پيوندهای جنبش:
سایت
حزب سکولار
دموکرت
ايرانيان
نشريهء «گيتی مداری» حزب
خبرگاه
(خبرگزاری
روزانهء حزب)
مجموعهء «روزگار آلترناتیو»
مجموعه «برای یک زندگی معمولی...»
پادکست های سکولار
دموکرات ها
ويدئوهای
کوتاه
کلاس
کادرسازی
ويدئوهای
آموزشی
مفاهيم
اصلی
کنگرهء
سالانهء
سکولار
دموکرات ها
سايت
سکولاريسم
نو
سایت
سکولارهای
سبز ايران
بيانيهء
پويشگری
اعلاميه
دربارهء
جايزهء صلح
نوبل
«ماايرانی
بی تبعيض میخواهيم»
پيمان
نامهء عصر نو
بیانیهء
جدایی
کامل حکومت
ومذهب
سایت ایرانسکوپ
موانع
فرهنگی شکوفائی نظام اجتماعی ایران
از دیدگاه تفکر سیستمی
مهندس
جمشید قراجه داغی
در گفتگو با اسماعیل
نوری علا
https://www.mehripublication.com/
سه کتاب برای دانلود رايگان
مبانی
سکولاریسم نو
سکولاریسم نو برای ایران
نوشتهء اسماعیل نوری علا
زندگی و روزگار مصطفی کمال آتاتورک
نوشتهء
«لرد کین راس»
ترجمهء اسماعیل نوری علا
پيوند
به نسخهء
رايگان
اينترنتی
خرید از
انتشارات فروغ - کلن آلمان
|
عوامل
پیش ران و بازدارنده در جنبش مهسا
حسن دانشور
(متن سخنرانی در مهستان)
اگرچه دوستان مدیریت مهستان از من خواسته اند که امروز (19
شهریور 1402) دربارهء سالگرد کشته شدن مهسا (که هفتهأ دیگر به
یک سالگی آن میرسیم) صحبت هایی داشته باشم اما، از آنجایی که
من در همین مهستان چند بار در مورد جنبش مهسا صحبت کرده ام،
فکر کردم که بجای آن مطلب جدیدی بگوییم و در نتیجه تصور کرده
ام که بد نیست به برخی از عواملی اشاره کنیم که در پیشبرد این
جنبش میتوانند موثر باشند و همینطور عواملی که نقش بازدارنده
در این جنبش خواهند داشت.◄
براندازی
بی خطر؟!
گفتگو با حسین باستانی
(در تلویزیون فارسی بی.بی.سی)
در شرایط تعادل ناپایدار
یک
جرقه می تواند باعث شروع اعتراضات مردمی در ابعاد بی سابقه
بشود. ولی وقتی که این جرقه میخورد و اعتراضات مردمی شروع
میشود، هنوز انقلاب شروع نشده. انقلاب وقتی شروع می شود که
جریان های مختلف با دیدگاه های مختلف که به دنبال تغیر سیستم
هستند با هم ائتلاف کنند و در واقع با هم همکاری عملیاتی انجام
بدهند، آن وقت تازه نقطهء شروع انقلاب هست و آن وقت در مرحله
بعد اگر نیروی که متصدی سرکوب هست، نتوانست سرکوب کند یا مردد
بشود یا بی طرف بماند یا هر چی، آنوقت انقلاب پیروز میشود.◄
آرشیو
حزب سکولار دموکرات ایرانیان
1◄ 2◄
آرشیو ایران فردا◄
آرشیو تلویزیون میهن
◄
تن امام در گور می لرزد!
حمید رضا رحیمی
فدوی
هم مانند خیلی ها، از کار خاندان عصمت و طهارت حضرت امام(ل) - از نعیمه
تا احمد - سر در نمی آورد! بعنوان مستوره، به تیتر زیر بنقل از برادر
بی.بی.سی نگاه کنید:
* "ایران خمینی"، نوزادی که نامش بر سر زبان هاست!
فدوی تردید ندارد که این حرکت ضد اسلامی، یعنی برگزیدن "ایران"
بعنوان نام نوزاد، تن امام راحل(ل) را در مرقد معطر، بمیزان
9.8 "ریش تر" لرزانده است! زیرا معظم له سابق، انتظار داشت که
نام نوه ها و نتیجه ها، چیزی در حدود غزه، لبنان، فلسطین،
فاطمیون، یا دستکم حشدالشعبی باشد.◄
احمد رأفت
فریاد زن، زندگی، آزادی در تمام کشورهای منطقه طنین انداخته
است.
از ترکیه، تا عراق، از سوریه تا لبنان و حتا در کابل تحت سلطه
طالبان، زنان در حمایت از قیام مردمی در ایران به خیابان
آمدهاند.
