|
||||||
|
||||||
|
|
|||||
کاری از مصطفی هروی
شاید بین اجزای جنبشهای اجتماعی رهبران آن از همه شناختهشدهتر باشند. مثلاً میدانیم که مارتین لوتر کینگ از رهبران جنبش مدنی سیاهان آمریکا، نلسون ماندلا رهبر جنبش ضد آپارتاید در آفریقای جنوبی، یا لخ والسا رهبر جنبش همبستگی در لهستان بودند. هر چند اسامی و زندگی این رهبران برای ما آشناست، اما ویژگیهای رهبری آنها را نمیشناسیم. چه خصوصیاتی از ماندلا و کینگ رهبرانی موفق ساخت؟ وظایف و ویژگیهای کاری رهبری موفق و مؤثر در جنبشهای اجتماعی چیست؟ تمرکز ما در این نوشته بر مقالهای از مارشال گانز است که در آن چهار ویژگی اصلی رهبران جنبش را شناسایی و تحلیل میکند.◄
برادران، کثرالله امثالهم، دو باره به زحمت افتادند و اسباب شرمندگی فدوی را فراهم فرمودند. باور بفرمایید که همان سینما رکس آبادان، یا حمله به هواپیما اوکراینی، هر یک به تنهائی کفایت می کرد، فلذا فقرهء اخیر، که در پی بدان اشاره می شود، دیگر لازم نبود!: * یورو نیوز: دو روز از به رگبار گلوله بستن حاضران و زائران در حرم شاهچراغ در شیراز میگذرد. حکومت ایران این حمله را «حمله تروریستی» میخواند، و داعشی که جمهوری اسلامی دست کم دوبار نابودی آن را اعلام کرده، «مسئولیت» آن را بر عهده گرفت!◄
فاطمه را در بند افکندند، در سلول انفرادی حبس کردند. مادرش را بیفرزند و فرزندانش را بیمادر کردند، تا صدایش را در گلو خفه کنند. اما صدای فاطمه بلندتر از آن است که در پشت دیوار سیاهچالهای سیدعلی به خاموشی بنشیند. فاطمه با انگشت سیدعلی را مخاطب قرار داد و از او خواست که به علت بیلیاقتی از کرسی خود پیاده شود، استعفا بدهد و به نکبت خود پایان بدهد.◄
«فحشها» کاریزمای پوشالی رهبری را با خاک یکسان میکنند فحش وقتی حواله رهبر و بیت اش میشود، سطح بیآبرویی رهبر و دربارش را از نظر نمادین به شدت تنزل میدهد. به این ترتیب ساختمان آن کاریزمای پوشالیای را که در این سال ها سعی کرده بودند برایش بسازند و بالا بیاورند، یک باره چنان با خاک یکسان میکند که دوباره بالا آوردن اش از محالات است. به این ترتیب، فرآیند بی اعتبار کردن زبانی و نمادین رهبری را (که مثلاً با گفتن «حضرت آقا» یا «امام» و با تحمیل نوعی زبان رسمی ساخته شده بود)، چندین گام به پیش میبرد.◄
پدران تان را بکشید تا رستگار شوید!خوانشی از فیلم «برادران لیلا» به مثابه یک متن اعتراضی
|
دربارهء نخستین مطالعهء دولتیِ اعتراضها حکومت اسلامی به پایان خط رسیده است اما همچنان این بیمار جواب شده امید دارد که بتواند با نیرنگ مردم را به خانه ها بفرستد. تحقیقی که در داخل اتاق های فکر نظام به رشته تحریر درآمده است، می تواند به ما نشان دهد که عقلای نظام و حافظان اصل نظام در روزهای آتی چه نقشه هایی برای مردم طراحی خواهند کرد. با هم بخوانیم...◄
این جنبش به مرحلهای رسیده است که نیاز به رهبری فراتر از سطح میدانی را ملزم میکند. اما رهبر مورد نیاز را نه با شعار میتوان ساخت، نه با حمایت غالبا دغلکارانه قدرتهای بزرگ، و نه با کرشمه (یا کاریزمای) فردی. امروز میدانیم که دیگر نمیخواهیم آنجا که هستیم باقی بمانیم و بپوسیم. وظیفهء امروز فعالان سیاسی عرضه راههای گوناگون و مقصدی مشخص است. گوناگون به معنای اختلاف نیست. اختلاف هم به معنای دشمنی نیست. بپرهیزیم از تقیه!◄
پرسش قدیمی اگر «اینها بروند چه کسی میآید؟» این روزها کمتر شنیده میشود؛ شاید از شدت خشم معترضان؛ و شاید به این دلیل که بسیاری باور دارند این پرسش، بیشتر ابزاری برای پوشش یک جور توجیهگری وضعیت فعلی است؛ با این حال نمیتوان انکار کرد که بخشی از جامعه همیشه این دغدغه؛ این یادداشت، هرچند هدفش چیز دیگری است اما احتمالا پاسخی هم به همین پرسش کلاسیک خواهد داشت. فعلا به نظرم کار را میشود از ابهام فراگیرتری در میان معترضان شروع کرد: «قدم بعدی چیست؟»◄
آیا «انقلاب 21 ایران» به دلیل فقدان رهبری مضر است؟ آیا کنشگرانی که برای حزبی آینده نگر فعالیت می کنند باید از انقلاب 21 ایران استقبال و تلاش کرده و به ایجاد رژیمی دموکراتیک و سکولار در ایران کمک کنند؟ یا که چون «هنوز خود در رهبری آن نقش چندانی ندارند»، نظیر نایاک در برابر سقوط رژیم استبدادی 43 سال گذشته، بایستند؟! و آیا ایران آزاد به رشد حزب آینده نگر و احزاب دیگر دموکراتیک و ایجاد رهبری بهتری برای جامعه ی ایران کمک خواهد کرد و یا ادامهء استبداد کنونی! ◄
