حسن
یوسفی اشکوری
اکنون
لازم است تمام نیروهای باورمند به جنبش سبز و مشی اصلاح طلبی، از
این موضع تاریخی و مهم کروبی حمایت کنند و از این شعله چراغی
برافروزند تا جنبش جانی تازه بگیرد. این یک تعهد اخلاقی و سیاسی و
مدنی همهء
ماست. البته به احتمال زیاد کروبی (و نیز محتملاً موسوی) به راه خود ادامه خواهند داد و این
تضمینی در سطح رهبری برای تداوم جنبش است، اما روشن است که هدایت رهبری بدون حمایت
مردمی و عمومی چندان نتیجه بخش نخواهد بود. به ویژه در فضای خفقان
زده داخل کشور، که حامیان جنبش تا اطلاع ثانوی نمی توانند موضع
علنی بگیرند و مثلاً از مطالبات کروبی (و به طور
خاص مهم ترینش: محاکمهء علنی) حمایت کنند، در خارج از کشور می توان جنبشی در حمایت از این تحرک
تازه ایجاد کرد.
پنج نکته در «نامهء
تاریخی» مهدی کروبی
حسين
علیزاده
با
نگارش این نامه، کروبی نشان داد که پس از پنج سال حصر طاقت فرسا
نه تنها از مواضع خود نادم و پشیمان نیست بلکه مانند روز اول بر تک
تک مواضع خود ثابت و استوار است... گرچه دور از انتظار نیست که در
واکنش به این نامه، فشار بر رهبران سبز افزوده شود ولی مسلماً این
نامه، جبههء هاشمی- خاتمی- روحانی را در برابر جبهه خامنهای و
نهادهای انتصابی او تقویت خواهد کرد.
تقویت این جبهه به نوبهء خود از هم اکنون بر
انتخابات ریاست جمهوری سال آينده به نفع جبههء یاد شده و به زیان
خامنهای تأثیر خواهد گذاشت به ویژه اینکه نتایج دو انتخابات مجلس
و خبرگان در سال گذشته نیز معادلات قدرت را به ضرر حاکمیت مستبد
رقم زده است.
درود و آفرین به مهدی کروبی!
عمار ملکی
درود
و آفرین به مهدی کروبی! من نه تنها از رایی که به او در سال
هشتاد و هشت
دادم خوشحالم بلکه از رایی که در سال
نود و دو
هم به او داده ام خرسندم و در سال
نود و شش
هم دوباره به او رای خواهم داد.
نامهء
مهدی کروبی، پرتاب سنگ بزرگی بود در داخل یک مرداب؛ مردابی که بخشی
از طرفداران دولت و بنفش ها در سال های اخیر بر گفتمان سیاسی کشور
حاکم کرده اند. او در نامه اش با ادبیاتی صریح و شجاعانه، از
مسایلی سخن می گوید که در این سال ها استمرار طلبان از آنها تابو
ساخته بودند و سخن از آن را رادیکالیسم و تندروی می خواندند.
مفهوم
«کین
توزی»
و بحران ذهنی روشنفکری ایرانی
گزارشی از عقايد داريوش آشوری
گزارشگر: فيروزه خطيبی
در
رهایی از "کین توزی" نسبت به زمان و
«چنان
بود" است که فرد به
این اندیشه می رسد که حالا،
با در نظر گرفتن این شرایط،
چه کاری می توانم
برای خودم انجام بدهم؟ و تمام گرفتاری ما همین است
که چکار می توانیم بکنیم؟..
به جای غم خوردن از گذشته و شکوه و
شکایت و صادر
کردن ادبیات مملو از کین توزی باید ببینیم چکار می توانیم
انجام بدهیم و اگر مدلی پیدا شده که اسمش "دنیای
غرب" است،
و ما هم می
خواهیم مثل آن باشیم، ببینیم چگونه می توانیم مثل
آن باشیم. یا حداقل در این جهت قدم برداریم
که آنچه از دست
مان بر می آمد کردیم و اگر هم نشد به
هرحال مسئولیت
اش
با من نیست. رها شدن از این احساس
«مسئولیت
تاریخی نسبت به
وضع خود»
با شرایط آزادی از "کین توزی همراه است