شیشهء
عمر گروههای نیابتی حکومت اسلامی در منطقه نیز در دست مردم
شجاع ایران است که این روزها در خیابانها شعار «زن، زندگی،
آزادی» سر میدهند.◄
مهسا،
انفجاری در شعور و رفتار
مسعود کریمنیا
به راستی چه رازی در این قتل نهفته بود که ورق تازهای را در
تاریخ آزادگی و رهائی زنان ایرانی و خودآگاهی جهانی فمینیسم
گشود که صرفنظر از رهبران سیاسی کشورهای دموکرات، حتی هنرمندان
و ورزشکاران و زنان و انسانهای بیتفاوت را در سراسر گیتی،
منجمله برای اول بار در کشورهای همسایه و عربی، ناچار از تمجید
مهسا و حرکت با شکوه و بی نظیر ملتی نمود؟◄
چرا برآشفته اید؟
مزدک بامدادان
چرا از اینکه سعید حدادیان بر کرسی استادی دانشگاه نشسته
اینچنین برآشفتهاید!؟ برکشیدن این تیغکش ولایی به جایگاه
استادی دانشگاه واپسین گام در بیراههای است که نخستین گامش را
عبدالکریم سروش با انقلاب فرهنگی برداشت. ولی آن کسانی که درب
و دروازه اپوزیسیون را بروی یک جنایتکار فرهنگی بنام سروش
گشودند، مگر جز کسانی چون "فیلسوف(!) چپ" و "نظریهپرداز
پرآوازه" پسماندگان فاجعه پنجاهوهفت بودند؟ چرا گریبان آنها
را نمیگیرید؟ چرا از آنها نمیخواهید برای همنشینی با این
ستایشگر امام تفخیذی و این ویرانگر بنیان دانشگاه ایران و این
نظریهساز انقلاب فرهنگی، از همه دانشجویان و استادان دانشگاه
پوزش بخواهند؟ خود شما در این میانه کجای کار بودید؟ (منبع)
اعدام
اعداد
فرشته اقبالی
۳ زن، ۳ زندگی، ۳
آزادی / ۳ چوبه، ۳ طناب، ۳ گردن / ۳ امضا، ۳ مهر، ۳ سربرگ //
من آیا حق ندارم بپرسم
اعداد
/
چرا در ۳ درجه، ۳ تخفیف، و ۳ تبرئه ضرب نمی شوند هیچ گاه؟
/
وقتی که گوش مفاهیم مسدود است
/
من آیا حق ندارم هر چه فریاد دارم بر سر اعداد بزنم؟ // اعداد
قلابی، اعداد ساختگی، اعداد کثیف!
/
اعداد انگشتان امضا کننده
/
اعداد دست های بسته را
تعیین می کنند
/
تا اعداد پاهای لگد زننده به چارپایه
/
اعداد دمپایی های جامانده را / جمع و تفریق کنند...◄
جامعهء
خودرُو، گرایش های طبیعی، و گرایش های انسانی
ابراهیم هرندی
گوهرِ خودکامهء انسان، زمینه سازِ بسیاری از گرایش های ناسازِ دیگر،
مانندِ خاک و خون پرستی، قبیله گرایی، دیگری ستیزی و از بیگانه گریزی
ست. هرجا که قومی، قبیله ای و یا گروهی با هم زندگی می کنند و با
یکدیگر گرفت و دادِ اجتماعی دارند، این گرایش ها خودبخود در میان مردم
پدید می آید و به نابرابری و حق کُشی و آزار دیگران و گاه جنگ با آنان
کشیده می شود. این گونه است که فرهنگِ جامعهء خودرو، آینهء تمام
نمای خوی جانوری انسان شده و خودبخود قانونِ جنگل در آن حاکم می شود.
◄
|
مهسا، در زیر پوست وطن!
