مهدی کروبی
قسمتی از
اعلاميهء خانم کروبی:
نماینده دادستان و
مقامات حاضر امنیتی اصرار
داشتند با همسرم صحبت کنند. ایشان را که بعد از
نود
روز از جراحی
هنوز قادر نیستند پا بر زمین بگذارند و با واکر و
کمک قدم برمی دارند، بیدار کردم. با آن
شرایط جسمی در نیمه شب آماده دیدار شدند...
آقای کروبی گفتند:
«از
صبح بارها پیگیری کردیم، این
هم دو لیست رای من برای
خبرگان و مجلس که آماده کرده بودم، اگر این حق ابتدایی را نمی
خواستند اجابت کنند چرا از ابتدا صریح و شفاف
نگفتند؟»...
آقای کروبی همچنین گفتند:
«خدا
را شکر کنید که مردم علیرغم همهء
رفتارهای غیر قانونی و سلیقه ای که
حق انتخاب شدن و انتخاب کردن آنها را محدود کرده
هنوز اصلاح نظام را از طریق صندوق رای
پیگیری می کنند».
رأی خواهم داد، اگر
...
مزدک بامدادان
چگونه و بر پایه کدام اندیشه خرَدوَرز میتوان پذیرفت که رأی دادن،
بهسود همه لایهها و بخش
های گوناگون و گاه باهمستیزنده جامعه ایران باشد؟
سود مشترک خامنهای، گنجی، جنتی، حزب دموکراتیک مردم ایران، یزدی،
فرخ نگهدار، مصباح یزدی، مسعود بهنود، محمد ارسی، فلاحیان و ....
در چه و کجاست؟ اگر براستی رأی دادن ما آنگونه که شیفتگان انتخابات
میگویند «سلطه اقتدراگرایان را در هم میشکند»، پس چرا رهبر همین
اقتدار گرایان این چنین به دست و پا افتاده
و خود را خوار و کوچک کرده است و خواهش میکند که ما برویم و
سلطهاش را در هم بشکنیم؟ آیا رهبر نادان است و نمیداند که
رأیدادن ما به زیان اوست؟
در انتظار داوری تاریخ!
روایت
شده که رضاشاه مجلس شورای ملی را "طویله" می نامید و برای این
اساسی ترین رکن مشروطیت ارزشی قایل نبود. فرزند او محمد رضا شاه
نيز،
با آن که لفظ "طویله" را به کار نمی برد، ولی در عمل،
با تبدیل آن به مجلسی فرمایشی،
همان کار را می کرد. پرسش این است که آیا وضع کنونی مجلس در حکومت
آخوندی که آن را عملاً
تبدیل به یک "طویله"،
یا بدتر از آن،
گندابی متعفن کرده، برآیند عملکرد آن "پدر و پسر" نبوده است؟! در
بلبشو و آشفته بازار کنونی،
که تحریف آشکار تاریخ در دستور کار حکومت است، نمی توان انتظار
دریافت پاسخی منصفانه و بی طرفانه برای این پرسش داشت و تنها پس از
گذر از حکومت پلید و سیاهکار آخوندی، فرونشستن غبارهای ناشی از حب
و بغض،
و برقراری حکومتی مردم سالار و ملی است که رویدادهای قرن گذشته از
جمله کودتای سوم اسفند 1299 می تواند محک زده شود و در معرض نقد
قرار گیرد و تا آن زمان گزیری جز کشیدن انتظار برای داوری تاریخ
نیست!
شباهت هاى توجيه مذهبى با توجيه سياسى
ف. م. سخن
چه در مذهب، چه در سياست، وقتى پاى ايده و منافع و باقى ماندن در
قدرت
به ميان مى آيد، توجيه زشتى ها و پليدى ها آغاز مى
شود. نمى توان انتظار داشت كه فرد معتقد به
مذهب، حتى با ديدن كريه ترين اثرات مذهب، يك
شبه آن را
رها كند و در مقابل آن قرار گيرد. در اين جاست كه
بايد هر آن چه را كه زشت است به نوعى
«توجيه» كرد و ايده را از خطر نفى مطلق نجات داد. گفته هايى
از قبيل «دين واقعى اين نيست»، «هر چه زشتى هست
ناشى از بدفهمى و استنباط غلط است»، «تفسير
صحيح فلان آيه اى كه در فلان كتاب مقدس آمده چنان نيست و
چنين است»... و امثال اين ها، سر آغاز توجيه تبه
كارى هاست...
پيام جنبش سکولار دموکراسی ايران
به مجلس سالگرد تأسيس حزب کوملهء کردستان
ايران
اينکه بار ديگر به دعوت حزب شما، نماينده ای از جانب نهاد هماهنگی
جنبش سکولار دموکراسی ايران، بعنوان ناظری مشفق، در مراسم سالگشت
تأسيس حزب تان شرکت می کند موجب خوشحالی بسيار است. گفتگوی بين
احزاب، جبهه ها و جنبش ها، که نشان از حسن نيتی فراگيرنده و نه حذف
کننده دارد، برای ساختن ايران فردای بدون حکومت اسلامی روندی دلگرم
کننده است و ما به نوبهء خود از آن استقبال می کنيم و خوشحاليم که
در طی چند ماه اخير، علاوه بر شرکت در کنگرهء حزب مشروطه ايران
(ليبرال دموکرات) و حزب کمونيست کارگری ايران، اکنون در مراسم
سالگرد تأسيس حزب کوملهء کردستان ايران حضور يافته ايم.>>>
نقدی بر کتاب
«پیش
در آمدی بر اندیشهء
سیاسی ایرانشهری»
درویش رنجبر
در
اندیشهء
سیاسی هنوز شهریاری وجود ندارد که خواسته شود از حق مردم بر او سخن
به میان آید. اول باید اثبات نمود چرا شهریار بر حق است و چرا
عدالت حکم میکند افراد
بايد
حق
حاکمیت را به دست شهریار بسپارند. در بخشی از کتاب آمده:
«در
نگاه ایرانی، پیامد و فرآورده کارکرد نهاد شهریاری پایهء داوری در بارهء
آن بود و چگونگی به قدرت رسیدن
اش
فرع مساله».
حال آنکه
اس و اساس اندیشهء سیاسی چگونگی به قدرت رسیدن میباشد،
چرا که
نحوهء
به
قدرت رسیدن فرد یا افراد
در
انديشهء سياسی
حاصل اندیشیدن پیرامون این نکته
است
که
«چرا
باید این فرد یا افراد خاص به قدرت رسند؟»
انتخابات و شباهت های ناگزیرِ تاریخی!
مسعود نقره کار
"جاهلیسم
و آخوندیسم" تنور انتخابات مجالس اسلامی را، همچون همۀ معرکه های
پیشین، داغ کرده اند؛ همان خطی که ادامه اش به ترکیب "صنیع حضرت و
مقتدرنظام و حاجی معصوم و
سید
کمال و اسمعیل سلطان" و " شیخ فضل الله نوری و سیدعلی یزدی و میرزا
ابوطالب زنجانی و ملا محمد آملی و ملا محمد علی رستم آبادی"، و سپس
تر به "حاج مهدی عراقی و محسن رفیقدوست و محمد رضا طالقانی و ماشاء
الله قصاب" و " آیت الله خمینی و خلخالی و رفسنجانی و خامنه ای "
می رسد.