|
------------------------------ ------------------------------ ----------------------------- -------------------------------- |
||||
اعتراف می کنم به خیابان / اعتراف می کنم به توسری و سر پوز زنی / اعتراف می کنم که خدا رهاست و خدا عبد و عبید و بنده نمی خواست / اعتراف می کنم که خدا هر چه نبود، اما مرد هم نبود / اعتراف می کنم به رهایی / و اینکه هرزگی هرز رفتن انسان است در زنجیر خودش / اعتراف می کنم که / همدستانم از شماره باز نمی مانند / نام های شان زیبایی را مبهوت می کند / همدستانم هم-توسری-هایم بودند / اعتراف می کنم که همدست انگشت های مادرم شده بودم.◄
از هر گونه مناقشه و منازعه و درگیری و گفتگو و بحث و جدل در خصوص مسأله حجاب یا هر موضوع سیاسی، اقتصادی، اجتماعی دیگر باید استقبال کرد و بر شدت آن افزود، حتی اگر گاه شکل خشونتآمیز به خود گیرد. منازعه یعنی با هم بودگی و اجتماع. منازعه قوام بخش یک زندگی اجتماعی-سیاسیِ پویا است. منازعه آغاز فهم اختلاف و وجود شکاف در درون جامعه و یکنواخت و یکدست نبودن جامعه است.◄
* صدای آلمان: خیابانی که کنسولگری ایران در آن واقع است، با حضور شهردار فرانکفورت، به صورت نمادین خیابان "ژینا مهسا امینی" نامیده شد. در این مراسم حدود ۲۰۰ نفر شرکت کردند. فدوی: مصیبت وارده را به حضرت بقیة الله الاعظم امام زمان ارواحنا روحی فداه (عج)، و نایب البته برحق اش، سلطان اسلام مدالله اظلاله علی رئوس الخواص والعوام مجتهد الزمان، ملاذ الانام، فخرالاسلام و زبدة المحققین العظام صاحب السّیف والقلم والپیپ والاسب، اعلیحضرت العظما سید ضحاکعلی(ع) خامنه ای دامت تخریباته، طالبان و داعش ایران و افغانستان و سایرحضرات آیات عظام و حجج اسلام، توابع سببی و نسبی آنان، ضاعف االله اموالهم اجمعین، به ترتیب ریش و داغ نعل بر پیشانی، تسلیت عرض کرده، بقای عمر بازماندگان را از درگاه احدیت آرزو می کند.◄
برنامه ای از حزب سکولار دموکرات ایرانیان آرشیو سکولار دموکراسی◄ آرشیو تلویزیون ایران فردا◄
دور از ذهنیت قربانی: داستان محرومیت از تحصیل نهتنها شیرازیها بلکه جوانانی از شهرهای دیگر نیز دانشکدهی مهندسی شیراز را میشناسند و بسیاری از دانشآموزان در سال کنکور برای پذیرش در این دانشکده سخت تلاش میکنند. خانوادههای شیرازی بعد از چند دانشگاه خیلی معتبر در تهران مایلاند که فرزندشان دوران تحصیل را در کنار خانواده و فامیل، که روابط بسیار درهمتنیده و منسجمی هم دارند، در دانشگاه شیراز بگذراند. اینها خواستهها و علایق طبیعیِ افراد یک جامعه است. من و خانوادهام هم مثل سایر همشهریهایمان همین حس را داشتیم.◄
جنازه ها را بيدار كن / از كنار ديوارهاى تيرباران / از زير چوبه هاى دار / از درون گورهاى پنهانى. // بگو لباس هاشان را بپوشند / يكى دو قدم بردارند / و آزادانه بيرون بيايند. // ببينند که ترس هاشان / همچون برف مى بارد و / همچون باران مى ريزد / روى همين پياده رو / روى خيابان هاى خالى از عابر / روى كتاب هاى سوخته...◄
