حکومت «اسلامی –
نظامی»
یا «اسلامی- روحانی»!
تفسيری از سايت پيک نت
ماهیت و مضمون بخشی از جدال ادامه دار در
حکومت
اسلامی، گذار از یك رژیم اسلامی – روحانی، به یك رژیم اسلامی -
نظامی است. در این کوچ حکومتی، رهبر
حکومت
اسلامی، اکنون سال هاست که از خیمهء
روحانیت به خیمهء
سپاه رفته است. رویدادهای سیاسی در حاکمیت ایران به نوعی در پیوند
است با این گذار و این كوچ و
تبعاً
انتخابات اسفند ماه دو مجلس شورا و خبرگان رهبری نیز
مستقيماً
متأثر
از آن خواهد بود. بویژه که رهبر
حکومت
اسلامی می کوشد فرزند خویش "مجتبی" را جانشین خود سازد که این امر
همآنقدر با مخالفت روحانیت ارشد مذهبی و سیاسی همراه است که با
موافقت فرماندهان سپاه که در این سال ها با وی در ارتباط مستقیم
بوده اند.
معمای بازگشت شتاب زدهء
انگلیسیها به تهران
يا پیشبرد پروژهء
براندازی از درون!
به روايت خبرگزاری دولتی و دلواپس فارس!
بررسی مواضع دولت انگلیس و دیگر کشورهای
غربی نشان میدهد که از دید آنها، نه توافق و نه
مراودات تجاری پس از آن، به خودی خود دارای
اصالت نیستند، مگر از این باب که به گسترش
ارتباط با نهادهای مدنی، تقویت جناح همسو و
تغییر رفتار منطقهای ایران منجر شود؛
موضوعاتی که از آنها تحت عنوان «پیامدهای مثبت توافق» یاد میشود.
از همین رو است که هاموند در نشست خبری خود در تهران
نیز از انتخاب دولت جدید ایران و پس از آن توافق
هستهای به عنوان دو نقطه عطف یاد میکند.
دور
نیست روزگار روشنایی و آبادانی
به مناسبت یازدهمین سال
تاسیس بنیاد میراث
پاسارگاد
و
آغاز فعالیت وب سایت کمیتهء نجات
بیست و نهم اگوست، آغاز یازدهمین سال تاسیس «بنیاد میراث پاسارگاد»
می باشد. این بنیاد که ابتدا به عنوان «کمیته بین المللی نجات
پاسارگاد»، و برای جلوگیری از آبگیری نابخردانه ی سد سیوند و نجات
پاسارگاد شروع به کار کرد، اولین
"ان.جی.او"ی
بین المللی برای بازتاب دادن صداهای اعتراض به ویرانگری های میراث
فرهنگی و تاریخی ایران شناخته می شود. و از آن جا که از آغاز،
همراهی، هزاران تن از مردمان فرهنگ دوست ایرانی در داخل و خارج و
همین طور مردمانی از کشورهای دیگر جهان را با خود داشت، توانست
آغازگر جنبشی فرهنگی باشد در راستای رویارویی با یکی از سخت ترین
شیوه های فرهنگ ستیزی و تبعیض فرهنگی در سرزمینی که نامش به خاطر
فرهنگ متمدن، سکولار، و انسانی اش در تاريخ بشريت
به نیکی
ثبت شده است.>>>
روحانی و عصر پسا انقلابی گری خمینیسم
کوشان
ماد
امروز که مدعای همان ها که یک روز پروژهء اصلاح طلبی را روی میز
گذاشتند ـ و اتفاقاً برایشان هم خوب گرفت ـ بخاطر فریب کاری های بی
پایان و دغل کاری های عیان متصدیان جریان اصلاحات تا حد زیادی توسط
جناح اولترا انقلابی و ترمز بریده مخدوش گردیده، اتاق فکرِ
«ماندگاری نظام اسلامی» به این نتیجه رسیده است که باید از عصر
انقلابی گری عبور کنند و، برای بیمه کردن بدنهء فرسوده و رسوا شدهء
این نظام برآمده از انقلاب اسلامی، حکومت اسلامی را از حکومتی با
مدعیات و تعصبات دگم انقلابی به یک حکومت اسلامی مهربان و سازگار
با جهان بدل کنند؛ حکومتی با سیاستمدارانی منعطف و بطور کلی یک
سیستم حکومتی «نیست در جهان»، که بر پایهء اسلام رحمانی توسط
بانیان مذهبی اش در ایران بنا شده، و می تواند به عنوان حکومتی
عرفیِ کارا و پایا به حیات خود ادامه دهد.
