«صندوق دموکراتيک آلترناتيو» يا «صندوق همبستگی»
دو تاکتیک همبستگی ، اتحاد و گسترش با روش
شبکه ای
به روايت منصور اصانلو
یاران
محترمی که هنوز سویه ها و امکانات مبارزهء
براندازانهء
دموکراتیک مدرن را نمی شناسید، درود بر شما! چون
ما
تازه این روش را به کار گرفته
ایم هم حکومتیان و هم مخالفان سنتی تحلیل های غلط
غلوطی از ماجرا دارند.
این بهترین فرصت را به ما نیروهای جوان و نوتکنولوژیک و
انتروپرونور می دهد که بهترین چالش ها را به میان بکشیم و حکومت را
دچار سر در گمی
بیشتری کنیم.
آنچه در پی می آيد
نظریات من است که از اول بحث ها با شما عزیزان مطرح کرده ام...
چیزی که تمام حکومتیان را به سکته می
اندازد آن است که
مجبور شوند
در مقابل رقیبی واقعی
تن به
وزن کشی
بدهند؛
رقیبی که
هوشیار است و
از کف جامعه بر
آمده
است و درگیر مسایل تفرقه انگیز حزبی
و
سیاسی و ایدئولوژیک نمی شود؛
و
اجاره نمی دهد تفرقه افکنی
ـ
که نتایجش به سود
دیکتاتوری حکومت ولایت فقیه جمهوری اسلامی است
ـ
در بین کوشندگان رشد کند،
و
روش
اش
داشتن
روی گشوده و باز برای همه مخالفان حکومت است.
پایان دموکراسی هدایت شده؟
درویش رنجبر
اکنون
مساله این نیست که مردم انتخابات را تحریم کنند یا نه، بلکه بحث
اصلی در آنجا نهفته که دموکراسی هدایت شده یا،
به عبارت دقیق تر،
فروش جنس
تقلبی،
به بن بست خورده و به بیانی دیگر مبنای تئوریک دموکراسی هدایت شده
به
دلیل سیاهی کارنامهء
حکومت سی و هفت سالهء
موسوم به جمهوری اسلامی فرو ریخته
است..
از دوم خرداد
هشتادو شش
تا کنون این جنس تقلبی با انواع و اقسام رنگ و
لعاب
های مختلف فروخته شده و هر بار بدلی بودن آن بیشتر و بیشتر بر مردم
اثبات شده است.
اگر امروز شورای نگهبان حتا تمامی صدر تا ذیل جناحهای موجود به
شمول
اصلاح طلبان را تایید صلاحیت می
کرد باز هیچ تغییر ماهوی و معنا داری در
زندگی مردم اتفاق نمی افتد. بنظر میرسد انتخاب
روحانی آخرین برگ بازی در میدان دموکراسی
هدایت شده بود.
وقتی شیخ دروغگو
،
در غیاب اپوزیسیون متحد، ایران را می فروشد
گفت و گو با حسن اعتمادی
در تلويزيون ميهن بمديريت سعيد بهبهانی
فايل ويدئو
فايل صوتی
هم دیکتاتوری و هم بی صا
حب!
رامین کامران
خبرهایی
که همۀ ما همه روزه در رسانه ها، بخصوص رسانه های مخالف یا مخالف
نمای خارج، می
خوانیم، بسا اوقات نشان از نوعی بی صاحب ماندن کشور ایران دارد؛
هر کس از هر گوشه اش چیزی می
دزدد و البته هیچکس هم جوابگو نیست، آثار باستانی
اش
به حال خود رها شده و در معرض تخریب قرار دارد و دولت هم اعتنایی
ندارد، محیط زیست
اش
که سپرده شده به دست حوادث و هر کس هر چه خواست می
کند، روزگار مردم
اش
هم که این است که هست. به هر صورت هر کشور حالت ملک متعلق به
مردمان
اش
را دارد و مثل هر ملکی نیاز به سرکشی و مراقبت دائم که البته بر
عهدۀ حکومت است. ولی در اینجا مملکت حالت ملک بی صاحب را پیدا کرده
که هر کس در آن هر کار می
خواهد می
کند؛
امری که،
در تصور معمول، با دیکتاتوری منافات دارد.
