امريکا در شورای امنيت!
محمود موسوی
کشور ما هم مثل هر کشوری نیاز
به توانایی های تسلیحاتی دارد اما خبر اخیر چنان نیست که در جهت منافع ملی ما
باشد. خبر اخیر در واقع چنین چیزیست:
«دو
فروشندهء سلاح های درجه سه و درجه چهار و از رده خارج
شده
به ایران، طرح ممنوعیت ایران در خرید سلاح را رد کردند تا
رژيم
اسلامی بتواند همچنان،
بواسطهء کارِ کودکانِ کشور و بواسطهء تن فروشیِ سیزده ساله های کشور،
تسلیحات را از آن دو کشور خریداری کند تا از طریق
اشش
هواپیما و ناوچه خودی را بزند، برای مردم شاخ و شانه بکشد و از بیرون هم برای
کشور تهدید بخرد».
در
این میان برخی امریکا
ستیزان از روی کاناپه مشغول
امریکا ستیزی هستند و گویا بسیار هم راضی بنظر می
رسند از اینکه خط مقدم ستیزشان
را کودکان خردسال ایرانی با کارِ سخت بر سر چهار
راه
ها تشکیل می
دهند.
(برگرفته
از فیس بووک)
دربارهء توافق اسرائیل و امارات
سام قندچی
خبرگزاری
های بین المللی از توافق تاریخی اسراییل و امارات خبر داده اند. آقای رضا پهلوی
هم در یادداشتی نوشتند: "منطقه در حال برداشتن گامهای اساسی به سوی صلح و
پیشرفت است. به زودی، وقتی که این رژیم از بین برود، ایران دوباره روابطی
سازنده با کشورهای سراسر خاورمیانه و فراتر از آن برقرار خواهد کرد..." من نیز
نیز آنچه را آقای پهلوی برای ایران گفته اند، آرزو دارم؛ اما واقعیات در مورد
توافق اسراییل و امارات چیست؟
◄
سخنی
با
حجاریانِ
مفلوکفکر!
الاهه بقراط
عنوان
یک ایرانی «خارجنشین» که مسبب خارج نشستنام مانند میلیونها ایرانی دیگر،
رژیم سرکوبگر و تباهکاری
ست که حجاریان از آن دفاع میکند، نمیتوانم به آن واکنش نشان
ندهم.
حجاریانِ
مفلوکفکر که مغز متفکر رژیم است،
«گاوگندچالهدهانِ»
خود را
گشوده و از ایرانیانی که دل در گرو وطن دارند، سلب تابعیت کرده است!...
تو با
تابعیت متعفن جمهوری اسلامیات، دست در دست رژیم سرکوبگرت، ایران را بر باد
بده! من بدون گذرنامه ننگین جمهوری اسلامی (که هرگز نداشتهام!)،
با ملیت
ایرانی و تابعیت آلمانیام،
تا نفس دارم علیه تو و نظام مفلوکترت خواهم نوشت!◄
«اسلام راستین» وجود ندارد!
آذرخش ایرانی
شاید بتوان و
باید از انواع اسلام سخن گفت تا یک اسلام واحد: اسلام عربی، ترکی یا
هندو-ایرانی، اسلام آفریقایی یا مالازیایی، اسلام آسیایی یا اروپایی-آمریکایی،
اسلام خداسالار یا مردمسالار، اسلام شریعتمحور یا عرفی، اسلام سیاسی یا
سکولار، اسلام سنتی یا مدرن، اسلام انقلابی یا محافظهکار، اسلام افراطی یا
معتدل، اسلام جنگی یا صلحطلب، اسلام ظاهری یا باطنی، اسلام فردی یا اجتماعی و
بسیاری دیگر از گونههای اسلام. ◄
از
نظرات کتبی
شیخ فضل الله نوری
دربارهء قانون اساسی مشروطه
«ﺁﺯﺍﺩﯼ ﻗﻠﻢ ﻭ
ﻟﺴﺎﻥ،
ﺍﺯ ﺟﻬﺎﺕ ﮐﺜﯿﺮﻩ، ﻣﻨﺎﻓﯽ ﺑﺎ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺍﻟﻬﯽﺍﺳﺖ. ﺍﮔﺮ ﻧﻪ، ﺗﻮ ﺑﮕﻮ ﻓﺎﯾﺪﻩء
ﺍﯾﻦ ﺁﺯﺍﺩﯼ ﭼﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﮐﻠﻤﻪء
ﻗﺒﯿﺤﻪ ﺭﺍ ﻧﺸﺮ ﻣﯽﺩﻫﯽ؟...
