«اوباما» با «اونا» ماند و به تاریخ پیوست!
عباس رحمتی
مردم ایران بدنبال حق تعیین سرنوشت خود بودند اما اوباما با یكی از
بزرگترین تروریست های دنیا نامه نگاری می كرد تا گره كور رابطهء بد
سی و هفت سالهء ایران و آمریکا را باز كند، و مردم ایران بخوبی این
راز را دریافته بودند بخاطر همین بود كه در آن زمان شعار می دادند
"اوباما، اوباما، با اونایی یا با ما؟" كه مك كین، سناتور جمهوری
خواه بارها به او یاد آوری كرده بود، ولی اوباما تصمیم خود را
گرفته بود، نزدیكی با جمهوری آدمكش اسلامی از ابتدای ریاست جمهوری
اش در برنامه های کارش قرار داشت و این را هم خامنه ای قبل از
ریاست جمهوری او نیز گفته بود كه "اگر اوباما بیاید امیدی به باز
گشایی روابط ایران با آمریكا هست." و "برجام" همان امیدی بود كه او
می گفت.
نقش ولادت و شهادت
حمیدرضا رحیمی
اینطورها هم نیست که ضد انقلاب می گوید و همهء خبرهای دارالخرافه
بد باشد. فی المثل، به خبر میمنت اثر زیر که از خبرگزاری وابستهء
ایسنا نقل می شود نگاه کنید:
*
رهایی چهار زندانی کرمانی از اعدام با عفو رهبری. رئیس کل
دادگستری استان کرمان از عفو ده نفر از محکومان استان به مناسبت
فرارسیدن سالروز ولادت با سعادت حضرت ثامن الحجج، علی بن موسی
الرضا(ع)، خبر داد و گفت: با عفو مقام معظم رهبری (مدظله العالی)،
چهار زندانی کرمانی از اعدام رهایی یافتند.
ملاحظه کردید؟ به این می گویند شانس! منظور فدوی آن است که اگر
بجای "فرا رسیدن سالروز ولادت با سعادت"، "سالروز شهادت" آن
بزرگوار(ع) بود، زندانیان مذکور، اعدام می شدند!..
مهاجرانی، دُمی که شاهد اوست، رازِ قتل ها، و...
فرج سرکوهی
چرا
آقای مهاجرانی حل مشکل گذرنامهء آقای آدمیت و کمک به آزادی مرا، که
می تواند نکته هائی مثبت در کارنامه او باشند، انکار می کند و می
نویسد «کسانی که با شیوهء کار و نظام حکومت در ایران آشنا هستند،
می دانند که معاون رئیس جمهور نمی تواند» چنین دخالت هائی بکند...
آقای مهاجرانی با انکار دخالت های خود در امور امنیتی می کوشد تا
خود را معاونی جلوه دهد که با وزارت اطلاعات همکاری نمی کرده است؛
و مهم تر می کوشد تا افسانه ای را تبلیغ کند که بر مبنای آن وزارت
اطلاعات روشنفکران را، مستقل از رئیس جمهور و معاون او و بدون
اطلاع آن ها، شکنجه می کرد و به قتل می رساند، آن هم به دورانی که
رئیس جمهور در برخی موارد از رهبر نیز قدرتمندتر بود.
«جدایی دین از سیاست» نقشهء «نفوذی» ها است!
صادق لاریجانی
دویچه وله:
صادق لاریجانی٬ رئیس قوه قضائیه میگوید: «نشناختن عالم سیاست و خط
دشمن، مهمترین مولفهای است که به جایگاه روحانیت در عرصه سیاسی
لطمه وارد میکند» و روحانیونی که معتقدند سیاست ربطی به دیانت
ندارد، «ناخواسته نقش نفوذی را ایفا» میکنند. او افزوده است گه
«قانون اساسی جمهوری اسلامی نقش بیبدیلی به روحانیت داده» و علاوه
بر «جایگاه ولایت فقیه، تصدی بسیاری از مناصب مهم در کشور بر عهده
روحانیت است و این وظیفهء روحانیون را بسیار سنگین میکند». به
گفتهء وی، «نشناختن عالم سیاست و خط دشمن، مهمترین مولفهای است که
به جایگاه روحانیت در عرصهء سیاسی لطمه وارد میکند. اگر یک
روحانی، بصیرت سیاسی نداشته باشد آسیب این امر متوجه نظام، کشور و
بلکه جهان اسلام خواهد شد». رئیس قوهء قضائیه ادامه داده است که
«همین امروز در حوزهها کسانی از اهل فضل هستند که معتقدند سیاست
ربطی به دیانت ندارد. بر این اساس، شاید افرادی ناخواسته نقش نفوذی
را ایفا کنند و در جهت تحقق اهداف غرب گام بردارند.» به گفتهء او،
«نکتهء جالب ماجرا اینجاست که اتفاقا افرادی را مرجع میخوانند که
واقعا درس شان را هم به خوبی در حوزه دنبال نکردهاند. وقتی حرف
بوقهای تبلیغاتی را از حلقوم برخی داخلیها میشنویم چطور نباید
نفوذ را باور کنیم؟»
حادثهء پلاسکو کار کيست؟
از
آنجا که حالیه همهء مسئولان شهرداری و آتش نشانی و دولت و مدیران
ریز و درشت اعلام برائت از داشتن کوچک ترین گناهی در بروز این
حادثه کرده اند، لاجرم باید انگشت اتهام را به طرف صهیونیزم بین
المللی گرفت و سازندهء برج، مرحوم حاجی حبیب القانیان، را که یک
نفر یهودی صهیونیست بوده مسئول این آتش سوزی دانست! حساب اش هم
ساده است: در واقع اگر در دههء چهل حاجی القانیان این برج را
نساخته بود و ساختمان پلاسکو در تهران وجود نداشت لاجرم آتش سوزی
هم رخ نمی داد و کسی هم کشته نمی شد و مسئولین و مدیران کشور هم
زیر سئوال نمی رفتند!