یک اعدام ناشی از ترس!
اسماعيل نوری علا
کشتن نويد (چه اسم پر معنائی!) از سر قدرت نيست، از سر ترسی است که بزدلان به
هنگام مرگ محتوم خويش دچار اش می شوند! اين نوید نيست که با جان خود بر طناب
دار بوسه می زند، اين بزدلان جنايتکار رژيم اسلامی اند که می دانند بزودی نوبت
آنان فرا خواهد رسيد تا بر زنجير مکافات خویش بوسه زنند و در ايران تازه ای که
پوست می اندازد تا تازه و جوان شود، و زندان سیاسی را ويران و اعدام را لغو
کند، بقيهء عمر نکبت زدهء خويش را به ذلت و خاری بگذرانند و نفرين تاريخی ملتی
را در هر دم و بازدم کثيف خويش به ياد آورده و در جهنمی که خود افروخته اند تا
نفس دارند بسوزند. ◄
گفتگو با میلاد آقائی
در
برنامهء تلويزيون ميهن بمديریت سعید بهبهانی
نوزدهمين
پادکست سکولار دموکرات ها در دورهء دوم
زنان ایران؛ آزار و دست درازی جنسی
موج افشای آزارهای جنسی
و ربط آن با فرهنگ و قوانین اسلامی
سپيده قیاسوند
حکومت اسلامی
مسلط بر ایران با صرف هزینه های هنگفت در پیشبرد اهداف اسلامی خود در زمینه ی
اشاعه ی فرهنگ اسلامی ضد زن، و آموزش این اتهام دردناک که این خودِ زن است که
مرد را طعمه ی وسوسه ی جنسی برای تجاوز به خود می کند و تقویت این نگاه در
جامعه که زنی که سر تا پای خود را نپوشاند، مستحق آن است که قربانی آزار جنسی
گردد، ناعدالتی دردناکی ست که رد پای آن سال هاست که بر پیکره ی صدا و سیما،
سینما، هنر، آموزش و پرورش، انتشارات و رسانه ای اجتماعی به چشم می خورد.◄
کارنامه
حميدرضا رحيمی
*
العربیه:
نصف
ایرانیان از دینداری به بیدینی رسیدهاند.
بر
اساس اعلام وبگاه
«گمان»،
این نظرسنجی که با عنوان «نگرش ایرانیان به دین» به مدت
دو
هفته انجام شده و بیش از
پنجاه
هزار نفر در
آن شرکتکردهاند، «با سطح اطمینان
نود و پنج در
صد و
حاشیهء
خطای
پنج در صد
قابل تعمیم به این جمعیت است.»
* فدوی مصیبت
وارده را بحضور حضرت بقیة الله الاعظم امام زمان ارواح العالمین له الفداء(عج)
و نایب البته بر حق اش، مقام معظم رهبری دامت تخریباته، و سایر
حضرات آیات عظام و حجج اسلام، به ترتیب ریش و
داغ نعل بر پیشانی، تبریک و تسلیت عرض کرده، بقای عمر بازماندگان، و نیز علوّ
درجات، و نیز توفیق هر چه بیشتر سربازان گمنام و برادران خوشنام، در امحاء ملک
و ملت!، در معیت الله عز اسمه، آرزو می کند
و اما
نمی
داند که
این توفیق
را مدیون چه کس، یا کسانی ست؟!◄
نیمی از جامعه
از دینداری به بیدینی رسیدهاند
گزارش
نظرسنجی گروه (گمان)
در
حالی که چهار دهه از استقرار حکومت دینی بر مبنای ایدئولوژی شیعی در ایران
میگذرد، بر اساس نتایج یک نظرسنجی تازه، حدود نیمی از جامعه ایران از دینداری
به بیدینی رسیدهاند و فقط
سی و دو
درصد جامعه خود را «مسلمان شیعه» میدانند. در این نظرسنجی که از سوی گروه
مطالعات افکارسنجی ایرانیان (گمان) درباره «نگرش ایرانیان به دین» انجام شده،
تلاش شده موضوعاتی مورد پرسش قرار گیرد که در فضای جاری ایران به دلیل
محدودیتهای موجود امکان طرح آزادانهء
آنها نیست.◄
|
آلترناتیوهای قلابی، حربهء رژيم اسلامی
لیلا زارعی
با ادامهء حیات
این حکومت، باز هم مردم داخل کشور هستند که قربانی می شوند و با هزاران مشکل
دست و پنجه نرم می کنند و می خواهند با حنجره ای خونین اعتراض خود را فریاد
بزنند اما در این گرداب مه آلود اپوزیسیون و تعدد احزاب و آلترناتیوها دچار
سرگیجه شده اند و نمی توانند راه را از بیراهه تشخیص دهند. و، در اين ميان،
حربهء جديد رژيم اسلامی ساختن آلترناتیو های قلابی در درون و تضعیف مخالفان در
خارج از کشور است.◄
ترافیک رهبران در اپوزیسیون ایران!
حمید آصفی◄
در این مطلب به
این موضوع خواهیم پرداخت که شکل گیری یک اپوزیسیون ملی که قادر باشد مردم را
سازماندهی کند، دارای چه ویژگی ها و شرایطی است؟ آیا برخی از مدعیان ملی که در
برابر حاکمیت، بی پروایی سیاسی از خود نشان میدهند و از پرداخت هزینه هم نمی
هراسند، شرایط واقعی برای رهبری جنبش های مردمی اعم از ناراضیان اقتصادی و
سیاسی را دارند؟ آیا صرف حضور در برنامه های تلویزیونی ماهواره ها و تبدیل شدن
به یک چهره ی سیاسی نزد مردم کافی است؟
مأموریت «کاسیس» و معضل مذاکره با آمریکا!
