تاريخ اعلام موجوديت «جنبش»: 14 امرداد 1392 - تاريخ انتشار اين شماره: دوشنبه 27 تا پنحشنبه 29 دی 1400 - 17 تا 19 ژانویه 2022 باور به سکولاردموکراسی يعنی حکومت اسلامی اصلاح پذیر وحتی دگرگونی پذير نیست وباید آن را از بیخ وبن برانداخت تنها راه «نجات ایران» تقویت درک ما است از مفهوم «کشور - ملت» و آنچه که «ملی» (متعلق به ملت) است! دردناک تر از فرار مغزها به قدرت رسیدن بی مغزها است! |
|||||
|
آغاز به کار سایت «گنجینه» پرونده های سمعی و بصری سیاسی
فرزندان خود را که نمی توانند متون فارسی را بخوانند با اين سايت آشنا کنيد. |
||||
|
|
||||
ایرج پزشکزاد، منتقد تیزهوش سیاست و جامعهایرج پزشکزاد نویسنده، مورخ، حقوقدان و حالق کتاب مشهور «داییجان ناپلئون» ۲۲ دیماه در سن ۹۴ سالگی در لسآنجلس درگذشت. شاید این سخنان «اسدالله میرزا»، از شخصیتهای اصلی «دایی جان ناپلئون» که نقش یک کارمند وزارت خارجه را بازی میکرد بتوان یک پیشبینی بدیع در انتقاد از جامعهای دانست. او، در توضیح اینکه چرا از همسرش جدا شده، توضیح میدهد: «من با ظرافت با زنم حرف میزدم و او با زمختی و خشونت؛ من روزی یکبار حمام میرفتم او ماهی یکبار؛ من حتا پیازچه نمیخوردم، او کیلو کیلو پیاز و سیر و ترب میخورد؛ من شعر سعدی میخواندم، او باد گلو در میکرد… آنوقت در چشم زنم من بیهوش بودم او باهوش! من بیشعور بودم او باشعور! من زمخت بودم، او ظریف!» ◄
آرشیو نسخه های صوتی (پادکستی) برنامه «روزگار آلترناتیو» پخش اول، از تلويزیون ايران فردا: پنجشنبه ساعت 2.5 بعداز ظهر کالیفرنیا◄ * خوانندگان محترم ضد انقلاب بی گمان بیاد دارند که برادر ولایتی به مدد ذغال خوب، در یک قیام و قعود قهرمانانه، ملت یک لاقبا را به قناعت بیش از پیش، برای سدّ جوع، بخوردن نان خشک، و برای ستر عورت به بستن لنُگ سفارش فرمود. ملت نیز دعوت ایشان را لبیک گفته و بمنظور تهیهء اقلام مذکور (نان خشک و لنگ - م) با معرفی ضامن معتبر، وام گرفتند و اکنون یکی دیگر از علما، فتوای دیگری صادر فرموده است که بموجب آن ملت حالا باید از فرهنگ پوششی یمنی به فرهنگ پوششی هندی نقل عورت کند. سند مصور و منگوله دارش را هم می تواید ملاحظه کنید.◄
آنچه به حال قبر می رفت بر گرفتن یک جنازه نبود «برآمدن یک اندیشه» بود. این اندیشه که سپاه «سکولاریسم» تمام قد در برابر سپاه «تئولوژی» ایستاده است. اینکه دیگر هیچ راه سازشی بین سکولاریسم و تئولوژی وجود ندارد. اینکه تمام فرصت های صلح و سازش بین این دو قبیله در ایران از بین رفته است. اینکه به زودی مرگ های بسیاری از هر دو قبیله خواهیم دید. اینکه دوران تئولوژیک اندیشی هم به سر آمده است.◄
برف میبارد اینجا در خراسان/ در دهات کوچکی که من مردهام / چترم شکسته است. // بکتاش با کولهپشتیی کلماتش پر / دهانش شمع کوچک رو به باد و باران / گزندی برسد. // بیمارستان به زخم کوچک شب مرهم میبندد.◄
حالا به خاطر بکتاش اینجا هستم. / نگاه کن / به گنجشک ها / که از این شاخه به آن شاخه می پرند / میان دف ها. // بکتاش را می آوردند حالا / و سر کوچه می گذارند / و من از این سو به آن سو نگاه می ریزم.◄
