چرا نمی پرسید چرا؟!
شهباز نخعی
اگر
قرن بیست و یکم قرن پیشرفت های شگفت انگیز فناوری باشد – که هست-،
به همان اندازه قرن پسرفت تفکر و اندیشه ورزی نیز
هست. از این رو است که به خلاف قرن پیش، که افراد اندیشمند و
دارای توان بالای تفکر اداره دولت ها را در
دست می گرفتند، اکنون بیشتر دولت های جهان توسط جمعی تکنوکرات
اداره می شوند که پیوند چندانی با تفکر و اندیشیدن ندارند. این
گسست پیوند بین اندیشه و عمل – هر
قدر هم که عمل با بهره گیری از پیشرفته ترین ابزارهای فناوری
باشد-، مشکلاتی بزرگ برای جامعه بشری به وجود آورده که مسئله
"تروریسم" و مبارزه ناموفق با آن از جملهء
آنها است.
خاورمیانه
جنگ زده و سوخته هم نیازمند آنگونه گفتوگو و دیالوگ و مذاکره است
که در وستفالیا صورت گرفت. زیرا در اینجا نیز هر دولت و قدرتى با
هر انگیزه و امکاناتى در کار خاورمیانه فرو مانده و در رسیدن به
اهدافش شکست خورده است. مثلأ
رژيم اسلامى که صدور انقلاب اسلامى، نابودى اسرائیل و غلبه بر
آمریکا را شعار اصلى و سر لوحه همه کارها قرار داده بود، به چیزى
نرسیده که هیچ از حل بحران درونى خود نیز باز مانده است.
در
واقع موقعیت همهء
طرفهاى درگیر در منطقه و وضع انواع ستیزهجویىها و ایسمها به
همین گونه است...
با
تروریسم و رژیمافکنی و سلطهجویی از این دوزخ جنگ و تروریسمی که
در خاورمیانه است نمیتوان نجات یافت. تنها راه ممکن، گفتوگو،
دیالوگ و مذاکره میان قدرتهای اصلی منطقه یعنی ایران، اسراییل،
ترکیه و مصر است که میتواند به یک مذاکره همه جانبه در منطقه منجر
شود. در آن صورت، صلح، دوستی و امنیت سراسری دور از دسترس نخواهد
بود.
زمان خشم
سرژ حليمی
عدم
محبوبیت مداوم رهبران سوسیالیست فرانسه یک امر استثنایی ملی نیست
که
بتوان آن را به حساب آمار ناگوار بیکاری یا نفی روشمند اصول عقیدتی
چپ
گذاشت. به پایان رسیدن دوران ایدئولوژیکی که بیست سال پیش «راه
سوم» آقایان کلینتون، آنتونی بلر، فلیپه گونزالس، دومینیک اشتراوس
کان و گرهارد شرودر
تجسم آن بودند، در ایالات متحده و بیشتر کشورهای اروپایی نیز دیده
می شود.
این
انحراف سوسیال- لیبرالیسمی، که مدتی طولانی پیروز بود، دیگر فقط به
نفع نیروهای واقع شده در طیف راست نیست و مدت کمی است که با نوزایی
جریانی
معترض همراه شده که ادعا می شد ایده هایش توسط جهانی سازی، انعطاف
و
فناوری های نو سپری، کهنه و
جارو
شده است.
يادداشتی دربارهء پدرم
مانلی کسرائی
دوستاني سياوش كسرايي را باني اصلي انقلاب ايران ميدانند. به عنوان
نمونه دوستي چندي پيش در زير عكسي از پدرم و محمد رضا شجريان مي
نويسد:
"ايكاش شادروان كسرايي هيچگاه با خميني و دار و دسته تبهكار او
در يك جبهه قرار نمي گرفت.
خانوادهء
ما در طول
بيست
سال گذشته همواره در رابطه با هر اظهار نظري در رابطه با پدرم سكوت
اختيار كرد چرا كه اين حق هر ايراني است كه در رابطه با او نظر خود
را بيان كند. در رابطه با مسايل فني شعر نيز بايد اعتراف كنم كه
مثل "از فضل پدر تو را چه حاصل" در باب من صدق ميكند و همين كه اين
متن را به فارسي مي نويسم ( در حالي
چهارده
سال بيشتر نداشتم هنگام خروج از ايران) هنر كرده ام. اما صلاح ديدم
به دو نكته اشاره كنم...
رقص نوروزی بر چمن های جهان
شکوه ميرزادگی
می
بینم که در طول این مدت انگار میلیون ها ایرانی چون من، هر کدام از
راهی، به این دریافت رسیده اند که کسی نمی تواند فرهنگ زیبای
خردمدار و مهرآفرین ما را، که چون خورشیدی می درخشد، ویران سازد.
می بینم که، با همه ی بگیر و ببندها و بهانه گیری ها، و حرام کردن
ها و نامشروع خواندن های حاکمان، عطر نوروز مان، نه تنها در ایران،
که در سراسر جهان پراکنده است. می بینم که دیگر نوروز و مراسم آن
برای ما دوستداران فرهنگ ایرانی یک سنت نیست، یک فرهنگ غنی و
امروزین است؛ فرهنگی که راز و رمز ماندگاری شایسته ی مردمان ایران
را با خود دارد و هر نوروز در سراسر جهان گل می دهد.
بهار ِآزادی ما هم خواهدآمد!
بهنام چنگائی
در
این رژیم، انسان های کار، آزاده و وارسته، در کنج مرثیه های فقدان
نان و کار و آزادی ناگزیر مغموم نشسته اند، و پیوسته محکوم به فقر،
بیکاری، عزا، ندبه، گریه، زندان، شکنجه، اعدام و نابرابری های بی
پایان می باشند و بر تن هستی سی هفت سالهء آنان، همان تنپوش سیاهِ
زمستان زدهء خمینی باقی ست که بهارشان همچنان اسیر و دچار در دام
زمهریر خلافت امام و یخبندان ارتجاع مذهبی گرفتار مانده است. اما
بهار واقعیِ سرزمین به غارت رفته ای که در دشت بلازدهء آن هرگز و
هنوز بهار آزادی و نان کافی و کار حتی کم درآمد هم پیدا نیست و نمی
شود در راه است؛ بهارِ گمشده مردمانی که خشم و نفرتی سازش ناپذیر
علیه دزدان، ریاکاران دروغگویان و دکانداران شیعی را در خود
انباشته است که می تواند، هر آئینه، بسان آتشفشان، راه فورانی خود
را در اعماق بیاید و بی گمان و نچندان دور خواهد یافت.
اسماعيل نوری علا
ـ علی ميرفطروس
در برنامهء «ياران»
بمديريت عليرضا ميبدی
برنامهء نوروزی «با دوستان»
شکوه ميرزادگی - حسن داعی
بمديريت پرويز کاردان
رویدادهای ایران در سالی که گذشت
سهراب مبشری
آنچه می خوانيد گزیده ای از رویدادهای ایران در سالی که گذشت.
رسانه ها این سال را با مذاکرات هسته ای آغاز کردند و با انتخابات
اسفندماه
به پایان بردند. این دو رویداد درسال گذشته در
مرکز توجه اکثر رسانه های ایران بود. اما
در فاصله این دو رویداد، ایران شاهد رویدادها و روندهای
دیگری نیز بود که برخی از آنها بر زندگی میلیونها
ایرانی تاثیر ملموس تری از این دو رویداد
داشتند و دارند. رویدادها و روندهایی که کماکان حاکی از
یک واقعیت دارد: گره خوردن سرنوشت مهمترین معضلات
و گره های کور به تعیین تکلیف با استبداد
مذهبی.