در آستانهء برگزاری چهارمين کنگرهء
سکولار دموکرات های ايران
حسن اعتمادی، رئيس کميتهء برگزاری کنگره
در گفتگو با سعيد بهبهانی در تلويزيون
ميهن
فايل ويدئوئی
فايل صوتی
طبقهء تازه به دوران رسیده:
آقازادهها، «سلبریتی»ها و «لایف استایل» نوکیسه گان
آزاده سلیمانی
بخش
مهمی از طبقهء
متوسط نوپای ایران در اواخر دههی پنجاه از ایران
گریخت تا جا برای حکومت الله و حزب
اش
بازتر شود. حزباللهی های تازه از راه
رسیده، بازاریان سنتی و قشریها، حاشیه
نشین های محرومیت کشیده،
در کنار
دستههای لات و جاهل به رهبری روحانیت شیعه آمده
بودند تا گوی انقلاب را از چپها و چریکها
و دانشجویان بربایند و جمهوری اسلامی را مستقر کنند. آمده
بودند تا آخرین جلوههای طاغوت و اشرافیت را معدوم
کنند، مرفهان بی درد را به سزای رفاه و بی
دردیشان برسانند، ثروتها و اموال را به نفع مستضعفان و
محرومان مصادره کنند، همه را به برابری و «مقام
انسانیت» برسانند… دست کم همهی اینها را
شعار کرده بودند تا طبقهی مرفه و طبقهی متوسط غیرمذهبی و
خمس و ذکات نده را خلع ید کنند و خود بر سریر قدرت
مطلقهی کشور بنشینند.
جای اميد يا نوميدی؟
اسماعيل نوری علا و رامين پرهام
در برنامه«ياران» به مديريت عليرضا ميبدی
خامنه ای و انقلابی
شدن دانشگاه های ایران
حسن اعتمادی
و لی اصغر رمضانپور
در برنامهء تفسير خبر به مديريت جمشيد
چالنگی
بختیار کشته شد اما نمرد!
مهدی مظفری
پنجم
ماه اوت آینده، بیست و پنجمین سال قتل بختیار است. به دست عمال
جمهوری اسلامی. بختیار کشته شد اما نمرد. هرچه زمان به پیش میرود،
حقانیّت بختیار عیانتر میشود. هوادارانش بیشتر و نامش پر
آوازهتر. درست به عکس، با گذر زمان، روز به روزعمق نقش ویرانگر
«ملی ـ مذهبی»ها در جا انداختن جمهوری اسلامی آشکارتر میشود. فرق
است بین کسی که تجربه و آگاهی عمیق از فاشیسم و نازیسم دارد و کسی
مثل مهدی بازرگان که مرشد فکریاش یک بیولوژیست نازی است به نام
آلکسیس کارل!..
و
کلام آخر آنکه
روزگاری پيش
وثوقالدوله [حسن وثوق] قراردادی با مقامات انگلستان بست. هرچند آن
قرارداد عملی نشد، اما پس از گذشت حدود صد سال، عاقد آن قرارداد
هنوز در ذهنیت مردم ایران، «خائن» تلقی میشود.
بليط
بخت آزمایی تقلبی
جواد خادم
یادداشت
مهدی مظفری با عنوان «بختيار كشته شد اما نمرد»،
با واکنش
های فراوان و گوناگونی رو به رو شد. من شاپور
بختیار را سى سال میشناختم و سه سال با او همکاری نزدیک داشتم. از
ابن رو، لازم و سودمند می دانم درباره این
شخصیت تاریخ معاصر ایران توضیحاتی بدهم تا جوانان حال و آينده
تصوير روشن تری از بختيار داشته باشند و اگر روزى شخصى با چنين
مشخصات يافتند بخت خود را با او آزمايش كنند...
بسیاری از مردم به برنده شدن در بخت آزمایی امید می
بندند. شاید این تشبیه از واقعیت به دور نباشد که
در
پانزدهم
دى
ماه پنجاه و هفت
پس از
بيست و پنج
سال انتظار، بلیط بخت آزمایی سیاسی آزادیخواهان، دموکرات
ها و ملیون ایران برنده شد اما در جنجال و غوغای
تندروانهء
آن روزها، نه تنها هیچ کس براى نقد كردن بلیط برنده شتاب نكرد بلکه
آن را دریدند و به بلیط دیگری امید بستند که می پنداشتند از نور
الهی درخشان است. اکنون پس از
سی و هفت
سال، کسی نمانده است که نفهمیده باشد که بلیط برنده با بلیط تقلبی
تعویض شد و جایزهای در کار نیست
نبرد عقل و احساس!
