|
تاريخ اعلام موجوديت «جنبش»: 14 امرداد 1392
تاريخ انتشار اين شماره: دوشنبه 5 تا پنحشنبه 8 اسفند 1398 - 24 تا 27 فوريه 2020 |
||||
اکنون برای نخستین بار مردم ایران با تحریم جدی انتخابات دروغین در کشور، یک «نه» بزرگ به چهل و يک سال حاکمیت رژیم کوکلاکس کلانهای اسلامی بر ایران گفتند. اما واقعیت این است که اگر مردم ایران در دنیای مدرن، برنامه ی روشنی برای آینده ی خود داشتند از اول هم گرفتار این رژیم نشده بودند. زنده باد و مرده باد گفتن را سال ها ست در ایران گفته و شنیده ایم... خوشبختانه در چند سال اخیر این واقعیت تلخ تغییر کرده و بعد از شکل گیری حزب سکولار دموکرات ایرانیان با اطمینان می توان گفت که ما تازه اول راهیم، در حالیکه پیشتر، حتی اول راه نیز نبودیم، و فقط گیج بودیم و این طرف و آن طرف می چرخیدیم. اولِ راه بودن بسیار بهتر از آن است که بیش از یک قرن پس از آغاز مدرنیسم در ایران، همیشه تصور می کردیم که راه را می دانیم اما حتی اول راه هم نبودیم. حالا که اولِ راه هستیم لازم است تلاش جدی کنیم و به امید سوشیانس و امام زمان نباشیم وگرنه دوباره ناامیدی بر ما مستولی خواهد شد، و یا پناه بردن به افیون را برایمان به ارمغان خواهد آورد، یا که خودکشی از طریق اقدامات ماجراجویانهء آنارشیستی! مخالفت با آنارشیسم به معنی توجیه تئوری بقا و بازگشت به راه های شکست خوردهء اصلاح طلبی نیست. اکنون به واقع دو سالی است که انقلاب قرن بیست و یکمی ایران آغاز شده و این دست ما است که این بار نیز به بیراهه نرویم. (منبع) ی برای دعای ایرانیان بهنگام تحویل سال نو! خدایا: کشور ما را از شر فقر، بیکاری، تورم، خرافات، فساد، اعتیاد، طلاق، جهل، تعصب بیجا، تبعیض، اختلاف طبقاتی، امواج پارازیت، پراید، روغن پالم، نمایندگان فاسد و بعضاً بی تفاوت، وعده های سر کاری و سر خرمنی مسئولین، برادران قاچاقچی، سریال های تکراری، اینترنت دزدی و کاسبی میلیاردی شرکت های قفل شکن های مخابرات، مزاحمت های ایرانسل، بنزین آلوده، ترافیک، آلودگی هوا، آلودگی آب، گرانی، خشکسالی، گرد و خاک و ریز گردها، حادثهء هواپیما، مرگ در تشیع جنازه، طوفان و سیل یهویی و زلزله و داعش ووو... در پناه خود مصون و محفوظ بدار. (میگن ملائکه که هنگ کردن! آخه تو خود جهنم هم اینقدر عذاب نیست!)(منبع)
ف دوی در میان این همه خبرهای بد، خبر خوبی هم بدین مضمون ملاحظه کرد که گويا ویروس آدمکش "کرونا" دارد از جامعهء بشری رفع زحمت می کند! این معنا را فدوی از تیتری، که در پی می آید، استنباط کرد:* العربیه: وزارت بهداشت ایران اعلام کرد که کرونا به قم رسید! بعرض فدوی که رسیدید؟ نه؟... باشد- فدوی بخیل نیست و رمز گشائی می کند. واقعیت این است که ویروس آدمکش "کرونا"، در سنجش با ویروس لاعلاج آخوندیسم تاریخی ما، بسیار ضعیف است و در جدال با ماموت های مقیم قم، بازی را بی گمان خواهد باخت! بیت: ای قوم به "چین" رفته کجائید کجائید؟ / "ویروس" همین جاست، بیائید، بیائید!◄
پايان محاسبه روی ضخامت بی شعوری! محمد جواد ظریف، وزیر خارجهء سپاه پاسداران، گفته که چون هفتاد نفر در مراسم جنازهء قاسم کشته شده اند پس ما پایگاه اجتماعی داریم و آمریکا این پیام را ببیند و همینطوری ما را قبول کند و دست از سر ما بردارد و هی میلیارد میلیارد پول نقد بدهد تا مسلمین حاکم جفتک بزنند... نمی دانم این همه اصرار برای نشان دادن اسکولی چیست؟ فرض کنيم مافیای دینی حاکم در ایران پایگاه مردمی دارد، اصلا به جای هشتاد میلیون دويست میلیون نفر عاشق نظام هستند، در نمایش انتخابات شرکت می کنند و حاضرند در انواع تشیع جنازه جان بدهند و باقی داستان... ولی غرب به کلِ این نمایشات کاری ندارد و حتی بادش هم می زند، پایگاه مردمی و عاشقانه هم داشته باشی... برای ماندن در کلوپ قدرت بعد از جنگ سرد، یک مجموعه ای از غلط ها را دیگر نباید ادامه دهی. این غلط نکردن ها به ذات نسخهء اقتصادی غرب بر می گردد و ربطی به بقیهء چیزها ندارد: کمک یا دخالت در امور بقیهء کشورها، نفی و آرزوی نابودی اسرائیل، آرزوی بلعیدن خاورمیانه، هژمونی سیاسی و هلال تخمی شیعه، کمک به تروریست های جهان، کمک به حزب الله و حماس و یمن و سوریه... همین قدم ها را نظام بتواند بردارد، دیگر نظام فعلی نیست. سپاه پاسداران حافظ همین نظام و اهرم سرکوب مردم بیکار می شود. روحانییت حاکم باید برگردد داخل کوزهء علمیه خودش و به سیاست و جامعه تا آخر دنیا کاری نداشته باشد... حالا هشتاد میلیون گوسفند هم عاشق نظام اسلامی حاکم بر ایران هستند؟ يا در تشیع جنازهء قاسم و جاسم سقط می شن؟ و رأی هم میدن؟... خُب که چی؟ روی ذخامت بی شعوری مثل گذشته حساب نکنید!(منبع)
انتشار هشتمين شمارهء گاهنامهء «گيتی مداری» (نشريهء تئوريک حزب سکولار دموکرات ايرانيان) اين شماره، علاوه بر گزارش دبيرکل حزب در مورد فعاليت های سال گذشته حزب، کلا به زندگی و افکار و نوشته های دکتر جلال ايجادی اختصاص يافته و حاوی يک گفتگوی مفصل با ايشان بوده و، در پی آن، دوازده مقالهء مهم ایشان، با مشورت خودشان، انتخاب گشته و يکجا منتشر شده است. سردبير نشريه در آغاز گفتگو با دکتر ايجادی نوشته است: «برای اين شماره به سراغ دکتر جلال ايجادی رفته ايم که يکی از نظريه پردازان و شارحان خستگی ناپذير انديشهء سکولار دموکراسی است. گفتگوی بلند ما با ايشان بیانگر آن است که چگونه يک ذهن جستجوگر ايرانی در نيم قرن گذشته ناگزير بوده است از دامچاله های گوناگون فکری بگذرد تا هنگامی که به سکولار دموکراسی می رسد، بشکفد و صاحب خود را تبديل به چهره ای مهم در ميان شخصيت های ماندگار تاريخ معاصرمان کند». اين شماره را می توانید در سايت حزب و لينک مربوطه خوانده و در صورت تمايل دانلود کنيد.◄ |
اقلیت بودن گروه حاکمان در یک کشور به معنای از دست رفتن مشروعیت آن نظام سیاسی است. چنین نظامی طبیعتاً باید بیاموزد که بدون مشروعیت حکمرانی کند و شیوههای در اقلیت بودن را فرابگیرد. در دهههای گذشته بعد از هر بحران سیاسی و اجتماعیای مردم با خودشان میگفتند که از این به بعد حکومت با مشروعیت از دست رفتهاش چه میکند؟ حکومت هم به خوبی به این بحران مشروعیت پاسخ میداد و میتوانست به طرق مختلف مشروعیتش را دوباره به دست آورد. از باب نمونه روی کار آمدن روحانی پاسخی بود به بحران مشروعیت بعد از اتفاقات سال هشتاد و هشت. حالا دیگر اما کسی از خودش چنین سوالی را نمیپرسد.◄
استفاده از «بحران کرونا» برای «عبور از بحران» در طول چهار دههء گذشته، آن استراتژی که رژيم اسلامی بخوبی توانسته بود استادانه از وجودش استفاده کند «بحران سازی» برای «عبور از يک بحران توسط بحران دیگر» بود. از بدو تاسیس رژيم اسلامی، رهبران آن در یک بازی نابرابر، ملت ایران را با بحران های خود ساخته، همچون در بازی شطرنج، آچمز کرده و به بقای ننگین اش ادامه داده است... و در چنین شرایطی است که پرداختن رژيم به بحران ناشی از شيوع ویروس کرونا راهکار زیرکانهء خواهد بود تا رژیم بتواند خود را از مخمصهء بزرگی که در آن گرفتار شده آزاد سازد. بعبارت ديگر، رژيم اسلامی در ميان گزینه هائی که می تواند برای رها سازی خود انتخاب کند فکر می کند که احتمالاً شیوع بیماری مرگبار کرونا می تواند شرایط عبور از آن بحران پیشین را آسانتر کند.◄
