جنایت های اصلاح طلبان رژیم
مهدی خزعلی
در اين ويدئو
مهدی خزعلی، همکار پیشین و
ظاهراً
منتقد کنونی رژیم جمهوری اسلامی، از جنایت ها و خیانت های چهره های
مهمی از مقامات جناح اصلاح طلب رژیم جمهوری اسلامی، پرده برمی
دارد.
او
از جمله از کشتار آشکار مردم غیرنظامی در کردستان به دستور حمیدرضا
جلایی پور، شکنجه ی هنرمندان به دست فضل الله عرب سرخی در ساختمان
وزارت ارشاد رژیم و فسادهای کلان مالی محمدرضا نعمت زاده سخن می
گوید.
نامهء
ما مشاهير ايران زمين به اوباما كجا،
و
نامهء
شما درب و داغون هاى غيرمشهور به ترامپ كجا؟
سى
ايرانى، به هر دليل، نامه اى سرگشاده - و نه پنهانى و سر بسته -
خطاب به دونالد ترامپ مى نويسند و از او مى خواهند كه «سپاه
پاسداران» و «تشكيلات خامنه اى» را تحريم كند. اين نامه، نامه اى
ست معمولى، كه به احتمال
نو
و نه
مميز
نود و نه
درصد منشاء هيچ عمل خير و شرّى نخواهد شد. سى نفر امضا كننده ى اين
نامه در خارج از ايران و در فضاى آزادى كه اجازه ى اظهار نظر به هر
كسى مى دهد، نظر شان را نوشته اند و آن را به اطلاع عموم رسانده
اند. اما انتشار اين نامه، به ناگاه و به طرز عجيبى موجى به راه مى
اندازد كه غير طبيعى به نظر مى رسد. منشاء اين موج عجيب كجاست؟:
«نويسندگان و سايت هاى معروف به اصلاح طلب كه درست ترِ آن، اصلاح
طلب حكومتى ست»! براى كسانى كه نمى دانند اصلاح طلب حكومتى چگونه
موجودى ست توضيح مختصرى مى دهم...
نامه به ترامپ خیانت به چیست؟
شراگیم زند
بدیهی
ست که بلندگوهای رسمی و غیر رسمی جمهوری اسلامی در داخل و خارج از
ایران بخشی از اپوزسیون ایران را که خواستار کمترین مماشات و سازش
جامعهء
جهانی با جمهوری اسلامی ست، خائن به وطن و طرفدار تحریم و بدبختی
مردم ایران و جنگ طلب و مانند ان معرفی کنند، ولی وقتی این ادبیات
و برچسب زنی ها از سوی خود ما نیز به عنوان بخشی از جریان دموکراسی
خواه در ایران (و یا خارج از ایران) صورت می
گیرد این باعث تاسف و نگرانی ست... چرا که در چنین وضعیتی که
خواسته ی همه ی ما برقراری دموکراسی در ایران است می
شود نقد داشت به این جریان که مسیری که می
روند اشتباه و یا حتی احمقانه و فاجعه بار است...
اما خیانت واژهء
سنگینی ست که بسیار آسان خرجش می
کنیم.
در
حاشيهء نامه نويسی به دانلد ترامپ
سيروس
ملکوتی
این بازی قرار است مشروعیت امداد خواهی از جامعهء
جهانی را به نفی و سخره بکشاند. این است ان برایندی که از این بازی
قرار است بدست داده شود.
من شاید از اولین منتقدین نامهء
سی تن از هموطنانم به
آقای
ترامپ بودم و
آن
را نادرست و بیهوده گویی،
آن
هم با چنین نقشی ارزیابی نمودم.
اما جنجال و همهمهء
نويسندگان آن
نقدی
را
که امضا کنندگان این متن را
«وطن
فروش»
معرفی می
کند
تافته ای جدا بافته از تفکر لابیرانت های
آشکار
و پنهان رژیم نمی دانم.>>>
نامهء
سرگشادهء گروهی از ایرانیان مخالف حکومت به دانلد
ترامپ
برگرفته از سايت تقاطع
پاشنهء
آشیل رژیم اسلامی این است که مردم ایران دیگر از آن حمایت
نمیکنند. ما از دولت جدید میخواهیم که از ایرانیان طرفدار
دمکراسی که هدف
شان جایگزین کردن رژیم خمینیست تهران با یک حکومت مبتنی بر دمکراسی
لیبرال است، پشتیبانی کند.