در
ماه ها و هفته های اخیر، نظر سنجی ها حاکی از نوسان گرایش رأی
دهندگان
بريتانيا
به این سو و آن سو است. در
حالی که در ماه های گذشته هواداران ماندن در اتحادیهء
اروپا در
نظرسنجی ها برتری داشتند، در هفته های گذشته نوبت به هواداران خروج
رسید که بر حریف پیشی بگیرند و در
روزهای گذشته نیز این پیشی گرفتن به تناوب دست به دست شده است.
نتیجهء
یک نظرسنجی منتشر
شده در
تاریخ 19 ژوئن حاکی از
این بود که هواداران ماندن جلو
افتاده اند و روز بعد نظرسنجی دیگری جلو
افتادن حامیان خروج را نشان می داد.
آیا این گرایش بازهم می تواند تا روز رأی گیری تغییرکند؟ پاسخ
را باید در تصمیم نهایی حدود 10 درصد رأی دهندگان مردّدی که هنوز
تصمیم نهایی خود را نگرفته اند جستجو کرد.
در احوالات حکومت اسلامی (4 و 5)
در
این رشته نوشته های کوتاه، با زبانی ساده که برای هواداران نظام
اسلامی هم زودیاب و زودفهم باشد، کوشیده ام، و خواهم کوشید،
شاخصه ها و مایه های سرشت این نظام را «یک کاسه» کنم. حتی نیم
نگاهی به این «کاسه» نشان می
دهد که نظام اسلامی هرگز به مرحلهء
«تثبیت» نخواهد رسید و با چارچوب موریانه خوردهء
کنونی
اش فرو خواهد پاشید؛
مگر آن که جوهرش دیگرگون شود. شاید بگویند که این نظام
سی
و هفت سال است پا برجا مانده و ده ها سال دیگر هم برقرار خواهد ماند
و زمین نخواهد خورد. بخشی از این گفته درست است و بخش دیگرش
نادرست.
ملاقات با خمینی در نوفل لوشاتو
زلمی خلیلزاد
ترجمه مهران شقاقی
متنی
که
می
خوانيد
ترجمهء
بخشی از کتاب "نماینده: از کابل تا کاخ سفید، سفر در جهان آشفته"،
نوشتهء
زلمی خلیلزاد،
دولتمرد افغانستانیالاصل امریکایی است. زلمی خلیلزاد – نمایندهء
پیشین امریکا در سازمان ملل و نیز سفیر سابق امریکا در عراق و
افغانستان– حوالی زمان انقلاب ایران استادیار علوم سیاسی دانشگاه
کلمبیا بود و در آغاز همکاری با گروه کاری برژینسکی (مشاور امنیت
ملی دولت کارتر و سیاست گزار حمایت از مجاهدین افغانستان در مقابل
اشغال شوروی). خلیلزاد در قسمتی از کتاب جدیدش،
"نماینده"،
جریان ملاقاتش را با آیتالله
خمینی در فرانسه شرح دادهاست.
ولایت فقیهیان خوب و
ولایت فقیهیان بد!
پرویز دستمالچی
آنها،
ولایت فقیهیان خوب و بد، معمم یا مکلا، همه با
هم
لیست مشترک می دهند و رسمی و قانونی در ساختاری عمل می کنند که در
اساس خود یکی از تبعیض
گرا ترین نظام
های سیاسی تاریخ است. آنها، پیروان حکومت دینی را، می شود فهمید.
آنها، همگی نیروهای واپسگرایی هستند که حاکمیت نا به حق خود بر یک
ملت را توجیه "الهی" می کنند و برای حفظ آن (قدرت و ثروت حاصل از
آن) دست به هر جنایتی می زنند؛
تا به حال که زده اند. اشکالی اگر هست، که به شدت هست، به نیروهای
سیاسی- اجتماعی است که خود را دمکرات، مترقی و بعضاً "چپ" می دانند و مدعی عدالت و مبارزه با ظلم و مبارزه برای
آزادی و دمکراسی هستند. اینها چرا به پائین ترین سطح ممکن اخلاقی-
سیاسی سقوط کرده اند و از مردم می طلبند به کسانی رای دهند که خود
را قیم ملت "صغیر"می دانند و میزان دانش و فهم آنها از دنیای مدرن
امروز در سطح همان توضیح المسائل هایی است که که در بالا به محتوای
آنها اشاره ای شد؟