از سوسیال دموکراسی تا سوسیال لیبرالیسم |
سایت راديوی آلمانی deutschlandfunk در یک گزارش تحلیلی به رشد سکولاریسم در ایران پرداخته و، با توجه به نظرسنجی های اخیر که بر اساس مصاحبه با ۴۰ هزار نفر در درون ایران انجام گرفته، گزارش می کند که تنها یک سوم مردم خود را شیعه توصیف می کنند و ایران را می توان کشوری با حکومتی اسلامی و اکثریت مردمی سکولار توصیف کرد. این نتایج برای کسانی که با جامعهء ایران سروکار دارند و با مردم آشنایی دارند چندان عجیب نیست و آشکارا می توان این رشد سریع سکولاریسم را در جامعه ایران به ویژه در بین جوانان به آشکارا مشاهده کرد.◄
رؤیای رو به افول «امپراتوری شیعی» دو سال پس از کشته شدن قاسم سلیمانی در یک حمله پهپادی در حومه بغداد، نفوذ تخریبی رژيم اسلامی در کشورهای منطقه رو به کاهش است. اسماعیل قاآنی نتوانسته جای خالی فرمانده سابق «سپاه قدس» بازوی خارجی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را پر کند. رژيم اسلامی برخلاف گذشته از امکانات مالی برای تقویت نیروهای نیابتی خود برخوردار نیست. تنها با کاهش تحریمهای «سپاه قدس» است که بار دیگر سرمایهی لازم برای تزریق به گروههای شبهنظامی به جیبهای آن سرازیر خواهد شد.◄
چرا روحانیت روز به روز منفورتر میشود؟ این روزها فراوان شنیده می شود که کثیری از مردم نفرت شان را در مواجهه با روحانیون نشان میدهند و فراوان میبینیم که بسیاری از مردم، روحانیونی که حتی با زن و بچهشان در کنار خیابان هستند را سوار نمیکنند و به لطایفالحیل سعی در اعلان انزجار از آنها دارند. حقیر منشاء این همه نفرت را در چهار موضوع خلاصه میکنم...◄
تبلیغات نظام، از قرائتی تا شاخهای مجازی از قرائتی تا شاخ های مجازی، بعنوان واسطه و زبان غیر رسمی و عامیانهء نظام برای سرگرم کردن مردم انتخاب شدهاند و سیر تحول این ماجرا نشان میدهد حکومت اسلامی برای بقای خود دست به هر کاری میزند. حاکمان رژيم اسلامی به خوبی از این مسئله آگاهند که آخوندها در جامعه نه تنها وجههء قابل قبولی ندارند، بلکه مورد تنفر و انزجار هستند. بنابراین، در سناریوهائی از پیش تعیین شده در اتاق فکر نظام، رائفیپور جایگزین قرائتی و شاخهای مجازی جایگزین رائفیپور میشوند.◄
«چپ»، عامل فاجعهء انقلاب 57 و 43 سال بعد همزمان با اینکه بکتاش آبتین بیهوش شدهء عمدی بر تخت بیمارستان درگذشت، سایتی به نام حزب چپ - که در واقع بخشی از چریک های اکثریت اما با نام تازه است - مرتب در این رابطه اطلاعیه صادر می کند! اما اگر واقعاً از نظر اندیشه، جریانی سیاسی را در ایران کنونی بشود نام برد که به اندیشه های زنده یاد «بکتاش آبتین» نزدیک باشد، باید از آنارشیست ها نام برد، هرچند که من صاحب این قلم بیشتر منتقد نحلهء فکری آنارشیسم هستم تا هوادار آن. در نتیجه، مطمئناً کار حزب چپ سوء استفاده از محبوبیت بکتاش آبتین در میان هواداران انسانیت در ایران است!◄