خاموشی تماشاخانههای غیر دولتی در ایران سالهاست که جشنوارههای هنری و فرهنگی در ایران خمودهاند. اقتصاد هنر متورم و بحرانزده است. دولتها بودجهء کافی و ارادهء لازم برای مهار این بحران را در اختیار ندارند. دولت یازدهم چارهای اندیشید: خصوصی سازی هنر و فرهنگ ایران زیر سقف سانسور. اما به جای گشایش بحران دیگری نمود یافت: تعداد تماشاخانههای خصوصی پنج برابر شد، همزمان دستگاه نظارت و سانسور و خودسانسوریها برای بقای اقتصادی گستردهتر شد و نمایشها هم برای جلب تماشاگر رو به ابتذال گذاشت. حاصل یک هنر بازاری بود.◄
اي كارگران ارزان / دست را چگونه مي توان شست / از كار، / و دهان از اذكار، / بشوييد و بنشينيد و بشنويد / كه ذكر مصيبت تان دارم و / صاحب عزا، هنگفت است! // دست بشوييد ديگر / دستي: نشيمنگاه پينه / رستنگاهِ چرك و ريم و لكه / پوستي كه از شدت اشياء كلفت است / بند بندي از مفاصل ماهري كه شرف را به زيبايي پينه مي زنند...◄
رقص اعتراضی، جلوهای نمادین و باشکوه آنگاه که معترضی از خود عبور میکند و به قصد آشکار کردن حقیقت یا بلند کردن فریادی، بدن اش را به خدمت میگیرد، کنشی متولد میشود که در دنیای امروز «رقص اعتراضی» نام دارد. کنشی که شمایل اش را از هنر رقص وام میگیرد اما در ذات و معنا منحصربهفرد است.◄
من نه در سیاست کارشناسم و نه نکات خاصی را از علم سیاست خوانده ام، اما سال ها تجربه ای را زیسته ام برآمده از جنگ میان دو اسلام: اسلام رژیم و اسلام مجاهدین. و در همان حال بشدت به دنبال آگاهی و شناخت بوده و در این مسیر تا جایی که فرصت داشته ام مطالعه کرده ام و دانسته ام که گاهی تجارب بالاتر از برخی علوم اند. پس فقط می نویسم آنچه را که عقل تجربی ام به من می گوید.◄ |
خودکامگیِ خمینی از کجا آغاز شد؟ پیش از پیروزی انقلاب یا پس از پیروزی انقلاب؟ اگر معنی خودکامگی ایستادن یک فرد (خودکامه) در برابر جامعهای ست که اکثریت اش در سمت مخالف حرکت او حرکت میکنند این اقدام نمیتونسته پیش از پیروزی انقلاب روی داده باشه. این خودکامگی باید پس از پیروزی انقلاب روی داده باشه. اگر پس از پیروزی انقلاب روی داده باشه باید گفت اکثریت مردم، پس از پیروزی انقلاب در سمت خمینی حرکت نمیکردهاند. اگر در سمت موافقش حرکت کرده بودند او نیازی به کودتا و سرکوب کردن شان نداشت. اگر در سمت مخالف اش حرکت میکردهاند این مخالفت از کجا آغاز شده؟◄
کسانی که ادعای ایرانی بودن دارند و حزب و گروه سیاسی خود را حزب و گروه ایرانی معرفی میکنند اما در اسناد رسمی سازمان های خود از بردن نام ملت ایران خودداری میکنند، و به عکس بر وجود تیرههای ایرانی متمرکز میشوند، و برای القاء شبهه آنها را نیز با الفاظی نامفهوم برای عامهی مردم مانند واژهی غلط انداز «اتنیک» مینامند، باید بگویند چگونه ایرانیانی هستند، و اگر به وجود ملت ایران اعتقادندارند بنا به چه اصلی به خود حق دخالت در سرنوشت ملت ایران را میدهند.◄
مقایسهء سفر شاهزاده به اسرائیل علی حسین نژاد (عضو سابق سازمان مجاهدین) پس از سفر چند روزهء شاهزاده رضا پهلوی به اسرائیل، آقای مسعود رجوی، رهبر سازمان مجاهدین خلق، در پیامی در راستای محکوم کردن این سفر، به نکاتی اشاره کرده است که بی پایه بودن آنها در مقایسه با رفتن خود او و محاهدین اش به عراق، آن هم زمانی که عراق به ایران حمله کرد و شعله حنگ فروزان بود، روشن می شود. به این نکات توجه کنیم.◄