زمان آن فرا رسیده که ایالات متحده به جای مذاکرات محرمانه با
حاکمان فاسد و بنیادگرای اسلامی، در کنار مردم ایران بایستد.
ایرانِ بعد از حکومت اسلامی، ظرفیت آن را دارد که یکی از ثابت
قدم
ترین متحدان امریکا در جهان باشد. ما امیدواریم که امریکا تحت
رهبری شما، به مردم ایران کمک کند تا کشورشان را از تندرو
هایی که چهار دهه است بر آن حکومت میکنند، پس بگیرند؛ که جهان
بدون «حکومت اسلامی» و «خلافت اسلامی» جای بهتری برای زندگی خواهد بود.
چگونه اپوزیسیون
«دستساز» میتواند
اپوزیسیون «برانداز» را به محاق ببرد
رضا پرچیزاده
الان
چندین سال است بر ما محقق شده که جمهوری اسلامی آپوزیسیونِ
«دستساز» ساخته است. اسناد و شواهد در این باره آنقدر زیاد است که
حتی برای متهماناش هم به زحمتِ کتماناش نمیارزد. با این وجود
مهم است بدانیم که چرا آپوزیسیون «دستساز» میتواند آپوزیسیون
«برانداز» را به محاق ببرد.
نگارنده قبلا در این باره فراوان نوشته است. اما اخیراً،
حینِ جستجو به دنبالِ مفهومی در اینترنت، مقالهای یافتم تحت عنوان «اپوزیسیون و امنیت داخلی جمهوری
اسلامی ایران» که – بدون ذکر نام نویسنده – در وبسایت رسمی رهبر
جمهوری اسلامی، علی خامنهای، منتشر شده بود. خواندنِ این مقاله
میتواند در روشنتر کردنِ قضیه «آپوزیسیون دستساز» کمک بیشتری
کند. و توصیه میکنم اگر حوصله کردید آن را کامل بخوانید.
نوزایی سیاسی و نهضت ملی
ناصر کاخساز
تنها
با تجربهء
معنا بخش
«نهضت ملی»
است که می توان آلترناتیوی نیرومند در برابر نهاد سیاسیِ ایدئولوژی
دینی بوجود آورد...
هموطنان باورمند به اسلامی خشونت پرهیز، که داعیهء
حاکمیت دینی ندارد تنها در چارچوب چنین برنامه ای، یعنی در چارچوب
وحدت تاریخی و ملی و با تکیه به تجربهء
نهضت ملی، به همراهیِ دموکراتیک و پلورالیستی تمایل پیدا می کنند.
حتا همراهی هموطنان سلطنت گرا، با جهش اخلاقی اخیری که آقای رضا
پهلوی از خود نشان دادهاند، تنها در چنین چارچوبی (و نه با
ابتکارت فردی و بدون تکیه به تاریخ و فرهنگ ملی که به وحدت ملی
زمینهء
مادی می دهد) زمینهء عملی پیدا می کند.
تفاوتهای لائیسیته با سکولاریسم
محمدحسین صدیق یزدچی
لائیسیته
همدوش با سکولاریسم به روشنی و
بی
ابهام به همگان نشان میدهد که بنیان حقوقی که روابط اجتماعی
انسانها را در همهء عرصهها تنظیم ومدیریت میکند، فقط وفقط از
ارادهء آزاد، عقلانی و بدون قیّم انسان ناشی میگردد. روشن و بی
ابهام نشان میدهد که هیچ اصل یا مبدئی قدسی یا ربوبی مثل خداوند
یا پیامبری وتحت هر
عنوانی که باشد، کوچکترین اعتباری در
امر
تنظیم روابط سیاسی یا حقوقی یا اجتماعی انسان ندارد. چرا که معنی
ساده و
بی
ابهام «سکولاریسم» مشروعیّت بی
اما و
اگر ارادهء آزاد و
عقلانی انسان
به جای ارادهء خداوند است. به سخنی تنها ارادهء آزاد وعقلانی وبدون
قیّم انسان و نه خداوند سنجهء معنای زیستن و اعتباربخشیدن به
ارزشهائی ست که زیست اجتماعی انسانها را مدیرّیت میکند.