پيامبران
سيارهء جديد ميمون ها
اسماعيل نوری علا
در اين مقاله می کوشم به مخاطراتی اشاره کنم که نشانه هاشان را می
توان از دل مباحث علم نوينی به نام «آينده نگری» استخراج کرد. اين
«آينده نگری» اگرچه با «پيش بينی» از يکسو و «برنامه ريزی»، از سوی
ديگر، همسايگی دارد اما از نوعی «جبر فن سالارانه» نيز حکايت می
کند که در سايهء آن همهء مفاهيم پيش بينی و برنامه ريزی ابعادی
هستی شناختی می يابند و از ماجرای دردناکی حکايت می کنند که همچون
يک «سرنوشت محتوم علمی» پيش روی انسان امروز ايرانی نشسته است.
◄
فايل
صوتی
◄
فايل تصويری
|
◄
فايل پی.دی.اف
◄
ضرورت
وجودی جنبش سکولار دمکراسی
کوروش اعتمادی
حوزهء قدرت متعلق به نیروهای سیاسی درون جنبش سکولار دمکراسی است و
نه خود جنبش سکولار دمکراسی. از این منظر جنبش سکولار دمکراسی
آلترناتیو حکومت اسلامی است. آنچه که آرمان نهایی و همیشگی جنبش
سکولار دمکراسی میباشد، پاسداری از دمکراسی و سکولاریسم و پیشبرد
روند سکولاریزه کردن سیاست و جامعه میباشد که مبادا روزگاری دیگر
جامعه و مردم در بند یک استبداد سیاسی اسیر گردند. این امر تنها
خارج از حوزهِ قدرت، همچون یک اپوزیسیون مادالعمر سکولار دمکرات
ممکن است. بدین دلیل جنبش سکولار دمکراسی نه تابع قدرت است و نه
تابع ایدئولوژی سیاسی خاصی خواهد شد و نه تعلق خاطری به یکی از
طبقات اجتماعی خواهد داشت. آنچه که برای جنبش سکولار دمکراسی هدف
محسوب میشود؛ استقرار دمکراسی برای عموم آئین ها و اندیشه های
سیاسی و بازداری آنها در تحمیل خود بر جامعه میباشد.
بدتر
از دروغ!
شهباز نخعی
شیخ حسن روحانی
مصداق "نیمه حقیقت بد
تر از دروغ" است. با آنکه وجه مشترک
"نيمه حقيقت" و "دروغ"
فریبکاری است، اما دروغ،
به دلیل ماهیت بدگمانی
برانگیزی که دارد، به مخاطب هشدار می دهد و او را
هشیار می کند. "نیمه حقیقت"
اما
از این
بابت متفاوت
و، به
خاطر لعاب و جلوهء
حقیقتی که در آن است، عیار
باور
پذیری آن بالاتر و ضریب فریبکاری اش بیشتر است. با این حال،
به خلاف
دروغگویی که به آسانی از همه کس
ـ
حتی کودک دو ساله
ـ
بر می آید، گفتن "نیمه
حقیقت" به شکلی موثر مستلزم داشتن تردستی و مهارت
خاص و مصداق زبانزد "دزد با چراغ" است.