طلاق عاطفی: پیش
نیازِ گذار از رژیمِ ایران
رضا پرچیزاده
برای
«گذار» از نظام، ابتدا یک دورهی قطعِ رابطهی عاطفی و ذهنی و
عملی با قدرتِ حاکم لازم است. اینهایی که مدام
مردم را به شرکت در انتخابات تحریک
میکنند، نمیخواهند این «طلاقِ عاطفی» میانِ مردم و رژیم
اتفاق بیفتد. پروسهی مقبولِ اینها هم مثلِ
جریانِ دعوای زن و شوهر است به سبکِ سنتی.
اینها میگویند زن توی خانه با شوهرش دعوا کند، منتهی از
درِ خانه بیرون نرود، که دیگر خونش مباح است.
اتفاقا برعکس! زنِ عاقل آنی است که به حرفِ
شوهرِ بیمنطق و خلافکار و دستِبزندارش نمیرود؛ و عمرِ
خود را در دعواهای بیپایانِ بیهوده تلف نمیکند.
قالِ قضیه را میکند و تمام: مهرش حلال،
جانش آزاد!
معرفی يک کتاب شعر: گذرگاه
فرار
سرودهء افشين بابازاده
اخيراً
مجموعهء شعری به نام «گذرگاه فرار»، اثر شاعر جوان ايرانی مقيم
لندن، افشين بابازاده، بصورت فايل پی.دی.اف منتشر شده است که حاوی
نگاهی از سر درد و افسوس به تراژدی بزرگ انسانی آغاز قرن بيست و
يکم است، حاصل دردناک برآمدن اسلام سياسی در منطقهء آتش گرفته ای
که وطن ما در قلب آن قرار دارد. اين کتاب را می توانيد از اين
پيوند دانلود کنيد. افشين در پيشگفتار کوتاه کتابش نوشته است: اين
دفتری ست برای مردمان گريخته و بی پناه سوريه، هراق، افغانستان و
افريقا و هم ميهنانم. مردمانی کوچ می کنن به گريزگاهی تا در آرامش
نفس بکشند، بی آنکه تيغ دادگری مغبدان بر گلويشان بخرامد و يا
گلوله های براق مايه ماشه سربازان دولتمردان شان بشود تا گوشت تن
شان را بدرد. کجا بوده ايم که دوران ما برويشان قوانين بين المللی
و خشم را نشان می دهد؟ مردمی تن به آب و آتش زده، گوئی شناگر
مرکشده امد...
در برنامهء «آوای
مردم»
بمديريت
سوزی یاشار
در پی سی و
هفت
سال
فريبكارى
و
نابخردى
جمشيد
قراجه
داغى
ما
ناكام مانده
ايم چون
بجاى انقلاب
فرهنگى انقلاب
اسلامى براه
انداختيم و
ندانستيم، يا
نخواستيم بدانيم،
كه «آزادى» خود
يك« فرهنك»
است و
بايد آموخته
شود؛ و
براى آزاد
بودن و
آزادگى كردن
بايد از
محدوديت هاى مكاتب
فكرى آزاد
شد و،
براى يافتن
راه زندگى،
بجاى پيروى
كوركورانه از
احكامى كه
براى زمان ها
و مكان ها
و بست
هاى محيطى
متفاوت صادر
شده اند،
بايد
از تفكر،
تعقل و
دانش روز -
كه هر
روز در
حال پيشرفت
است - استفاده
كرد. و ما به
اين مهم
دسترسى
نخواهيم
يافت تا
اين واقعيت
را نپذيرفته
ايم كه
بزرگترين خطر
براى يك
اجتماع در
آن است
كه افراد
فرديت و
گوناگونى خود
را از
دست بدهند
و بصورت
يك توده
همرنگ در آيند.
پيرامون تبریکِ
«کمیتهء من کاندیدا می شوم!»
تقی روزبه
آیا
کسی،
در
سراسر
جهان،
حکومتی مستبد را می شناسد که از مشارکت گستردهء
باصطلاح شهروندان
اش
در انتخابات تحت کنترل و مهندسی شده
ای
که اساس آن را تمکین به مقررات و باید و نبایدهای نظام با هدف
مشروعیت بخشیدن و بازتولید خود
آن نظام
تشکیل می دهد، ناخرسند و ناخشنود باشد و به آن نبالد؟ آیا خامنه ای
پس از نزدیک به سه دهه حکومت از سر غفلت و نادانی به منافع خود است
که از مخالفان نظام می خواهد که برای پرشور و پرنفس کردن آن در
انتخابات شرکت کنند؟ آیا او نمی فهمد آن مخالفی که هوس اسم نویسی
به کله اش زده، نقداً
دم در خان اول اسم نویسی- باید با سپردن یک تعهد کتبی، التزام و
اعتقاد خود به نظام اسلامی و ولایت فقیه را ابراز کند تا نوبت به
خوان های دیگر برسد؟ بدین ترتیب کسی که هوس شرکت به سرش زده باشد،
نباید
خودش
اولین
گلوله
را به باورهای دموکراتیک اش، اگر که چنین باورهائی وجود داشته
باشند، شلیک کند؟!
طرح
انتخابات موازی
آخرین حیلهء قبل از
سقوط رژیم
عارف شیخ احمدی
نمونهء
زنده،
و تا حدودی مشابه با ایران، وضعیت سوریه است. اینک تمام دنیا می
دانند که رژیم بشار اسد غیر مشروع است و ملت سوریه مظلوم واقع شده
اند، اما کدامین سازمان بین المللی و عقل سلیمی طرح حضور مردم در
انتصاباتی را انتظار دارند که نهایتاً به خروج اسد از حاکمیت منجر
گردد؟! اصلاً
مگر
چندین بار مردم و اپوزسیون سوریه این راه را امتحان
نکرده
اند
اما باز خانوادهء
دیکتاتور یک گام
بعقب
ننشسته
اند؟
اصلاً مگر در خاورمیانه می شود دیکتاتور را از طرق قانونی و با
انعطاف سیاسی مجبور به ترک کرسی حاکمیت کرد؟!
دلائل نوسان های تاکتیکی نیروهای سکولار دمکرات
اقبال اقبالی
استعداد
بالای اسلامگرایان در خیانت به ایران و ایرانیان و نیز علاقمندی به
برپائی جنگ های فرقه ای - مذهبی در منطقه، از جمله دلائل نوسان های
تاکتیکی نیروهای سکولار دمکرات ایراندوست است که از عزیمت گاه
احساس مسئولیت نسبت به سرنوشت ایران و ایرانیان و مهار مرده های از
قبر برخاستهء
هزار و چهار صد
ساله، علیرغم پایبندی به آلترناتیو سکولار دمکراسی برای فردای
ایران، راهکارهایی پیشه می کنند که با استراتژی شریف، انسانی و
مردمی شان انطباق ندارد.