کتاب «آزادی و جبريت»، نوشتهء پرويز
دستمالچی منتشر شد
نويسنده
در بخشی از مقدمهء کتاب می نويسد: «...مشکل مشترک "روشنفکران دينی"
معمم و مکلا، که خواهان حکومت دينی ـ مذهبی هستند، يک واپسگرائی
تاريخی، يعنی برگشت (ارتجاعی) به سه سده پيش، به پيش از جنبش
روشنفکری و خردگرائی، و نفی دست آوردهای بزرگ اين دو جنبش است؛
جنبش هائی که ستون و پايهء تمدن نوين اند. آنها با ژست
"روشنفکرانه" به مبارزه با خرد و دانش پرداختند و، در پندار و
کردار، مبلغان قيموميت انسان و تقدس نيروی بر فراز او شدند. جنبش
روشنفکری اروپا با نقد "امر مقدس" بر اساس خرد انسان خود بنياد،
پايه های کليسا را لرزاند و زمينه را برای آزادی انسان از قيموميت
و حاکميت کليسا فراهم نمود و "روشنفکران دينی"، سه سده پس از آن،
در نيمهء دوم سدهء بيست، مبلغ برگشت به خويشتن خويش (به اسلام
اصيل) و تن دادن به احکام و موازين شرع (حدود الهی) شدند... (پيوند
برای اطلاعات بيشتر>>>)
چشم پوشی بر نقض
گستردهء
حقوق بشر درایران!
ابداً
جای تعجب نیست که دولت های سوداگر و حریص اروپایی ارزش ها و اصول
حقوق بشری، که مدعی دفاع از آنها هستند را نیز ماند مجسمه های هنری
میکل آنژ بپوشانند تا از سهم
شان از ده
ها میلیارد دلار بادآورده کاسته نشود...
همچنين
رفتار شتاب زده شیخ حسن در پخش و پلا کردن دلارهای آزاد شده از لغو
تحریم ها – حدود 30 میلیارد دلار در همین سفر چند روزه -، به رفتار
کودک خردسالی می ماند که ذوق زده اسکناس های نوی عیدی گرفتهء
خود را نزد بقال سر
گذر می برد تا در
برابرشان
"قاقا
لیلی"
بستاند. در همین چهارچوب نیز چشم پوشی دولت های سودجوی ایتالیا و
فرانسه بر نقض گستردهء
حقوق بشر درایران قابل درک است!
روانشناسی سياسیِ نقش «ترس» و «اپوزيسيون خودی» درانتخابات
جهانشاه رشیدیان
حکومت
های
مستبد در گذشته نیاز به نظر زیردستان نداشتند
ولی سیستم های جدید توتالیتر مشارکت
مردم را
می
خواهند
و
در نتيجه
به یک اوپوزیسیون بی خطر هم
نیاز دارند. در دوران سیستم توتالیتر استالینی یا
نازی، مخالف حتی در سطح رهبری، تصفیه فیزیکی می شد، اما رژیم
توتالیتر اسلامی ترجیح می
دهد از چنین مخالفی حد المقدور به عنوان یک "اپوزیسیون مفید" بهره
برداری کند. برای سیستم،
استفادهء
حاصل از وجود
چنین مخالفی می تواند بیشتر از ضررش باشد؛
چرا
که
هم نارضایتی مردم را
قابل کنترل
می کند و هم در صورت لزوم رژیم می تواند از آن علیه نفوذ و رشد
اپوزیسیون سرنگون طلب استفاده کند. این "اپوزیسیون مفید" می تواند
در انتخابات هم با
دامن زدن به ترس از يکسو و
گرم کردن تنور انتخابات،
از سوی ديگر،
به کمک رژیم شتافته و اقشار ناراضی را به پای
صندوق رأی
بکشاند.