آرشيو بيانيه های سازمان ها Fax: 509-352-9630
توجه: در اين لينک
1. ما با مذهب و عقيدهء هيچکس سر دعوا نداريم اما حضور مذهب و ايدئولوژی کسی را در قانون اساسی و نهادهای حکومتی نمی پذيريم.
2. و از آنجا که حکومت اسلامی مسلط بر ايران را قابل اصلاح و حتی قانونی نمی دانيم، طبعاً، در خارج کشور، از آن جز خواست انحلال مطالبه ای نداريم؛
3. و به همين دليل می توان انتظار داشت که نام هيچ يک از هواداران جنبش در زير نامه هائی که خطاب به گردانندگان رژيم نوشته می شوند ديده نشود.
4. اما، در عين حال، ما از همهء مطالبات بر حق هموطنان اسير خود در داخل کشور از غاصبان حکومت مسلط بر سرزمين مان حمايت می کنيم.
5. آنچه در اين سايت «اختصاصی و غير خبری» منتشر می شود يا در موافقت با سکولار دموکراسی است (مثل نوشته های انحلال طلبان و مخالفان حکومت اسلامی) و يا در مخالفت با آن (مثل نوشته های اصلاح طلبان، که با نوار توضيحی مشخص می شوند) و يا مسائل را بصورت جدی و طنر از ديدگاهی سکولار دموکرات مطرح می کند. در همه حال اصولی که در «پيمان نامهء عصر نو» منعکس اند، راهنمای ما محسوب می شوند.
6. انتخاب مقالات وارده و برگرفته از منابع مختلف، و همچنين انتخاب تيتر مناسبی برای آنها با سردبير است.
7. به احترام «جمهوريت»، در اين پايگاه، هر کجا سخن از حکومت مسلط بر ايران پيش آيد، واژهء «جمهوری» به «حکومت» يا «رژيم» تبديل می شود.
8. و از آنجا که بين ايران و ملت ايران از يکسو، و حکومت اسلامی مسلط بر کشورمان، از سوی ديگر، تفاوت و جدائی قائليم، در هر متن که واژهء ايران بکار رفته اما منظور رژيم اسلامی باشد، ما بجای ايران عبارت «رژيم ايران» يا «رژيم مسلط بر ايران» را بکار می بريم.
|
||||||||
تأسيس: 14 امرداد 1392 تاريخ انتشار اين شماره: دوشنبه 13 و سه شنبه 14 آذر ماه 1396 - 4 و 5 دسامبر 2017
|
||||||||
در غروب روز پایانی آن نشست، و بعد از پایان سخنرانی همهء سخنرانان، و آن هم در زمانی که بیش از نیمی از شرکت کنندگان قبلاً جلسه را ترک کرده و راهی شهر و دیار خود بودند، به ناگاه آقای دکتر نوری علا (بعنوان سخنران آخر) با رد همهء پیشنهادات دو روزه، به بازماندگان آن نشست می گوید: «خانم ها و آقایان! به منازل خود تشریف ببرید. ما آدرس ایمیل های شما را داریم. برای تشکیل "مهستان اپوزیسیون" شما را دعوت خواهیم کرد». به همین سادگی! جمع بندی و نتیجه گیری و تعیین تکلیف برای بیش از صد شرکت کنندهء فرهیخته و "بزرگسال" به همین سادگی و بی رودرواسی بود. و شوربختانه هیچ کسی هم اعتراض نکرد که این تردستی غیرمترقبه و شاهکارگونهء "مهستانی" در لحظات واپسین از کجا آمد.◄
همراه با واکنشی از اسماعيل نوری علا◄ معمولاً کتاب نخستین قربانی نظامهای استبدادی است. کتاب، و توسعاً متن مکتوب، به طور سنتی منشاء آگاهی است، لذا هیچ سیستم سیاسیِ سرکوبگری، علیالاصول، نمیتواند به امر کتاب و مطالعه بی اعتنا بماند. از نگاه عوامل استبداد، کتاب سند و مدرک غیر قابل انکار مخالف و مخالفت است. اسلحه و مهماتی است که در خانهء دشمن یافت میشود. هر کجای دیگر که دیده شد اهمیتی زیادی ندارد، اما نزد مخالفان، سلاح مرگباری است. مردم جوامع اسیر استبداد نیز در اثر دوام سانسور و سرکوب، رفته رفته به قلم و دفتر و کاغذ و کتاب خود به مثابه وسایل و آلات جرم می نگرند.◄ فدوی، گفتن ندارد که، شدیداً اهل کارهای خداپسندانه و عام المنفعه است. وی نه تنها به بیمارستان ها، بلکه به تیمارستان ها نيز سر می زند و از چیزهای عمدتاً مُستبعد و حیرت آوری که بیماران و روان پریشان می گویند یا می بینند یادداشت بر می دارد تا، در مجالی، برای انبساط خاطر خوانندگان محترم ضدانقلاب منتشر کند؛ باری برای دستگرمی، به برخی که در پی می آیند، بقول عوام for free نگاه کنید و لذت اش را ببرید، در پی، گفتگوی چند روان پریش را با یکدیگر می خوانید: * پرسش: مویی که از زن جدا شده و روی فرش افتاده، اگر نامحرم ببیند و دست بزند چه حکمی دارد؟! * پاسخ علماء روانپريش را در پی بخوانيد.