احمد زیدآبادی
ظاهراً
دولت ترامپ علاقمند است تا پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در آبان ماه،
ایران را به پای میز مذاکره بکشاند و به نظرم دستور کار اصلی کاسیس در سفرش به
تهران همین نکته است. وزیر خارجۀ سوئیس قاعدتاً سعی خواهد کرد تا مقامهای
جمهوری اسلامی را متقاعد کند که چرخ زمان به طور بیسابقهای به زیان آنها به
حرکت درآمده است و اگر برای حل بحران جاری در روابطشان با آمریکا شتاب نکنند،
با دشواریهای روزافزونی روبرو خواهند شد.◄
همراه با «صورت مذکرات کاسیس وظریف درتهران!»
به قلم همين نويسنده
«توهم میانجیگری» بین آیتاللهها و آمریکا
تکرار ناکامی فرانسه و ژاپن اینبار با سوئیسیها؟!
گزارش کيهان لندن
تا وقتی شرط
آمریکا برای مذاکره با رژیم ایران، چشمپوشی از موشکها و شبهنظامیان و
تروریسم باشد، به نظر میرسد تهران تن به مذاکره نخواهد داد زیرا موشک و جبهه
«مقاومت» دار و ندار آیتاللهها برای اخاذی و حفظ حکومت است چرا که حقانیت
داخلی خود را از دست داده و اگر سرکوب و قتل عام و زندان و اعدام علیه معترضان
نباشد، مردم حتی یک روز آن را تحمل نخواهند کرد.◄
سه برنامهء متمایز سیاست خارجی دولت روحانی
مجيد محمدی
تشکیل
یک لابی قدرتمند، سازمان
یافته
و دارای منابع کافی در آمریکا و دیگر کشورهای غربی، از ابتدای دوران وزارت
خارجه ظریف کلید زده شد. حسن روحانی در مصاحبهای رسانهای پس از بازگشت از
نیویورک گفت: «اسرائيل لابی قوی در آمريکا دارد و با استفاده از اين لابی فشار
میآورد و ما بايد جای خالی لابی قوی ایران را در آنجا پر کنيم و کاری کنيم که
برخی تلاش کنند که افکار و نظرات ايران را بيان كنند و به گوش افکار عمومی
آنجا برسانند. البته در اين راستا، ايرانیهای مقيم آمريکا میتوانند نقش
بسیار مهمی داشته باشند و اولين قدم را بردارند، چرا که همه ايرانیها
صداوسيمای ما در ايران هستند و میتوانند واقعيت ايران را منعکس کنند». همهء
شواهد نشان میدهند که این «باید» پیگیری شده است.◄
«دیگریِ بزرگ»
را سرجای خود بنشانید!
اکبر کرمی
هیچکس
با پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک مساله ندارد، همهی مسالهها هنگامی گل
میکنند که کسی در غیبت یک
«دیگری
بزرگ»
از خود بپرسد: پندار نیک چیست؟ گفتار نیک کدام است؟ و کردار نیک چه گونه آغاز
میشود؟ در اساس وقتی پای دیگری بزرگ در میان باشد هیچ پرسش اساسی ای در میان
نخواهد بود. اهمیت ندارد
این دیگری بزرگ اهورا مزدا باشد یا الله. اهمیت ندارد این دیگری بزرگ زرتشت
باشد یا محمد. اهمیت ندارد این دیگری بزرگ شاه باشد یا شیخ. وقتی پای یک
«دیگری
بزرگ«
در میان است، گفتوگو و اندیشه
تعطیل است. آن چه در حضور
«دیگری بزرگ»
به عنوان اندیشه مطرح میشود، نشخوار و ادامهی پیدا و پنهان اوست که سایهاش
بر همه چیز سنگینی میکند.◄
سال های اول انقلاب آغاز تحجر بود نه مدینهء فاضله
شیرین
عبادی◄
این
مقاله پاسخی است به پیشنهاد مصطفی تاج زاده، فعال سیاسی اصلاح طلب، که بازگشت
به سه سال نخست پس از انقلاب اسلامی ایران را راه حلی برای خروج از بحرانها و
بنبست سیاسی امروز جمهوری اسلامی میداند... آیا وعدههایی که پیش از انقلاب
داده میشد در سال های اولیه رنگی از واقعیت گرفت و بعد از چند سال بعد که
درگیریهای سیاسی به خشونت خیابانی و سرکوب های پس از آن منجر شد به انحراف
رفت؟ یا اینکه نطفه این انقلاب بر مبنای دیکتاتوری دینی به رهبری روحالله
خمینی بسته شد و رویاهای بخش عظیمی از انقلابیون را ویران کرد؟
مبادا که بر چهرهء
اسلام عزیز غباری بنشیند!
مزدک بامدادان
بیش
از پانزده سال است که مینویسم و میگویم مارکسیسم و اسلامیسم ایرانی دو میوهء
تلخ و زهرآگین یک درختاند و از یک ریشه آب میخورند.
حال،
در گفتگوئی
تلويزيونی
سخن از این
است که
«چرا
در نمونهء
پدری که دختر خود را میکشد، قانون پشت قاتل میایستد؟»
اینکه شیرین عبادیِ مسلمان کاستی را تنها در قانون اساسی رژیم اسلامی ببیند و
نه در باورهای زن ستیزانهء
اسلامی، چندان مایه شگفتی نیست. ولی اینکه یک جامعه شناس هر دو چشم
اش
را بر این نکتهء
آشکار ببندد که این نابرابری هراسناک ریشه در اسلام و آموزههای زن ستیزانهء
آن دارد، تنها میتواند از همگوهری
«مارکسیسم
آکادمیک»
و
«اسلام
سیاسی»
سرچشمه بگیرد.◄
|