ﺑﻨﺎﯼ
ﻗﺮﺁﻥ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪﺁﺯﺍﺩﯼ ﻧﺒﺎﺷﺪ. ﺍﮔﺮ ﻓﺮﺩﺍ ﯾﻬﻮﺩ ﻭ ﻧﺼﺎﺭﯼ ﻭ ﻣﺠﻮﺱ ﻭ ﺑﺎﺑﯿﻪ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﭘﺎﯼ
ﻣﻨﺒﺮ ﻭ ﻣﺤﺮﺍﺏ ﻣﺎ، ﺍﻟﻘﺎﯼﺷﯿﻄﻨﺖ ﮐﺮﺩﻧﺪ، ﻧﺸﺮ ﮐﻠﻤﻪء
ﮐﻔﺮﯾﻪء ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﮐﺮﺩﻧﺪ، ﺍﯾﺠﺎﺩ ﺷﺒﻬﻪ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﻗﻠﻮﺏ ﺻﺎﻓﯿﻪء
ﻣﻮﻣﻨﯿﻦ ﺭﺍ ﺗﻀﻠﯿﻞ ﮐﺮﺩﻧﺪ،
ﺗﻮ
ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﯽ ﭼﻪ ﮐﻨﯽ؟»◄
نوآوری دشمن تراش است!
گزينه ای از گفتگو با
رامین پرهام
گفتگوگر: امیر پریزاد
نوآوری
کارِ سختی است. دشمن تراش است! طالبانِ «وضع موجود» را عصبانی میکند.
خِردگرایی یعنی تشخیصِ ضرورت برای تطبیق یافتن با آن. بقاء مستلزمِ
تطبیق
پذیری است و تطبیق پذیری مستلزم خِردگرایی، یعنی انعطاف پذیری در اندیشه و
راهکار، یعنی نوآوری. مشروطهء نخست در عصرِ خود، نوآورانه بود. بازگشت به متنِ
قانونِ اساسیِ مشروطهء 1285 در 1399 نوآوری نیست! درجا زدن است. نه شدنی است،
نه خواستنی. نه ممکن است، نه مطلوب. حرفِ مفت است.
◄
«آبرامز» به جای «هوک»:
از کارگزار فشار حداکثری به کارگزار تغییر رژیم؟
برایان هوک،
نماینده ویژه ایالات متحده در امور ایران از سمت خود استعفا داد تا به گفته
وزیر خارجه این کشور در «بخش خصوصی» به کارش ادامه دهد. استعفای هوک در مقطعی
حساس در روابط ایران و ایالات متحده رخ میدهد. جانشین موقت او، الیوت آبرامز
نماینده ویژه واشنگتن در امور ونزوئلا است.◄
بیش از چهار دهه پراکندگی مخالفان
م- روغنی
انقلاب بهمن
زمانی به کج راهه افتاد که اکثریت مردم ایران،
بویژه بسیاری از ما روشنفکران،
بیتوجه به خطرات فاجعهبار درهم تنیدگی دین و دولت رهبری خمینی را در هدایت
انقلاب پذیرفتیم و بدیل دولت بختیار را همراه با بنیادگرایان “دولت بیاختیار”
نامیدیم. پذیرش رهبری خمینی تا حدود بسیاری ناشی از توهمات سیاسی نیروهای غیر
روحانی تشکیل
دهنده
انقلاب بود که هر
کدام
ناکجاآباد ایدئولوژیک
شان را
با سرنگونی شاه تحققپذیر میسنجیدند.◄
القاب روحانیت و کارکردهای آن
(به
روایتِ شریعتی و دیگران)
رحمان لیوانی
یکی
از گروههای اجتماعی که سخت به القاب بها میدهد و پیوسته برای وصول به اهداف
خود از آنها استفاده میکند روحانیت است..
القاب
روحانیت بر خلاف القاب دیگر گروههای اجتماعی همواره کارکردی دوگانه داشته است.
بدین ترتیب که این القابِ پر طمطراق به گواهیِ تاریخ و به گواهیِ چهار دهه
تجربهء
عینیِ استبدادِ دینیِ حاکم بر جامعه ی ما، از یکسو روحانیت را به “نان” و “نام”
رسانده و اتوریته دینی و اقتدار سیاسی اش را بر جامعه تحمیل کرده است و از سوی
دیگر “نان” و “نام” مردم را به مخاطره افکنده و آنان را از همه ی حقوق انسانی
و شهروندی که شایسته یک انسان مختار و آزاد است محروم کرده است.◄
|