ملا محمد علی رستم آبادی"، و سپس
تر به "حاج مهدی عراقی و محسن رفیقدوست و محمد رضا طالقانی و ماشاء
الله قصاب" و " آیت الله خمینی و خلخالی و رفسنجانی و خامنه ای "
می رسد. بیت رهبری و قالیباف اش اولین نان انتخابات را با قمهء
اراذال و اوباش حکومتی بر سینه این تنور چسبانده اند. نان خورهای
مزدور و گاه بی جیره و مواجب، با قلم و قمه، سوئی "سرداران قلم" ی
همچون حسین شریعتمداری ها در داخل و خارج از کشور و، سوئی دیگر،
لشکریانِ اراذل و اوباش حکومتی به صف شده اند تا بفریبند و
بترسانند.
راه دور و رؤیاهای دراز
رامین کامران
چند
هفته است که انتخابات آیندۀ خبرگان بحث روز شده،
مرکز توجه گشته و بیشترین نیروی تحلیلگران
را به خود جذب کرده است. این هم نشانۀ تازه ای
ست از تبعیت اپوزیسیون
خارج کشور از تحولات نبرد جناحی در داخل. طبق معمول، به این
کشمکش اهمیتی اغراق آمیز نسبت داده شده تا به همه
تلقین شود که در صورت برنده شدن جناح
رفسنجانی، تحولات عظیمی در جهت خواست
های مردم به وقوع خواهد
پیوست، بلکه
باین
ترتیب ملت به شرکت در این کشمکش و نیز رفتن پای صندوق رأی
تشویق شوند. شاهدیم که جناح مورد بحث به یکی از
بزرگترین بسیج های طول حیات خویش دست زده و
نه فقط افواج رسمی
اش
را به خط کرده، بل حتی مهره هایی
را که در حاشیۀ مخالفان نظام جا داده است و
معمولاً از آنها برای مانورهای جانبی بهره
می
گیرد، در کنار باقی به صف کرده است و به عبارتی سوزانده تا
بتواند با تمامی نیرو عمل کند.
دعوتی به بی اعتباری؟
اسماعيل نوری علا
- کلرادو
«دعوت»ها
همواره نشان داده اند که می توانند به ضد نيات اعلام شدهء مبتکران
خود عمل کرده و به نفع حکومت اسلامی تمام شوند. هنگامی که ما دعوت
می کنيم که مردم بيايند و به آنچه مورد نظر ما است رأی دهند، اگر
دعوت ما با بی اعتنائی مردم مواجه شود آيا نتيجه ای جز نشان دادن
بی اعتباری و بی پايگی دعوت کنندگان را با خود دارد؟ آيا اصرار بر
اينکه جنبش سکولار دموکراسی ايران پشتيبان طرح آقايان طبرزدی ـ
اسانلو است نمی تواند مايهء بی اعتباری اين جنبش هم بشود؟ و آيا نه
اينکه خود حکومت نيز همواره می تواند، با براه انداختن اينگونه
بازی ها، اين بی اعتباری را بصورتی چشمگير به اطلاع همگان برساند؟