بار ديگر «رفراندوم» و مقولهء «افعال بی فاعل»
اسماعيل نوری علا
به
نظر می رسد که يکی از هنرهای «سياست مداران» و «سياست بازان» ما بيان مطلبی شده
است که برای افعال مندرج در آن فاعلی وجود ندارد؛ بخصوص وقتی که پای ارائهء
پيشنهادی در ميان باشد. اينکه اينگونه اظهار نظر کردن ها و پيشنهادات، بخاطر
روشن نبودن «فاعل» و «انجام دهندهء فعل» هرگز به عمل در نمی آيند را نه تنها از
لحاظ آن منطق بديهی که در اين «فقدان فاعل» موجود است بلکه حتی از نظر عملی نيز
در طی لااقل چهل سال گذشته تجريه کرده ايم. در نتيجه، می توان از خود پرسيد که
اگر، منطقاً و عملاً، اين سخنان به نتيجه ای نمی رسند چگونه است که اهل سياست،
که قطعاً دارای عقل و شعوری بالاتر از حد متوسط هستند، چرا به اين کار ادامه می
دهند و همچنان به صادر کردن افعال بی فاعل مشغولند؟◄
جنبش اعتراضی مردم و هویتهای سیاسی زود هنگام!
حمید آقایی
این
امر بسیار طبیعی و منطقی است که یک حزب و گروه سیاسی، ایدئولوژی و اهداف مشخصی
داشته باشد و تحقق آنها را پیگیری نماید، اما اگر این پیگیریها بدون توجه به
فاز و مرحلهای که هویت سیاسی یک ملت در آن قرار دارد، بویژه زمانی که ملت به
هر دلیل نتوانسته است به یک باور عمومی جدید دست یابد و بر مبنای آن هویت سیاسی
خود را تعریف کند، میتواند بجای وحدت بر تفرقه و جداییها دامن بزند و بدنبال
خود فرایندی را که آن ملت در حال عبور از آن است به تاخیر بیندازد. زمانی که یک
گروه سیاسی فقط به این اعتبار که برخی از مردم ایران در اعتراضات اخیرشان
شعارهایی که هماهنگ با اهداف آن گروه بودند سر دادند، بخواهد بر این تصور دامن
زند که مردم ایران در این اعتراضات خواستار جانشینی یک مدل خاص بهجای نظام
اسلامی شدهاند، خواسته و ناخواسته این جنبش را در حد اهداف گروهی خود تقلیل
میدهد.◄
سکولاريسم هندی و سکولاريسم فرانسوی
(دو
مفهوم از سکولاریزم)
رامین جهانبگلو
برای
ما زمان آن رسیده که به بازاندیشی کل رویکرد خود به پرسش سکولاریزم بپردازیم.
فرهنگ های واژگان انگلیسی
“سکولاريسم”
را
“نداشتن هیچ دل
مشغولی به امور دینی یا روحانی” معنا
می کنند. ولی همچنین، آن را “سیستمی که خواهان تفسیر و
ساماندهی زندگی یا اصول، تنها در چارچوب این جهان” است، می دانند. از این رو،
واژۀ سکولاریزم در فضای سیاسی اشاره
ای است
به «آزادی
برخورد حکومت با امور دنیایی»، بی آن که از سوی هیچ مقام دینی در آن ها دخالتی بشود.
