گشودن دروازهء خودی!
حمیدرضا رحیمی
*
برادر حسین(ع) شریعتمداری، متولی امامزادهء کیهان دارالخرُافه
- که سرِ بُریده می
دارد دوست -،
در یک نعل وارونه، شدیداً به خود گل زد!..
وی در تیتری
در
جریدهء
شریفه آورده است:
*
فشارها علیه فرانسه جواب داد/ ماکرون: کاریکاتورها ربطی به دولت من ندارد!
-
زبان بسته، پنداری زیر تأثیر مخلوطی از سنتی- صنعتی بوده و درنیافته است که
این سخن ماکرون، بمعنای استقلال مطبوعات است!.. فلذا به فتوای داوران سَلف،
یک- هیچ، بسود فرانسه◄
آبان
احمد اهتمام
آبان /
سايه سار ساکت ارواح کشتگان / بر کنار برکهء راکد و مه گرفتهء خون. // آبان
/ برکه ای تنها / تشنهء پاره سنگی / تا دوایر موج موج کوچک و بزرگ. //
آبان / با فریاد بی صدای کشته ها / جویای لکنت تک تيرها. // آيا هنوز می
تواند؟
Ä
چرا اسلامگرایان را به
«مغول ها» تشبیه نمی کنم
سام قندچی
دو
سال پیش در مقاله ای تحت عنوان «اصل
تفاوت رژیم اسلامی 57 و دولت مغولها در ایران»، توضیح داده شد که چرا
اسلامگرایان را به «مغولها» تشبیه نمی کنم، و دوباره در چند مقاله سال
گذشته، درباره ی
تفاوت واپسگرایی و عقب ماندگی، بحث شد. دلیل موضوع خیلی ساده است.
مغولها عقب مانده بودند و به همین دلیل جامعه ی ایران را به عقب بردند چون
راه دیگری نمی دانستند و به موازات آموختن راهکارهای پیشرفته تر، تکامل
پیدا کردند. کوکلاکس کلانها عقب مانده نبودند و خوب جامعه ی پیشرفته و
دموکراتیک را می شناختند؛ اما، می خواستند جامعه را به عقب ببرند، به دوران
برده داری! اسلامگرایانی که برای بیش از نیم قرن است با آنها سرو کار
داریم، از جنس دوم هستند و به همین دلیل آنها را
کوکلاکس کلان اسلامی خطاب می کنم. متأسفانه رهبران دموکراسی های غربی
به رغم همه ی جنایاتی که همین دو سه هفته ی اخیر دوباره در فرانسه رخ داد،
هنوز درک روشنی از جریان اسلامگرایی ندارند و مسأله ی مقابله ی ایدئولوژیک،
سیاسی، فرهنگی و آموزشی با
کوکلاکس کلانهای اسلامی را جدی نمی گیرند، به همانگونه که رهبران سیاسی
آمریکا، کوکلاکس کلان ها را به رغم همه ی جنایاتی که مرتکب شدند،
صد سال طول کشید تا مقابله با آنها را جدی بگیرند.
(منبع)
بیدار اندیشی و روشن بینی
سام قندچی
آیا
روشن بینی قابل دسترسی است؟ آیا روشن بینی با علم در تعارض است؟ آیا روشن
بینی معادل دیدگاه عرفانی است و نه یکسان با دیدگاه علمی؟
از
دیدگاه صاحب این قلم
و
در مقایسه
با
روشن بینی در میان خردگرایان و علم گرایان غرب نظیر دکارت،
در
ایران اساساً درک غلطی از آموزش بودا وجود داشته است و بمثابه معادل عرفان
و در تقابل با علم درک شده است. به همین سبب از یکسو علم گرایان ما از این
مبحث گذشته اند و از سوی دیگر متفکرین عرفان منش ما روشن بینی را در برابر
درک علمی درک کرده و بدان
سان
اشاعه داده اند.◄
با چشم های
دزديده شده
فرخ
احسانی
- ساکت باشید! // ترس ام را نمی توانم فریاد کنم / و هیچ کاری از دستم بر
نمی آيد / چشم هایم را می دزدند / ماموران تو، خود تو، در هر کجا. // - حرف
نزنید! // دنیا را ارزان به دست نیاورده ام / بیا کنار دستم بنشین، خدا را
/ تا دست هایت از سرما در امان باشد / هی های کن، هی ها.◄
|
من يک «ضد انقلاب» هستم!
جمشيد قراجه داغى
آدمك
هائي
كه تا بسرحد ابتذال كم عمـق و بي مايه و
تكرارى هستند،
و برداشت
شان از
انقلاب با فتنه و
آشوب يكسان است،
هرگز
اين مهم را درك نمی
كنند كه
«انقلابى
بودن
واقعی»
در
بند
توان
«ساخت
آفرينى»
است
و
نه در بخل ورزى و كينه توزى...
پس
اگر
انقلاب در نفى فضيلت هاى انسانى و به مفهوم ويرانى و ترور و وحشت است...
اگر انقلاب بهانه اى براى مجاز شمردن هر نوع جنايت، حماقت و وحشي
گري
ست...
واگر
انقلابى بودن متضمن بخل ورزى، كينه توزى و منفى بافى،
نمايشات
كودكانه،
و قبول حكومت بى لياقت ترين و نادان
ترين افراد يك اجتماع است؛ من يك ضد انقلاب هستـم.◄
زینب توفِکچی
آیا
اعتراضات به نتیجه میرسند؟
بله، اما نه تنها به این دلیل که افرادی در خیابانها
راهپیمایی میکنند.
