هم دیکتاتوری و هم بی صا
حب!
رامین کامران
خبرهایی
که همۀ ما همه روزه در رسانه ها، بخصوص رسانه های مخالف یا مخالف
نمای خارج، می
خوانیم، بسا اوقات نشان از نوعی بی صاحب ماندن کشور ایران دارد؛
هر کس از هر گوشه اش چیزی می
دزدد و البته هیچکس هم جوابگو نیست، آثار باستانی
اش
به حال خود رها شده و در معرض تخریب قرار دارد و دولت هم اعتنایی
ندارد، محیط زیست
اش
که سپرده شده به دست حوادث و هر کس هر چه خواست می
کند، روزگار مردم
اش
هم که این است که هست. به هر صورت هر کشور حالت ملک متعلق به
مردمان
اش
را دارد و مثل هر ملکی نیاز به سرکشی و مراقبت دائم که البته بر
عهدۀ حکومت است. ولی در اینجا مملکت حالت ملک بی صاحب را پیدا کرده
که هر کس در آن هر کار می
خواهد می
کند؛
امری که،
در تصور معمول، با دیکتاتوری منافات دارد.
کتاب «آزادی و جبريت»، نوشتهء پرويز
دستمالچی منتشر شد
نويسنده
در بخشی از مقدمهء کتاب می نويسد: «...مشکل مشترک "روشنفکران دينی"
معمم و مکلا، که خواهان حکومت دينی ـ مذهبی هستند، يک واپسگرائی
تاريخی، يعنی برگشت (ارتجاعی) به سه سده پيش، به پيش از جنبش
روشنفکری و خردگرائی، و نفی دست آوردهای بزرگ اين دو جنبش است؛
جنبش هائی که ستون و پايهء تمدن نوين اند. آنها با ژست
"روشنفکرانه" به مبارزه با خرد و دانش پرداختند و، در پندار و
کردار، مبلغان قيموميت انسان و تقدس نيروی بر فراز او شدند. جنبش
روشنفکری اروپا با نقد "امر مقدس" بر اساس خرد انسان خود بنياد،
پايه های کليسا را لرزاند و زمينه را برای آزادی انسان از قيموميت
و حاکميت کليسا فراهم نمود و "روشنفکران دينی"، سه سده پس از آن،
در نيمهء دوم سدهء بيست، مبلغ برگشت به خويشتن خويش (به اسلام
اصيل) و تن دادن به احکام و موازين شرع (حدود الهی) شدند... (پيوند
برای اطلاعات بيشتر>>>)
روانشناسی سياسیِ نقش «ترس» و «اپوزيسيون خودی» درانتخابات
جهانشاه رشیدیان
حکومت
های
مستبد در گذشته نیاز به نظر زیردستان نداشتند
ولی سیستم های جدید توتالیتر مشارکت
مردم را
می
خواهند
و
در نتيجه
به یک اوپوزیسیون بی خطر هم
نیاز دارند. در دوران سیستم توتالیتر استالینی یا
نازی، مخالف حتی در سطح رهبری، تصفیه فیزیکی می شد، اما رژیم
توتالیتر اسلامی ترجیح می
دهد از چنین مخالفی حد المقدور به عنوان یک "اپوزیسیون مفید" بهره
برداری کند. برای سیستم،
استفادهء
حاصل از وجود
چنین مخالفی می تواند بیشتر از ضررش باشد؛
چرا
که
هم نارضایتی مردم را
قابل کنترل
می کند و هم در صورت لزوم رژیم می تواند از آن علیه نفوذ و رشد
اپوزیسیون سرنگون طلب استفاده کند. این "اپوزیسیون مفید" می تواند
در انتخابات هم با
دامن زدن به ترس از يکسو و
گرم کردن تنور انتخابات،
از سوی ديگر،
به کمک رژیم شتافته و اقشار ناراضی را به پای
صندوق رأی
بکشاند.