سازمان مدنی کارآمد: تقویت درون برای موفقیت بیرون چه عواملی موجب عملکرد مؤثر و کارآمد سازمانهای جامعهء مدنی میشود؟ چرا بعضی از سازمانهای جامعهی مدنی در پیگیری عملکردشان موفق هستند، حال آنکه دستهای دیگر دچار رخوت و رکود میشوند و قوایشان به تدریج تحلیل میرود؟ آیا باید عوامل موفقیت را در بیرون این سازمانها، مثلاً محیط سیاسی اجتماعی مساعد یا میزان منابع در دسترس سازمانها جست، یا اینکه عوامل درونی مثلاً نوع رهبری و فعالیت گروهی مقوم و شکل دهندهی اصلی این سازمانها هستند؟◄ خیابان، عرصهء سلطه و مقاومتمرضیه بهرامی برومندخیابان بستر ظهور و گشایش انسانهای زیرزمینی و منزوی است. انسان های زیرزمینی، آدمهای منفعل و اتمیزه، طبقات فرودست و اقشار گوناگونی هستند که اکثریت جمعیت عظیم شهری را تشکیل دادهاند. دانشجویان، کارگران، مزدبگیران، بیکاران و روشنفکران آزاد که مناسبات نابرابر اجتماعی و طبقاتی جامعه آنها را نادیده گرفته و خشمی طوفانی در آنها ایجاد کرده است. داستان انسان زیرزمینی در واقع شرح فرایند ظهور این «خشم» در بستر خیابان است.◄
گردهمائی برلین را با دو رویکرد گوناگون میتوان هم یک شکست و هم یک پیروزی دانست. اگر این رخداد بسیار بزرگ و پرشکوه را از نگرگاه برگزارکنندگان آن (کالکتیوِ «زن، زندگی، آزادی»، از این پس “کالکتیو”) بررسیم، با نگاه به گردانندگان، شعاردهندگان، فراخواندهندگان و سرودهایی که در زمان راهپیمائی از بلندگوها پخش میشدند، باید گفت تلاش این گروه برای بارگذاری دوباره1 انقلاب اسلامی 57 با شکست همهسویه روبرو شد.◄
نامه ای به مدیر سیاه قلب روزنامهء کیهان تهران تو معترضان را آشوب گرانی خوانده ای که در قد و قواره براندازی نیستند. پس براستی در دل تو و رهبر درمانده ات آشوب به پا کرده اند؟ پس تو هم قبول کرده ای که آنها قصد براندازی حکومت سرکوبگر اسلامی شما را دارند؟ اما آیا واقعاً فکر می کنی که آنها قادر به براندازی حکومت شما نیستند؟ گمان نمی کنم که اینگونه فکر کنی. اگر تو و درمانده اینطور فکر می کردید، برای مقابله با دختران جوانی که هیچ سلاحی در دست و حتی لباسی مناسب رزم با گلهء اوباش شما به تن ندارند، از موجودات مسلحی که مانند خودتان قلب سیاهی دارند، استفاده نمی کردید.◄
در امتداد «خشونت پرهیزی» آقای زیدآبادی! (بمناسبت ظهور او در تلویزیون دولتی) آیا با دیدن شما در زمین بازی خامنه ای حق دارم که این بار من بپرسم «آقای احمد زید آبادی در زمین کثیف پوشیده از خون "خامنه ای" چه می کنید؟» چگونه بر صفحهء تلویزیون رژیم ظاهر می شوید؟ بر جائی می نشینید که چندی قبل "سپیده رشنو" را، با پیکری در هم شکسته با صورتی که هنوز خون مردگی های ناشی از ضربات باز جویان بر خود داشت، مجبور به نشستن، به تکفیر خود، مجبور به تکرار کلماتی کردند که هدفی جز تحقیر، جز درماندگی و نشان دادن تسلیم یک ملت، یک نسل به حاکمی خود کامه نداشت.◄
ویژگیهای رستاخیز نوین ایران کدامند؟ ایرانیان به تن حس کردند که قدرت اربابان جهل و جنایت ناشی از ناتوانی ما در بزرگداشت میراث فرهنگی و تاریخی خودمان بود. اما نسل جوان ما در پهنۀ امپراتوری فرهنگی ایران، از دژ بابک خرمدین تا ارگ بم و از ایوان خسرو (تیسفون) تا تندیس بودا در بامیان و از سنگنبشتۀ کوروش تا شاهنامه فردوسی گنجهایی مادی و معنوی در سرزمینی یافتند که ما پیشتر آن را ویرانه میانگاشتیم. چرخش شگفتی که بازیافت فرهنگ و هویت ایرانی نزد نسل جوان دامن زد، درک این واقعیت بود، که پدران و مادران ما در روند تمدنسازی به بسیاری دستاوردهای مدرن بشری دست یافته بودند.◄
انقلابی ملی و مدرن برای ایران آزاد و متحدجوانان و نوجوانان غالبا دهه هشتادی و حتی دهه نودی که حکومت اسلامی تلاش داشت آنها را «سربازان فرمانده» جا بزند، با هوشمندی و خلاقیتهایی که به خرج میدهند «خواب فرمانده» را آشفته کردهاند. حکومت اسلامی به شدت نگران فروپاشی ساختار ویرانگر و فاسدیست که با بهمن۵۷ در ایران بنا شد. ساختاری که «قدرت و حاکمیت مردم» تهدیدی علیه آن و انقلاب ارتجاعیاش است.◄ |