تاريخ اعلام موجوديت «جنبش»: 14 امرداد 1392 - تاريخ انتشار اين شماره: دوشنبه 27 تا پنحشنبه 29 دی 1400 - 17 تا 19 ژانویه 2022 باور به سکولاردموکراسی يعنی حکومت اسلامی اصلاح پذیر وحتی دگرگونی پذير نیست وباید آن را از بیخ وبن برانداخت تنها راه «نجات ایران» تقویت درک ما است از مفهوم «کشور - ملت» و آنچه که «ملی» (متعلق به ملت) است! دردناک تر از فرار مغزها به قدرت رسیدن بی مغزها است! |
|||||
|
آغاز به کار سایت «گنجینه» پرونده های سمعی و بصری سیاسی
فرزندان خود را که نمی توانند متون فارسی را بخوانند با اين سايت آشنا کنيد. |
||||
|
|
||||
ایرج پزشکزاد، منتقد تیزهوش سیاست و جامعه
آرشیو نسخه های صوتی (پادکستی) برنامه «روزگار آلترناتیو» پخش اول، از تلويزیون ايران فردا: پنجشنبه ساعت 2.5 بعداز ظهر کالیفرنیا◄
آنچه به حال قبر می رفت بر گرفتن یک جنازه نبود «برآمدن یک اندیشه» بود. این اندیشه که سپاه «سکولاریسم» تمام قد در برابر سپاه «تئولوژی» ایستاده است. اینکه دیگر هیچ راه سازشی بین سکولاریسم و تئولوژی وجود ندارد. اینکه تمام فرصت های صلح و سازش بین این دو قبیله در ایران از بین رفته است. اینکه به زودی مرگ های بسیاری از هر دو قبیله خواهیم دید. اینکه دوران تئولوژیک اندیشی هم به سر آمده است.◄
برف میبارد اینجا در خراسان/ در دهات کوچکی که من مردهام / چترم شکسته است. // بکتاش با کولهپشتیی کلماتش پر / دهانش شمع کوچک رو به باد و باران / گزندی برسد. // بیمارستان به زخم کوچک شب مرهم میبندد.◄
حالا به خاطر بکتاش اینجا هستم. / نگاه کن / به گنجشک ها / که از این شاخه به آن شاخه می پرند / میان دف ها. // بکتاش را می آوردند حالا / و سر کوچه می گذارند / و من از این سو به آن سو نگاه می ریزم.◄
از سوسیال دموکراسی تا سوسیال لیبرالیسم |
سایت راديوی آلمانی deutschlandfunk در یک گزارش تحلیلی به رشد سکولاریسم در ایران پرداخته و، با توجه به نظرسنجی های اخیر که بر اساس مصاحبه با ۴۰ هزار نفر در درون ایران انجام گرفته، گزارش می کند که تنها یک سوم مردم خود را شیعه توصیف می کنند و ایران را می توان کشوری با حکومتی اسلامی و اکثریت مردمی سکولار توصیف کرد. این نتایج برای کسانی که با جامعهء ایران سروکار دارند و با مردم آشنایی دارند چندان عجیب نیست و آشکارا می توان این رشد سریع سکولاریسم را در جامعه ایران به ویژه در بین جوانان به آشکارا مشاهده کرد.◄
رؤیای رو به افول «امپراتوری شیعی»
چرا روحانیت روز به روز منفورتر میشود؟ این روزها فراوان شنیده می شود که کثیری از مردم نفرت شان را در مواجهه با روحانیون نشان میدهند و فراوان میبینیم که بسیاری از مردم، روحانیونی که حتی با زن و بچهشان در کنار خیابان هستند را سوار نمیکنند و به لطایفالحیل سعی در اعلان انزجار از آنها دارند. حقیر منشاء این همه نفرت را در چهار موضوع خلاصه میکنم...◄
تبلیغات نظام، از قرائتی تا شاخهای مجازی از قرائتی تا شاخ های مجازی، بعنوان واسطه و زبان غیر رسمی و عامیانهء نظام برای سرگرم کردن مردم انتخاب شدهاند و سیر تحول این ماجرا نشان میدهد حکومت اسلامی برای بقای خود دست به هر کاری میزند. حاکمان رژيم اسلامی به خوبی از این مسئله آگاهند که آخوندها در جامعه نه تنها وجههء قابل قبولی ندارند، بلکه مورد تنفر و انزجار هستند. بنابراین، در سناریوهائی از پیش تعیین شده در اتاق فکر نظام، رائفیپور جایگزین قرائتی و شاخهای مجازی جایگزین رائفیپور میشوند.◄
«چپ»، عامل فاجعهء انقلاب 57 و 43 سال بعد
درسی از آموزگاران ایرانروشنک آسترکی
خیزشِ فرهنگیان و خواست پایهای عدالت اجتماعی جنبش معلمان در ایران سابقهای طولانی دارد، اما هیچگاه انسجام و تداوم چند سال اخیر را نداشته است. معلمان چه میگویند و چه خواستههایی دارند. از زبان خودشان بشنویم. این گزارش محصولِ مصاحبه با چند نفر از اعضای فعال کانون صنفی معلمان ایران است که نخواستند نام شان فاش شود. موضوع گفتوگوها بر هدفها و مطالباتِ مشخصِ آنها متمرکز است. این روشنگری به ویژه از آن جهت حائز اهمیت است که بخشهایی از جامعه ایران با معلمان و اعتراضات و مطالباتشان همدلی نشان نمیدهند و حتی برخی جایگاهِ مهم شغلی این قشر را درک نکردهاند.◄
اقتصاد لیبرالی، اقتصاد چپاول اسلامی، و اقتصاد اکولوژیکی
یا سیاستی اراده گرایانه، و یا هر دو؟ این نوشته تأمل کوتاهی است دربارۀ دو مفهوم و یک فرایند. دو مفهوم، یعنی سکولاریسم و لائیسیته و یک فرایند، یعنی سکولاریزاسیون. منظر یا دیدگاه من برای بازنگریستن در این مفاهیم و این فرایند، در اصل، تجربۀ ایران است. به همین سبب، در جایجای نوشته به این تجربه باز خواهم گشت و آن را در پیوند با سه چرخشگاه تاریخی در حیات سکولاریسم در اروپا توضیح خواهم داد. آن سه چرخشگاه یا، به قول فیلسوفان، لحظۀ تاریخی، اینها هستند: جنبش دین پیرایی - یا رفرم - در قرن شانزدهم؛ انقلاب ۱۷۸۹ فرانسه؛ و قانون ۱۹۰۵ فرانسه که به «قانون جدایی کلیساها از دولت» معروف است. هدف، از جمله، نشان دادن نااستواری برخی مأنوسات ذهنی در این زمینه است.◄
چرا مردم باید شرایط سخت را بپذیرند و تحمل کنند؟ آیا میدانند که ظرفیت تحمل مردم تکمیل شده و بیش از این نمیتوان از آنها انتظار داشت؟ آیا این حضرات از کارتن خوابهای تهران که مرکز این کشور اسلامی است خبر دارند؟ آیا میدانند که اخیراً اتوبوس خوابها هم بر قشر محروم اضافه شدهاند؟ آیا آماری از خانوادههای زیر خط فقر دارند؟ کسانی که در رنج مردم شریک نیستند چگونه به خود اجازه میدهند از مردم بخواهند شرایط سخت را بپذیرند؟◄ |