در شکست و پيروزی جشن!
اسماعيل نوری علا
از
گذشته های دور هزاره ای، در ميان آنچه برای ما باقی مانده مجموعه
ای نيز از «جشن» ها وجود دارد که سال و فصل و ماه و روزمان را نقطه
گزاری می کنند. برخی از ويژگی های اين جشن ها بسيار فکر برانگيزند،
آن سان که مرا هم - که نه تاريخ دانم و نه آئين شناس و مقوم - بر
می انگيزانند تا درک خود را از برخی از آن ويژگی ها بازگو کنم.
نخستين ويژگی اين تقويم اصيل و باستانی آن که در سراسرش از عزاداری
و اندوه خبری نيست. نه کسی بر مرگ زرتشت بر سر می کوبد و نه سوم و
هفتم و چلهء قديسی را به خاک بر سری می گذراند؛ و داريوش شاه اش،
در ستايش خداوندی که بدان باور دارد، از او بابت آفرينش «شادی»
سپاس می گذارد.
به پیشنهاد بنیاد میراث پاسارگاد
سال 1396 سال زکریای رازی نام می گیرد
بنیاد میراث
پاسارگاد، به رسم هر ساله ی خود، امسال نیز، در آستانه ی بزرگترین
و مهم ترین عید و جشن ایرانیان، نامی را یرای سالی که از راه می
رسد انتخاب و پیشنهاد می کند.
هدف بنیاد میراث پاسارگاد از نامگذاری این سال ها متوجه ساختن
مردمان به ارزش های کم نظير میراث های فرهنگی و تاریخی ایرانزمین،
در طول تاریخ، بوده است؛ میراث هایی که به دلیل بی توجهی، تبعیض، و
یا فرهنگ ستیزی در سایه قرار گرفته و یا در خطر ویرانی و نابودی
افتاده اند. یکی از این میراث ها شخصیت های بزرگی هستند که به دلیل
استثنایی بودن در حوزه های علمی، ادبی، سیاسی، و فرهنگی دهش های
مهمی به تاریخ سرزمين ما و به جوامع بشری داشته اند و می توانند در
فهرست «میراث جهانی غیرملموس جهانی» قرار گیرند. اما این افراد
متاسفانه حتی در فهرست «میراث ملی غیرملموس» ما نیز جایی ندارند.
امسال بنیاد میراث پاسارگاد، تصمیم گرفته است تا سال
1396
را به نام «ابوبکر زکریای رازی» پزشک، شیمیدان، و فیلسوف انسانمدار
و خردمند بزرگ سرزمین مان نام گذاری کند.
دريافت کنندگان «جايزه نوروز» امسال
«جایزه
نوروز» همه ساله، همراه با فرا رسيدن نوروز، بزرگترين جشن ملی و
جهانی ايرانيان، از سوی بنیاد میراث پاسارگاد برای قدردانی به
کسانی اعطا می شود که به طور داوطلبانه در راستای معرفی و نگاهبانی
ميراث های فرهنگی و طبيعی ايرانزمين کوشيده و، بي انتظار مزد و
پاداشي، بخشی از وقت و امکانات خود را در خدمت آگاه کردن مردمان
نسبت به اهميت نگاهبانی و نگاهداری اين ميراث گذاشته اند و يا با
اينکه در نهادهای دولتی و وابسته به دولت کار می کنند، حاضر به
همگامی با تخريب گران ميراث فرهنگی و طبيعی ايران نشده و هر جا که
لازم بوده در حد امکان و توان شان مقابل اين ويران گری ها ايستاده
اند. دريافت کنندگان امسال جايزه عبارتند از: دکتر یوسف مجید زاده
در رشتهء میراث فرهنگی،
و دکتر حسین صدقی،
در رشته ی میراث طبیعی
و محیط زیست.
(پيوند
برای اطلاعات بيشتر).
در ایران خبری نیست!
بهرام رحمانی
ری
در ایران، خبری نیست جز این که همهء
سران و مقامات و مسئولین کشور، هر کدام به فراخور حال
و
پست و مقامش سهم خود را از قدرت و ثروت میبرد. اما سهم اکثریت
مردم ایران، سانسور و اختناق، سرکوب و زندان، شکنجه و اعدام، فقر و
سیهروزی است. جز این که بسیاری از مزد
بگیران، همواره «شرمنده» خود و خانوادههایشان هستند! اگر هم کسی
«ناشکری» کند و از قوانین اسلامی و حاکمیت عدول نماید بیشک زندان
و شکنجه و حتی اعدام در انتظارش
است. این قوانین و منطق دین و مذهب و خدا و سرمایه است.
روشنفکرانِ لُمپن؟
خسرو ثابت قدم
کیست که در سال
های اخیر شاهد زبانِ رکیک و مبتذلِ (شاید) میلیون
ها ایرانی در اینترنت و شبکه های اجتماعی نبوده باشد؟ این
ابتذال به حجم و کیفتی رسیده است که می توان آنرا «ابتذالیسم و
لُمپنیسم در زبان» نامید. و چون شمارِ مبتلایان بی
شمار است، می توان از یک «اپیدمی» سخن گفت. خطر آنجاست که این
زبان، در حالِ سرایت به اقشارِ تحصیلکردهء
جامعه نیز هست...
تبحر در بازی با واژه ها، وسیله یا هدف...
مهین میلانی
کسی
که خوب می داند با زبان حرف و کلام را به بازی بگیرد و در واقع
دیگران را نیز به بازی بگیرد، به خوبی از این ابزار استفاده می
کند. این ابزار به مثابه ی قدرتی است در دست نگارنده که دیگران از
آن برخوردار نیستند. با این ابزار در واقع تسلط طلبی خود را به
منصه ی ظهور می رساند. زمانی می رسد که آن چنان محو این زبان بازی
شده است که شاید نمی فهمد چه نقشی این زبان بازی می تواند داشته
باشد. به نقش مخرب آن نمی اندیشد یا برایش اهمیتی ندارد. و کافی
است که خصلت های خودشیفتگی و نیهیلیسم هم چاشنی این بازی شود.
آنگاه هیچ اهمیت ندارد.
سیاستهائی
بیحاصل برای توجیه اهداف تمامیت خواهانه
مجید محمدی
بنای
مقامات حکومت اسلامی نسبت دادن تصمیمات و سیاستهای خود به خداوند
و پیامبر و ائمه شیعه است،
گویی آنها مدام با مقدسان در گفتگو هستند. اما مقامات حکومت اسلامی
گاه تلاش می کنند سیاستهای اجرایی و فتاوای تمامیت خواهانه و
استبدادی خود را در بسته بندی
های معقول تر و متعارف تر عرضه کنند. آیا چنین چیزی ممکن است؟ در
این نوشته به پنج مورد از این موجه سازیهای ناموفق اشاره می کنم.