اعتراضات به نتیجه میرسند
چون توجهها
را به بیعدالتی
جلب میکنند
و میتوانند
ذهن افراد را تغییر دهند، فرآیندی تدریجی اما بسیار قدرتمند. اعتراضات
نتیجه میدهند چون معترضان میتوانند اهمیت یک باور را برای عموم اعضای
جامعه نشان دهند و به مقامات هشدار دهند که اقدامات
شان با مخالفت مواجه خواهد شد.◄
رژيم اسلامی در سراشیب اضمحلال
حسن شریعتمداری
مکانیسم
ماشه و بازگشت تحریم ها، با دیکتهء یک جانبهء آمریکا به شرکت ها و بانک های
جهان، و با وجود مخالفت اغلب کشورها، فقط در صورت انتخاب مجدد ترامپ به
مسند رئیس رژيم آمریکا می تواند بطور موثر عمل کند و همهء تحریم ها را
برگرداند. در صورت انتخاب جو بایدن، هرچند بنظر بیشتر صاحب نظران سیاست های
راهبردی آمریکا در قبال ایران توفیر چندانی نخواهد نمود، ولی بازگشت او به
برجام، حتی با خواست آغاز مذاکرات جدید برای برجامی نو، عملاً مکانیسم
تحریم ها را کند کرده و برای مدتی حتی ممکن است متوقف نماید و این خود
فرصتی برای یک نفس عمیق مجدد پس از حالت خفگی فعلی به رژيم اسلامی خواهد
داد.◄
در ضرورت همبستگی و اتحاد برای آینده ایران
اصغر جیلو
میگویند
در پشت پیام آقای رضا پهلوی، آمریکا، اسراییل و عربستان قرار دارند. در این
ادعا، رژيم اسلامی با تمامی جناح های آن، منتقدینی از اصلاح طلبان
حکومتی و بخش پر سر و صدایی از نیروهای اپوزیسیون چپِ مدعی جمهوری خواهی
در خارج از کشور توافق و اشتراک نظر کامل با یکدیگر دارند و هر یک با
روشها و ادبیات خاص خود در اثبات صحت این ادعا، میکوشند. در این امر
نباید هیچ توهمی داشت که تضعیف رژيم اسلامی به نفع آمریکا، غرب، اسراییل و
عربستان و رقبای دیگر منطقهای آن است، اما...◄
کوروش؛ از استوره تا واقعیت
آرمین لنگرودی
ما
با وجود نوشتههای بیشمار در بارهی کوروش هنوز هم با این پرسش روبروییم که
براستی او که بود؟ یک «منجی» بشریت؟ و سرآغاز «هومانیزم» تاریخی؟ و در همین
راستا بانی نخستین منشور «حقوق بشر» در تاریخ؟ یا یک فرمانروای سیاسیسپاهی
شایسته،که در راه نگهداری و گسترش کرانهی سرزمینش سیاست بخردانهای را
بنیان نهاد که در ادامهی خود، چهرهی تاریخ پس از خود را به روش
شگفتانگیزی به نگارش درآورد؟ و اگر همهیاینها، چگونه و با کدام روند گذر
از هر یکی به دیگری؟ بگمان من...◄
داریوش بی نیاز
کوروش، کنفوسیوس و سولون فرزندان زمان خود بودند،
فرزندانِ خسته از
جنگ
های بی
پایان میان قبایل و دولت-شهرهایی که رمقِ زندگی مردمان را گرفته
بودند: فرزندان متعهدِ عصر افسردگی مردم خسته از جنگ
های خون
افشان و نفس
گیر.◄
منوچهر یزدیان و
خطر تجزیه طلبی
سام قندچی
وقتی
هم میهنانی که به درستی خواستار رفع تبعیض
های
اتنیکی هستند را، برخی با اصطلاح توهین آمیز "تجزیه طلب" می خوانند، با این
کار
نیروی مهمی را در تحول دموکراتیک آیندهء ایران نابود می کنند.
اینجا بحث در مورد دیدگاه «تجزیه طلبی» است که ربطی به رفع تبعیضات اتنیکی
ندارد، و فقط به نابودی ایران ختم خواهد شد، و نگرش «تجزیه طلبانه» برای
ایران نه دموکراسی
را
برای گروه بندی های مختلف اتنیک در ایران به بار خواهد آورد، و نه برای
هیچکس دیگر، و فقط به جنگ داخلی در ایران دامن خواهد زد.◄
آيا لائيسیته مشوق اسلام
هراسی است؟
شهلا شفیق
گناهی
که به جرم آن، جوانی هجده ساله،
يک آموزگار تاريخ را،
در چند قدمی مدرسه
اش
در شهری در حومه پاريس،
الله
اکبر
گويان سر بريد و خود نيز با مقاومت در برابر پليس کشته شد، چه بود؟ اين
آموزگار چه کرده بود که پناهندهای،
که نه او را میشناخت و نه در آن شهر زندگی میکرد، به عملی چنين هولناک
دست يازید و،
با افتخار، سرِ
از بدن جدا
شدهء
قربانی را در توئيتر به نمايش گذاشت؟
در پاسخ به اين پرسش، به تأمل دربارهء
معضلاتی میپردازم که سالهاست در فرانسه و در سراسر دنيا زمينه چنين
جناياتی را فراهم میکند.◄
|