به بیان
دیگر، سکولاریزم،
به طور عمده،
در مطالعات امروزی به معنای “بی
طرفی حکومت در
برابر
دین” است.◄
«دموکراسی شورایی» در مقابل «دموکراسی پارلمانی»
سعید رهنما
موضوع
رابطه میان دموکراسی و سوسیالیسم یکی از محوریترین و پیچیدهترین مباحث نظری و
از معضلات کل گرایشهای چپ، خواه در ایران و خواه در سایر نقاط جهان، است. طرح
این موضوع در پارهای جدلهای فکری و نظری اخیر برخی ایرانیان خارج از کشور،
توضیح پارهای سوء برداشت ها را ضروری میسازد. به نظر میرسد که دعوا بر سر
«نوع» دموکراسی است که در نوشتهها به دو نوعِ پارلمانی/ نمایندگی (لیبرالی/
بورژوایی) و دیگری شورايی/ مستقیم (کارگری / مردمی/ سوسیالیستی) تقسیم شده است.◄
ويدئوی چهارمین نشست مجمع عمومی
مهستان جنبش سکولار دموکراسی ایران
و اعلام نتايج انتخابات شورای آلترناتيو مهستان
در یازدهم فوریه 2018
سخنی با بهزاد نبوی
(در حاشیه گفتگوی بهزاد نبوی با «وقایع اتفاقیه»)
پرویز دستمالچی
نبوی
همین حکومت اسلامی واقعاً موجود، یعنی نظامی را می خواهد که به شهادت تاریخ یکی
از بدترین انواع حکومت های تبعیض- و تام گرا است... در دادگاه نورنبرگ که محل
محاکمه برخی از مقامات و مسئولان ارشد نازیها بود، آنها تقریبا همگی مدعی بودند
که اتهامات شان بی مورد است، زیرا عمل آنها در چهارچوب قوانین و اجرای حقوق
وافعا موجود در زمان حاکمیت نازیسم بوده است و خارج از آن عملی انجام نداده،
یعنی مامور و معذور بوده اند. پاسخ رئیس دادگاه به آنها چنین بود: «درست است که
شما در حدود قوانین جاری عمل کرده اید، اما باید توجه داشته باشید که شما در
چهارچوب یک سیستم جنایتکار مسئولیت امور را بر عهده داشته و بر اساس قوانین یک
حکومت جنایتکار قانونمدار بوده اید».◄
حاشیه
ای بودن انسان ایرانی
ابوالفضل مظلوم زاده
برای
انسان امروزِ ایرانی بیرون آمدن از پیله حاشیه ای بودن ناگزیراً در هر شکلی که
اتفاق بیفتد، غنیمت است. او با این وضعیت، دیگر دلش به اصلاح خواهی و تحولِ
آرام آرام گرم نیست و چشم و امید خود را بر روی دولت بی امید و مقننه بی در
و
پیکر می
بندد؛ زیرا مکندگان خون ملت را در همان نهادهای سیاسی می بیند که روزی قرص نانی
از آنان طلب می کرد. دستِ خالی به کف خیابان می آید؛ به پرت و پلاهای مقام
عالیه گوش نمی دهد؛ انگار که گریه هیچ احدی دلش را نرم نمی کند. او که از هر
جایی گسسته، آنچه را که می خواهد در کفِ لخت خیابان جست وجو می کند، زیرا می
داند که حکومت قصد چپاول او را در سر می پزد و اهتمامی به از میان برداشتن مرزهای بد در زندگی اجتماعی او
ندارد.◄
صادق خلخالی،
نماد «انقلاب اسلامی»
ایرج مصداقی
نزدیک
به چهار دهه از انقلاب ضدسلطنتی میگذرد، تشکیل دادگاههای انقلاب
اسلامی، اولین نماد و شاخص ربودن انقلابی است که مردم ایران به امید
برخورداری از آزادی و یک زندگی بهتر به آن چشم
دوخته بودند.
اگرچه اولین قدم برای نابودی دستاوردهای انقلاب مشروطه و جامه عمل
پوشاندن به آرزوهای «مشروعه
طلبان»، پیش از سقوط نظام سلطنتی و با صدور فرمان خمینی برای تشکیل شورای
انقلاب مرکب از شش روحانی برداشته شده بود، اما تشکیل دادگاه انقلاب، اولین قدم پس از فروپاشی نظام
سلطنتی در جهت حاکم کردن روحانیون بر جان و مال مردم و تشکیل یک حکومت
دینی بود.
محمد صادق صادقی گیوی معروف به صادق خلخالی، نماد و شاخص جریانی بود که
میرفت تا سرنوشت مردم را در دست بگیرد.◄