چطور گاهی «داوود» بر «جالوت» پیروز میشود؟ با وجود اینکه داوود از نظر قدرت بدنی و مهارت رزمی به گرد پای جالوت نمیرسید، توانست با اتخاذ یک راهبرد (استراتژی) خلاقانه حریف خود را به زیر کشد. داوود زیرکانه تصمیم گرفت به جای استفاده از شمشیر در برابر یک شمشیرباز کارکشته، قلابسنگ سادهء خود را به کار بگیرد. با این کار ابزاری را برای نبرد انتخاب کرد که اولاً در اختیار جالوت نبود و ثانیاً در آن ماهر بود.◄
۴۶ سال پس از درگذشت دکتر علی شریعتی، نشستی با عنوان گفتوگو برای نجات ایران در کلابهاوس برگزار شد که در آن ۴۲ نفر حضور داشتند. اولین سخنران و افتتاح کنندهء همایش - که یک نوع اعلام موضع همایش نیز تلقی شد - هاشم آغاجری بود، یعنی همان کسی که در نشست 7 سال پیش وعده داده بود که روح شریعتی طی یک رستاخیز بازخواهد گشت... جالب نیست؟ اغلب افراد حاضر در نشست از یک نحلهء فکری بوده و شریعتیگرایی نقطهء مشترکشان بود... این جریان غیرسکولار، همان شرمگینانی بودند که روزی روزگاری در سال ۵۷ کمر به نجات ایران با انقلاب بسته بودند!◄
جامعۀ ایران و بهویژه زنان آن در تصمیمی اعلامنشده بازی خود با حکومت را از بوکس و کشتی به شطرنج تغییر دادهاند و پهلوانِ کلفتبازو را پشت میز شطرنج شکست خواهند داد. چرا؟ چون این حکومت شطرنج بلد نیست، همانقدر که دیپلماسی ندارد و نباید با آن جنگید چون تنها توانش فشردن دکمه شلیک و ماشۀ شاتگان است.◄
چرا باید «تجزیه طلبی» را محکوم کرد؟ جنبش آزادیخواه ایران مدت هاست که به سکولاریسمی دموکراتیک، تحول یابنده و گسترنده رسیده است که از عهد انقلاب مشروطه تا کنون، به بیان ها و اشکال مختلف، خواستار جدائی قومیت و مذهب و ایدئولوژی از ساختار سازمان های مدنی و سیاسی بوده است حال آنکه خواست همهء نیروهای تجزیه طلب در ایران از خواست های جنبش سراسری مدنی و سیاسی ایران عقب تر است و، در نتیجه، در تجزیه طلبی شان بوی ترقی خواهی برای مردم به مشام نمی رسد.◄
به رغم آنکه «تجزیه طلبی» را محکوم می کنم نه تنها از فعالیت آقای آرش صادقی برای توقف اعدام «تجزیه طلبان» حمایت می کنم بلکه اعدام «تجزیه طلبان» را راه حل معضل «تجزیه طلبی در ایران» ندانسته و نمی دانم.(منبع)֎
حکومت مذهبی توهین به انسان است «مذهب»، در هر شکلی که باشد، در جامعهء غیرمذهبی پشتوانهء ارزش ها و اخلاقِ حکومتی و بازوی فرهنگی آن است؛ اما در «حکومتِ مذهبی»، مکانیزمِ آشکاری برای بنده پروری و برده پرواری با اهرم زورِ حکومتی می شود. این چگونگی با اخلاق انسانی که برابری حقوقی و یکسان خواهیِ فرصت ها و امکانات اجتماعی بنیادِ آن است، در سیتزِ هماره است. لذا، اگر برده داری کاری زشت و ناشایسته است، هیچ گونه ایدئولوژی، به معنی مکانیزم و سازوکارِ بنده و برده پروزی نیز نمی تواند و نباید آزاد باشد.◄
«کشورم از گردونهء زمان بیرون افتاده است» (نامه ای به یک اوکراینیِ ناشناس) نوشتهء میخائیل شیشکین، نویسندهء روس تنها راهِ خروج از این وضعیت، تحمیل شکستِ نظامی به رژیم پوتین است. بنابراین، کشورهای دموکراتیک باید به هر شکلِ ممکن، و از همه مهمتر با تأمین سلاح، به اوکراین کمک کنند. پس از جنگ، کلِ دنیا به یاریِ شما خواهد شتافت تا ویرانهها را آباد کنید، و کشور بتواند خودش را بازسازی کند؛ و روسیه با اقتصادی ویران و خاطری مشوّش دست در گریبان خواهد بود. تنها راهِ نوزاییِ کشورم نابودیِ کامل رژیم پوتین است.◄