◄ احمدی نژاد در حمایت از اعضای فرقهء زنبیلیه، طی سخنانی اعلام کرد که: "به خدا ما دزد نیستیم!" حمید بقایی و رحیم مشایی هم با قید قسم اعلام کرده اند که دست به پول دولت نزده اند! ناظران سیاسی و اختلاسی هم می گویند حرف این افراد درست است زیرا در حکومت اسلامی دزد به کسی می گویند که از زور گرسنگی یک بسته بیسکویت را در یک فروشگاه یواشکی بلند کرده و در جیب گذاشته و دستگیر شده است. کسی که از دیوار مردم بالا نرفته و یا قالپاق اتومبیلی را ندزدیده است که دزد محسوب نمی شود و به همین خاطر قسم احمدی نژاد درست است و باید پذیرفت که اوس محمود و اعضای باندش دزد نیستند!◄
علیرضا کریمی: حق ما گرفتنی نیست! وحید جعفری - روزنامهء «اعتماد» اين ایران بود که داشت با علیرضا کریمی فیتیلهپیچ میشد! قهرمان غلت میخورد و همینطور که میغلتید سالن مسابقات به دور سرش میچرخید و برای دومین بار تمام زجرهایی که برای کسب افتخار متحمل شده بود، از مقابل دیدگانش همچون فیلمی تراژیک عبور میکرد، چرا که، کمی قبلتر، فریاد زده بودند: «باید ببازی»...◄ |
هر که دلسوز مملکت است به «مهستان» بپیوندد
پنج میلیون ایرانی با در دست داشتن چمدانهاشان به خارج از کشور آمدند و با عبور از مرز اعلام کردند که ما جمهوری اسلامی را نمیخواهیم. این جمعیت بسیار وسیعیست که [چون] حکومت مذهبی را نمیخواهند پس سکولارند، حکومت استبدادی را نمیخواهند پس علاقمند به دمکراسی هستند. ولی اینها با هیچ حزب سیاسی کار نمیکنند، از جمله با حزب ما. ولی اینها مهمترین نیرویی هستند که میتوانند به آینده ایران معنا و نقش بدهند اما فاقد تشکیلات هستند... این بار هم اگر اتفاقی بیفتد، سلطنت طلبها تشکل خودشان را خواهند داشت، چپها همینطور و مجاهدین هم همینطور. ولی تکلیف سکولار دمکرات هایی که عضو و یا هوادار هیچ جریانی نیستند چه خواهد شد؟ باز دوباره سر این گروه کلاه خواهد رفت؛ و ما میخواهیم از چنین چیزی پیش گیری کنیم. ◄
از کنگرهء کلن تا مهستان و مسائل جنبی ديگر
چرا حزب سکولار دمکرات ايرانيان
با حمله نظامی به ایران مخالف است؟ و لذا من استعفا دادم! - سايت ايرانگلوبال◄
آیا قرار است همهء سکولار دموکرات ها
در
حزب سکولار دموکرات ایرانیان
متشکل شوند؟ اکنون مدت هاست که «مرامنامه»ی حزب سکولار دموکرات ایرانیان منتشر شده است و، نظیر مرامنامهء هر حزب دیگری، در حال تکامل است، در اين مرامنامه حزب مزبور، از همان اول، خود را حزبی جمهوریخواه، دموکرات و سکولار اعلام کرده که آینده نگر و خواستار استقلال ایران است و، در نتيجه، همين اعلام موضع موجب می شود که نتواند و نخواهد که در بر گيرندهء «همهء سکولار دموکرات های ايران» باشد. بعنوان وجه مقايسه مثلاً می توان به «حزب دموکرات امريکا» اشاره کرد که که بیش از دو قرن است در آمریکا وجود دارد، و نهنه متشکل کردن «همهء دموکرات ها» در آمریکا بوده و نه می تواند باشد.◄
زلزله در غرب کشور سبب شد که کشور ما دچار یک زلزلهء سیاسی همهجانبه شود. دو جناح حاکم در حکومت اسلامی طی این چهل سال توانسته بودند همه فعالیتها و حرکتهای مدنی را در کنترل خود داشته باشند. این بار اما جامعهء مدنی ایران، که در این جا من آن را نیروی سوم نامیدهام، مستقل از دو جناح حاکم وارد میدان شد و نشان داد که توانائی عمل مستقل و یا بهتر بگوئیم توانائی مدیریت به میزان قابل قبولی را دارد، تا آن جا که مردم زلزله زده در غرب کشور از حمایتهای مردمی قدردانی میکنند و از هر دو جناح حکومت انتقاد به عمل میآورند. این نوشته گذری و نظری به این سه نیروی مقتدر در سیاست ایران و ظهور و افول هر یک از آنها در چهارچوب یک یادداشت کوتاه است.◄ |