درسی از آموزگاران ایرانروشنک آسترکیایران شاهد بزرگترین اعتراض سراسری آموزگاران در تاریخ خود است. دهها هزار آموزگار در بیش از صد شهر به خیابان آمدند و خواهان حقوق صنفی خود شدند. حکومت اسلامی اما اعتراضات صنفی آموزگاران را هم تاب نیاورد و سه هفته پس از سرکوب خونبار اعتراضات مسالمتآمیز کشاورزان در اصفهان، آموزگاران را نیز در تهران مورد ضرب و جرح قرار داد. در واقع، از آنجا که حکومت نه میخواهد و نه میتواند این حقوق را تأمین کند، به سرکوب و بگیر و ببند روی آورده و بیش از پیش در برابر مردم قرار میگیرد.◄
خیزشِ فرهنگیان و خواست پایهای عدالت اجتماعی جنبش معلمان در ایران سابقهای طولانی دارد، اما هیچگاه انسجام و تداوم چند سال اخیر را نداشته است. معلمان چه میگویند و چه خواستههایی دارند. از زبان خودشان بشنویم. این گزارش محصولِ مصاحبه با چند نفر از اعضای فعال کانون صنفی معلمان ایران است که نخواستند نام شان فاش شود. موضوع گفتوگوها بر هدفها و مطالباتِ مشخصِ آنها متمرکز است. این روشنگری به ویژه از آن جهت حائز اهمیت است که بخشهایی از جامعه ایران با معلمان و اعتراضات و مطالباتشان همدلی نشان نمیدهند و حتی برخی جایگاهِ مهم شغلی این قشر را درک نکردهاند.◄
اقتصاد لیبرالی، اقتصاد چپاول اسلامی، و اقتصاد اکولوژیکی در سده بیستم ایدئولوژی های مارکسیسم لنینی و استالینی و مائویی و نیز نازیسم و فاشیسم و اسلامیسم و پوپولیسم علیه دمکراسی و آزادی قد برافراشتند. در برابر دشمنان جامعه باز، اندیشهء دمکراسی خواهی به مبارزهء فکری و سیاسی و فلسفی ادامه داد، ولی بمرور روشن گشت که چالش های اکولوژیکی اموری ساختاری هستند و نقد نئولیبرالیسم و گلوبالیزاسیون افراطی مالی و بورسی برای حفظ آزادی یک ضرورت قطعی است.◄
یا سیاستی اراده گرایانه، و یا هر دو؟ این نوشته تأمل کوتاهی است دربارۀ دو مفهوم و یک فرایند. دو مفهوم، یعنی سکولاریسم و لائیسیته و یک فرایند، یعنی سکولاریزاسیون. منظر یا دیدگاه من برای بازنگریستن در این مفاهیم و این فرایند، در اصل، تجربۀ ایران است. به همین سبب، در جایجای نوشته به این تجربه باز خواهم گشت و آن را در پیوند با سه چرخشگاه تاریخی در حیات سکولاریسم در اروپا توضیح خواهم داد. آن سه چرخشگاه یا، به قول فیلسوفان، لحظۀ تاریخی، اینها هستند: جنبش دین پیرایی - یا رفرم - در قرن شانزدهم؛ انقلاب ۱۷۸۹ فرانسه؛ و قانون ۱۹۰۵ فرانسه که به «قانون جدایی کلیساها از دولت» معروف است. هدف، از جمله، نشان دادن نااستواری برخی مأنوسات ذهنی در این زمینه است.◄
چرا مردم باید شرایط سخت را بپذیرند و تحمل کنند؟ آیا میدانند که ظرفیت تحمل مردم تکمیل شده و بیش از این نمیتوان از آنها انتظار داشت؟ آیا این حضرات از کارتن خوابهای تهران که مرکز این کشور اسلامی است خبر دارند؟ آیا میدانند که اخیراً اتوبوس خوابها هم بر قشر محروم اضافه شدهاند؟ آیا آماری از خانوادههای زیر خط فقر دارند؟ کسانی که در رنج مردم شریک نیستند چگونه به خود اجازه میدهند از مردم بخواهند شرایط سخت را بپذیرند؟◄ |