حزب توده ساخته روسها بود یا ایرانیها؟!قبلاً، مقالهای نوشته بودم که وقتی ارتش سرخ در شهریور ۱۳۲۰ ایران را اشغال کرد حزب توده توسط روسها ساخته شد، اما آقای بابک امیر خسروی در نقدی بر من نوشته بودند: «حزب توده ایران بدست ایرانی، با فکر اصیل ایرانی، به ابتکار عده ای آزادیخواه مترقی و شخصیتهای ملی دموکرات و عناصر مارکسیست، با برنامهای دمکراتیک و اصلاح طلبانه... پا به حیات گذاشت.» اما در این مطلب، اسناد دست اول کمینترن در مورد تشکیل حزب توده را میآورم که دکتر خسرو شاکری در ۱۹۹۲ و ۱۹۹۳ بدانها دسترسی داشته و در مقاله (زبان انگلیسی) آورده است.◄
انقلاب ما نیاز به چه سیاستمدارانی دارد؟ با تشکیل گروه «همبستگی» تصور عمومی بر آن بود که با گسترش آن، بهزودی نه تنها جنبش مهسا سخنگویان خود را در سطح جهانی مییابد، بلکه این گروه به شکل یک سازمان جا افتاده، حرفهای با کارگروههای خود تثبیت میشود. چرا که با توجه به شتاب جنبش در داخل کشور و ضرورت آمادگی برای پاسخ گویی به موج بعدی در هفتهها و ماههای آینده قطعا گسترش این گروه و گروههای مشابه در دستور کارست. اما با توییت شاهزاده رضا پهلوی در ۱۰ آوریل آشکار شد که گروه در حال حاضر توان گسترش بیشتر را ندارد و شاید بهتر باشد که ایده «یک اتوبوس» را با «چند اتوبوس به مقصدی واحد» جایگزین کرد.◄
توتالیتاریسم یکی از اصطلاحات رایج امروزین است که در مباحث سیاسی و شناخت یک نظام حکومتی مورد استفاده قرار میگیرد. نظامهای توتالیتر بر مبنای برخی ویژگیهای قابل تعریف، مشخص و تبیین شدهاند؛ از جمله برخورداری از یک ایدئولوژی حکومتیِ به ظاهر خطا ناپذیر که میکوشند این ایدئولوژی را بر واقعیت تحمیل کنند و جامعه و جهان را در چهارچوب آن بنا نهند.◄ |
برنامه یکشنبه هفدهم اردیبهشت 1402 - هفتم ماه مه 2023 موضوع:
مدير جلسه: عباس دانشور
پيوندهای جنبش:
سایت
حزب سکولار
دموکرت
ايرانيان مجموعه «برای یک زندگی معمولی...»
کنگرهء سالانهء سکولار دموکرات ها
اعلاميه
دربارهء
جايزهء صلح
نوبل بیانیهء جدایی کامل حکومت ومذهب
موانع فرهنگی شکوفائی نظام اجتماعی ایران از دیدگاه تفکر سیستمی گفتگو با مهندس جمشید قراجه داغی زیر نظر اسماعیل نوری علا https://www.mehripublication.com/
سه کتاب برای دانلود رايگان نوشتهء اسماعیل نوری علا
زندگی و روزگار مصطفی کمال آتاتورک نوشتهء «لرد کین راس» ترجمهء اسماعیل نوری علا
خرید از انتشارات فروغ - کلن آلمان
«باشگاه ادبیات» در یک دهۀ گذشته برای نیل به اهداف خود صرفاً به امکانات مادی و فعالیت داوطلبانه موسس و مدیر آن و اندک کمکهای داوطلبانه کتابخوانهای داخل و خارج ایران وابسته بوده و بس. اما ادامۀ این راه به شکل سابق میسر نیست. چون نیروی جسمانی، درآمد و زمان موسس باشگاه محدود است و با توجه به بالا رفتن سن و هزینهها روز به روز کاهش مییابد. از این رو برای ادامه کار، انتقال دستآورد یک دهه کار و کوشش به خانهء جدید، و از همه مهمتر راه اندازی و تکمیل چند پروژء بزرگ نیاز به همیاری داریم. ◄
|