«چپی
های خط امامی»
از ما
می پرسند کدام
سکولاریسم!
سام قندچی
هفتهء
پيش
مقالهء
«سقوط
داعش را با حمایت از سکولاریسم جشن بگیریم»،
در سایت
«جنبش
سکولار دموکراسی ایران»،
منتشر شد. با شگفتی دیده شد که آقایان
«چپی
خط امامی»،
در برخی
از
شبکه های اجتماعی به این نوشته واکنش نشان داده و پرسیدند:
"کدام سکولاریسم؟" دلیل شگفت زده شدن
ما در اين مورد آن است که
در همهء
25 سال گذشته این دوستان تا توانستند در اینترنت تلاش کردند حتی
موجودیت سکولار دموکرات
های جمهوری
خواهی را که در اپوزیسیون خواستار تغییر رژیم هستند انکار کنند.
نوشتهء قبلی سام قندچی
سقوط
داعش را با حمایت از سکولاریسم جشن
بگیریم
آمریکا و روسیه؛ آيا «توافق بزرگ»
ممکن است؟
جهانگیر کرمی، دانشیار روابط بین الملل
دانشگاه تهران
در
ماه های اخیر اظهارات دونالد ترامپ در مورد روسیه که، بر خلاف رقیب دموکرات او دیدگاهی خوش
بینانه را مطرح می کرد،
و استقبال روس ها از او، حکایت از دوره ای مثبت در روابط واشنگتن و
مسکو داشت. نخستین انتصابات در دولت
ترامپ
و تماس تلفنی با پوتین نشانه ای از بهبود روابط را تلقین می کرد.
اما با گذر زمان، کم کم این خوش
بینی ها کاهش یافت و امکان رسیدن به توافقی گسترده همانند توافق
بزرگ دورهء
اوباما در پرتو "طرح ریست" مورد سوال قرار گرفته است. نگارنده با
مروری کوتاه بر مهم ترین مسائل میان آمریکا و روسیه مدعی است که
امکان رسیدن به توافقات موردی میان دو طرف وجود دارد اما به دلایل
مختلف امکان یک توافق گسترده بسیار دشوارتر از هر زمانی است.
تنگنای «ژئوپولتیکِ» ایران و پیامد های آن
شیرین هانتر
ترجمه: ن. نوری زاده
اگر
ایران یک کشور قدرتمند در منطقه است چرا هر کس بدون پرداخت هزینه
ای می تواند این کشور را سرزنش کند و از آن یک دیو بسازد؟ پاسخ
ساده به این پرسش این است که رژیم اسلامی ایران مقصر است. اما، با
توجه به اینکه رفتار ایران در بسیاری از عرصه ها از طرفی قابل
پذیرش نیست و از طرف دیگر در ایجاد تحولات کنونی نیز تاثیر گذار می
باشد، این پاسخ ساده به این پرسش مزبور قانع کننده بنظر نمی رسد.
زيرا حتی قبل از انقلاب سال 1979 نيز غرب تمایل داشت که خطاهای
ایران را بزرگ نمائی کند در حالی که از خطاهای دیگر کشورهای
خاورمیانه چشم پوشی می کرد و یا آنها را کوچک می شمرد.
بحران سیستم ها و آلترناتیوها
تأملی
بر شرایط مبارزه کنونی جهان و ایران
شیدان وثیق
يکی
از
ویژگی
های
دوران ما،
نسبت به قرن گذشته، بحران سیستمها و آلترناتیوهاست. این دو نوع
بحران در شرایطی عمل میکنند که از یکسو جنبشهای اجتماعی برای
رهایی خود از سلطهها ناگزیر باید منطقهای و جهانی شوند ولی،
از سوی دیگر،
راه
حل
های تا کنونیِ برون رفت از سیستم، باطل شدهاند و راه
حل
های بدیع، جدید و جانشین فرا نمیرویند.
این ها همه، دوران تاریخی نوین و نامعلوم و آشفتهای را باز
گشودهاند.
در این اوضاع عمومی جهانی، خاورمیانه امروز، تبدیل به کانون
اصلی تعارض قدرتها برای تأمین منافعشان و اِعمال سلطه و ستم بر
مردمان این سرزمین شده است.
هفت خوان «دموکراسی» در ایران
(از مجموعهء «خاطراتی برای آينده»)
محمد رهبر
کار
رستم در هفتخوان،
و رهاندن کیکاووس و لشگر ایران از بند دیو سفید، بسی سادهتر بود
تا کار ما ملت در رسیدن به دموکراسی. دیو سفید تنها مازنداران را
گرفته بود و مصیبت اینکه دیو سیاه استبداد همه جا را گرفته،
و حتی در درون و روح ما رخنه کرده است؛ چنان دهشتناک که ما خود نیز گاهی دست و پای استبداد میشویم.
حال اگر توان رفتن به سوی دموکراسی هم نداریم، شناخت راه حتی بی
قدم، بخشی از سفر است؛
که وصف العیش، نصف العیش.
آیا تهدیدات ترامپ به نفع
افراطی های
ایران است؟
عبدالرحمن الراشد
در
سه دههء
گذشته همهء
آنچه رخ داده ثابت میکند که تندروها حاکمان واقعی ایران هستند و
هر آن
کس
که
در
دایرهء
میانهروها قرار گرفته، تنها نقش ویترین و بروننمای حکومت ایران
را ایفا کرده است. حسن روحانی
و
وزیر امور خارجهاش،
که چهرههای معتدل نظام ایران به شمار میروند، توانستهاند با
لابی کردن با دولت باراک اوباما، آمریکا را قانع کنند که برداشته
شدن تحریمها و تشویق به گشایش به سمت ایران، به نفع میانهروها در
ایران، منطقه و جهان است.
اما
بار دیگر دلایل زیادی نادرستی این تصور را ثابت کرده
است. حکومت ایران گستاختر از گذشته شد و برای اولین بار پس از
برآمدن
حکومت اسلامی ایران، حضور نظامی
اش در خارج از مرزها را بیشتر کرد و
اکنون
چهار جنگ را در خارج از مرزهایش تامین مالی میکند.