پتک لازم بر پایه های نگهدارندهء حکومت اسلامی به جرات می توان گفت که همه مردم، حتی افراد ناآگاه، بی سواد یا کم سواد، و بی توجه ترین اقشار نیز اکنون به فساد گسترده و سازمان یافته در سر تا پای این حکومت جهل، فساد و جنایت به خوبی آگاهند. بنابراین دیگر توهم یا عدم آگاهی مردم در این خصوص، پایهء نگهدارندهء مهمی برای حکومت محسوب نمی شود. پس شایسته تر آن است که پتک های خود را بر پایه های نگهدارنده فعلی فرود آوریم. زمان، انرژی و منابع محدود خود را باید هوشمندانه به کار بگیریم تا بهترین بهره وری و کارآئی را داشته باشیم. از میان عوامل بسیار متعدد و گسترده ای که به ادامه حیات حکومت جمهوری اسلامی کمک می کنند، حسب مشاهدات نسبتاً دقیق ما از کف خیابان ها و بطن جامعه، برخی موارد بیشتر از سایر عوامل به چشم می آیند.◄
موج پنجم مهاجرت: خروج غارتگران منابع کشور سیاست دولت اوباما در دادن ویزای آسان بازرگانی/ تجاری، ویزای اقامت بر اساس انتقال سرمایه و ویزای دانشجویی به ایرانیان، و قشر حاکمی که صاحب منابع کشور شده بودند، و سیاست دولت کانادا در دادن انواع ویزا به افراد ثروتمند، مهاجرت آنها به امریکا و کانادا را تسهیل میکرد. اگر خانوادههای ایرانی با رعایت حجاب اسلامی را در امریکای شمالی مشاهده میکنید به احتمال زیاد مربوط به این دوره از مهاجرت هستند. بخش عمدهای از همین مهاجران هستند که برنامههای مذهبی رژیم در کشورهای غربی - مثل عزاداری عاشورا و تاسوعا در تورنتو و لس آنجلس - را رونق میبخشند؛ سالنهای کنسرت خوانندگان طراز مکتب حکومت اسلامی (بنیامین، گلزار) را در لس آنجلس پر میکنند.◄
اسلام سیاسی در همهء جهان سقوط کرده است! عبدالله گل، رئیس جمهور پیشین و اسلامگرای ترکیه عبدالله گل، یازدهمین رئیس جمهوری ترکیه از حزب اسلامگرا- محافظهکار «عدالت و توسعه»، که در سالهای دوهزار و هفت تا دوهزار و چهردهرئیس جمهوری ترکیه بود، از آن زمان تا کنون چندین بار به دستورها و رویکردهای رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری کنونی ترکیه، انتقاد کرده است، در مصاحبه با روزنامهء «قرار» ترکيه گفته است: «ما فکر می کرديم وقتی جنبش های سیاسی، با هویت اسلامی، دموکراتیک و لیبرال میشوند و حقوق جهانی بشر را بپذیرند و آن را اجرایی میکنند، در صورت به قدرت رسیدن میتوانند به حکمرانی خوب دسترسی پیدا کنند... ما در دور اول دستیابی به قدرت [سال دو هزار و دو] نمونهای از این مدل بودیم. نشان می دادیم که چگونه مردم مذهبی میخواهند، با تکیه بر استانداردهای عقلی، حکومت کنند. این موفقیت، در طول یک دوره، منبع الهام مسلمانان در سراسر جهان و حتی جنبشهای اسلامگرا بود. اما حالا صحبت از اين است که اسلام سیاسی سقوط کرده است... قطعاً و در سراسر جهان این طور است. و ما، با دیدن این واقعیت، توانسته ایم خود را از يک چنين باور ثابت و خدشه ناپذیر (پارادايم) رها کنیم.»(منبع)
یکی از اشخاص شاخصی که مردد میان نظام جمهوری و رژیم سلطنتی آونگ شده و مثل پاندول در نوسان است و تکلیف خود را به درستی نمیداند، آقای اسماعیل نوری علا است. ایشان چند سالی است که حزبی و دفتر و دستگی به راه انداخته است به اسم مهستان سکولار دموکراسی و جنبش سکولار دموکراسی و از این صحبتها، که در حقیقت چیزی نیست به جز یک تشکیلات سلطنت طلبی بی سر و صدا و با چراغ خاموش. چنین به نظر میرسد که این حزب و گروه، مانند ملی مذهبیها و نهضت آزادی که خندقی بین رژیم اسلامی و براندازها حفر کرده بودند که هر کس از رژیم جدا میشود به دام آنها بیفتد، اینان نیز خندقی میان رژیم اسلامی و براندازانِ طرفدار نظام جمهوری قرار دادهاند تا هر کس به دامشان افتاد، بستهبندی کرده و تحویل «شاهزاده» بدهند. ◄تا «سلطنت طلب های خجالتی» سام قندچی در دو يکشنبه ای که گذشت، دوست عزیز دکتر اسماعیل نوری علا در «مهستان جنبش سکولار دموکراسی ایران» بحثی دربارهء چلبی سازی در انقلاب پنجاه و هفت راه انداخته که کلی حرف و حدیث از سوی هواداران آقای رضا پهلوی به دنبال داشت. همچنين مقاله ای را از آقای سیامک مهر (پورشجری) در سایت «گزارشگران» خواندم که در آن آقای نوری علا را «سلطنت طلب خجالتی» خطاب کرده بود و، بدينسان، حرف و حدیث کامل شد!◄ |