سرمشقی
که باید از آن پیشتر رفت
گفتگو با زنده یاد داریوش همایون
برگرفته از نشریه «تلاش» - آبان 1385
پاسخ مسئلهء «واپسماندگی» را مدرنیته، تجدد، در آن یکسوم
خوشبختتر جهان داده است. بجای درجا زدن در بحث سنت و نو گری
بهتر است عینکها مان را عوض کنیم و با نگاه انسان امروزی به
خود بنگریم. این انسان امروزی نیز مانند ما بوده است و
دیرزمانی را دریافتن راهی از هزار خم سنت، سنتی که مرده است و
بهزور آن را نگه میدارند، گذرانده است؛ و بهتر است بجای
جنگیدن بر سر تاریخ، مسئله توسعه و تجدد را از پهنه کشمکشهای
سیاسی بیرون ببریم. نبرد همگی ما با نیروهای ارتجاع و
واپسماندگی است.◄
مهمترین مساله چگونگی رشد و توسعه
اقتصادی است
گفتوگو
با محمود سریعالقلم
گفتگوگر: فروزان آصف نخعی
در کشورهای توسعه یافته غلظت مناسبی از ناسیونالیسم برجسته شده
است؛ یعنی تعهد به این که کشور باید ثروتمند شود... در برزیل
نه ۱۰۰ سال پیش که تا ۳۰ پیش همچنین، در مکزیک، آرژانتین، و
شیلی نظامیان حاکم بودند. اما در همین ۴ کشور، کلیسا، بخش
خصوصی، اتحادیههای کارگری، نظامیان، احزاب چپ، همه باهم بر
روی ثروتمند شدن کشور و ایجاد نهادهای دمکراتیک انتخاباتی به
نتیجه مشترک رسیدند. برای کلیسا، احزاب، و سندیکاها، برزیل
مهمتر است.◄
فروپاشی
از درون
بیژن اشتری
زابوک معتقد است که انقلابها بیش از آن که مدیون تلاشهای
خیابانی مبارزان خود باشند مدیون بحران هایی هستند که خود
رژیم برای خودش درست میکند (بحران های خودبراندازانه). اینها
بحران هایی ست که به دلیل جهالت و خودشیفتگی مدیران فاقد
صلاحیت به وجود میآید. برای مثال گورباچف که یک لنینیست واقعی
بود، سعی داشت که با استفاده از آموزههای لنینی عهد عتیقی
مسایل پیچیده شوروی دهه هشتاد را حل کند. مدیران شوروی در یک
دهه پایانی تبدیل شده بودند به ژنراتورهای ایجاد بینظمی
اقتصادی، اجتماعی و سیاسی.◄
تئوری های گذار به دموکراسی
علیرضا بهتویی
اگر
نخبگان در حکومت، خودشان مبتکر تغییرات نشوند و داوطلبانه
تسلیم خواستهای دموکراتیک مردم نشوند، فشار از پایین، توسط
جنبشهای مردمی افزایش مییابد و آنها را وادار به پذیرش
دموکراسی خواهد کرد. اما این که آیا یک جنبش مردمی به یک نظام
دموکراتیک منتهی میشود یا نه، تنها و فقط نتیجهء شرایط مطلوب
یا نامطلوب ساختار اجتماعی یک کشور برای ظهور دموکراسی و قدرت
آن جنبش در مقابله با حکومت استبدادی نیست.
این امر همچنین به فرهنگ سیاسی و اندیشهی راهبردی در آن جنبش
و برنامههای رهبران مخالف حکومت استبدادی از یک سو و باورها و
ارزشهای مورد قبول مردم آن جامعه هم بستگی دارد.◄
ماهیت
اصالتاً چپ پنجاه و هفتی
مرتضی مردیها
مهدی بازرگان پس از برکناری گفت که چهل سال ما اسبی را زین
کردیم ولی فلان و فلان نرسيده، پریدند روی آن و تاختند. راست
میگفت؛ الا اینکه زین و یراق کردن آن اسب، کمتر بر عهدۀ
معتدلانی چون او بود. زینکنندهء اصلی چپهایی بودند که دایم
او را از جهت بهقدر کافی انقلابی نبودن طعن و لعن میکردند؛
از جمله دانشجویان چپ مذهبی، که برای جلو زدن در چپیّت، از
چپهای لامذهب، سفارت امریکا را اشغال کردند.◄
در وجه
«نظری»، اینکه شما نمیتوانید شیشه را خم کنید، تقصیر نیرو و
توان اندک شما نیست. ایراد از خصلت خود شیشه است که خم نمیشود
اما به سادگی میشکند! با این مثال، جوامع دموکراتیک مانند
فلزات هستند که در عین استحکام بسیار بالا، خصلت
«انعطافپذیری» دارند و چون تن به اصلاحات و تغییرات ضروری
میدهند پایدارتر هستند. موفقیت حرکت اصلاحطلبانه هم در
درجهء نخست نیازمند وجود قابلیت «اصلاحپذیری» در خود سیستم
است.
نگرش امنیتی حاکم بر رژیم جمهوری اسلامی تصور میکند کوچکترین
امتیازی نباید به خواست مردم داد، چرا که پذیرفتن هر مطالبهای
به یک دومینوی سقوط ختم میشود.◄
دانشگاهیانِ
مسئول یا پیاد
هنظام قدرت؟
آزاده شعبانی
همزمان با موج تازهء تحدیدها و برخوردهای امنیتی و حذفی در فضای
دانشگاهها، اکنون فرصت مناسبی است برای پرداختن به موضوع نگران
کنندهء اخراج اساتید دگراندیش و مؤثر، بهویژه درحوزهء علوم
انسانی؛ موضوعی که اگرچه در جای خود و بهتنهایی شایستهء توجه و
حساسیت بالایی است اما در مقطع کنونی، بخشی از پروژهء بزرگتری است که
نهاد دانش و دانشگاه را هدف قرار داده است. در این مختصر، به این مسئله
در سه بخش، «مسئولیت اساتید دانشگاه»، «پیشینهی حذف اساتید دانشگاه» و
«خطاب به اساتیدی که ماندند» می پردازیم.◄
|