من
هنوز منتظر اتفاق های درون نظام هستم
گفتگو
با کورش
زعیم
گفتگوگر: سعید قائم
مقامی، در
رادیو صدای مردم
ما
که نمی دانیم در ذهن مردم چه می گذرد، ولی با رفتاری
که کرده و با آنچه از زندگی
خصوصی
اش
می دانیم، و با آنچه از زندگی سیاسی
اش
پیش از این جریان ها
می دانیم، من بر این باور شده ام
که آقای روحانی می خواهد کارنامهء
سفیدی برای خودش ایجاد و جبران
گذشته را بکند. بنابراین، شخصی مثل
ایشان که من نمی توانم همهء
جزییات را اینجا بگویم، نیاز دارد که
نام
اش
را در تاریخ مثبت ثبت بکند. هیچ دلیل دیگر هم ندارد و نیازی هم
ندارد؛ نه نیاز به پول دارد و نه نیاز
به مقام دارد که بالاترین مقام را دارد، ولی نیاز
به آن شخصیت سازی برای خودش دارد که تنها می تواند با این مبارزه
که آغاز کرده به آن نتیجه برسد.
پيوند به
کارتون خشکه مقدسی در موزه>>>
انتخابات، رژیم و اپوزیسیون
گفتگو با حمید تقوایی و
اسماعیل نوری علاء
در برنامهء «رو
در رو» به
مديريت محمود احمدی
در برنامهء «آوای
مردم» بمديريت
سوزی یاشار
طلاق عاطفی: پیش
نیازِ گذار از رژیمِ ایران
رضا پرچیزاده
برای
«گذار» از نظام، ابتدا یک دورهی قطعِ رابطهی عاطفی و ذهنی و
عملی با قدرتِ حاکم لازم است. اینهایی که مدام
مردم را به شرکت در انتخابات تحریک
میکنند، نمیخواهند این «طلاقِ عاطفی» میانِ مردم و رژیم
اتفاق بیفتد. پروسهی مقبولِ اینها هم مثلِ
جریانِ دعوای زن و شوهر است به سبکِ سنتی.
اینها میگویند زن توی خانه با شوهرش دعوا کند، منتهی از
درِ خانه بیرون نرود، که دیگر خونش مباح است.
اتفاقا برعکس! زنِ عاقل آنی است که به حرفِ
شوهرِ بیمنطق و خلافکار و دستِبزندارش نمیرود؛ و عمرِ
خود را در دعواهای بیپایانِ بیهوده تلف نمیکند.
قالِ قضیه را میکند و تمام: مهرش حلال،
جانش آزاد!
تهران، فرهنگی ترین
پایتخت جهان !
عرض
شود که
ما خودمان که
بچهء
ناف تهران هستیم تا حالا متوجه نشده بودیم تهران شهری فرهنگی است و،
بر عکس،
با خواندن و شنیدن اخبار زورگیری و یقه گیری و چاقو کشی و زد و
خوردهای روزانه در معابر تهران، و اخبار آدم ربایی
و تجاوز به عنف و آمار بالای دزدی و جرم و
جنایت و جنحه و سایر قانون شکنی های متداول در ام
القرای اسلام،
خیال می کردیم هرچه فساد و بی فرهنگی است در تهران مجتمع شده و
این شهر بی در و پیکر که نیمی از ایرانیان را در
خود جای داده است چیزی شبیه سائوپولوی
غنی سازی شده می باشد...
چنين بود تا اينکه
چندی
پیش،
حاج آقا صالحی،
رئیس سازمان پر ریختهء
به اصطلاح
انرژی
هسته ای اسلامی،
برادر یوکیو آمانو
بود،
مدیرکل آژانس را به بازدید خزانهء
جواهرات سلطنتی برد و،
پس از آنکه برق
جواهرات چشم
آمانو
را زد، در یک مصاحبهء
مشترک مطبوعاتی،
در توجیه نشان دادن
جواهرات سلطنتی به آمانو،
اظهار داشت:
«من
به آقای آمانو گفتم که تهران
یک شهر فرهنگی است».